در ابتدای این نشست، درکتانیان به تحقیقات و پژوهش هایی که در مورد شهر دزفول انجام داده است اشاره کرد و گفت: انقلاب اسلامی در دزفول از جمله پژوهش هایی بود که در سال ۸۸ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شد و در این پژوهش، تاریخ سیاسی دزفول و مبارزات مردم انقلابی دزفول با رژیم پهلوی را کار کردم. در ادامه به این نتیجه رسیدم که در مورد تحولات فرهنگی و اجتماعی و اقتصاد دزفول کاری صورت نگرفته و لازم است در این مقطع این کار انجام شود. درنتیجه سازمان اسناد کتابخانه ملی موافقت کردند و این کار چاپ شد.
وی ادامه داد: هدف این پژوهش، تبیین جامعه شهری دزفول در دوره پهلوی، تاثیر دگرگونی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این شهر با پرداختن به موضوعاتی از جمله بررسی و تحلیل چگونگی اجرای طرح های عمرانی و تاثیر آن بر توسعه شهر دزفول، بررسی و تحلیل چگونگی اجرای طرح های عمرانی و تاثیر آن بر بافت جمعیتی شهر، بررسی و تحلیل روند شکل گیری نهادهای جدیدی که در اثر این توسعه شکل گرفتند و تاثیر آن بر شهر دزفول، بررسی و تحلیل چالش هایی که در جریان اجرای طرح داشتند و واکنش جامعه شهری دزفول نسبت به آن است که این تحقیق با هدف فهم توسعه محلی در دوره مورد بررسی در نگاه توسعه ای به چالش کشیده است و می خواهد توانایی های منطقه را برای برنامه ریزان توسعه ملی مطرح کند. به عبارتی ذره بین پژوهش محلی نشان می دهد که برنامه ریزان چه برنامه هایی را برای توسعه منطقه در اولیت قرار دهند.
این محقق بیان کرد: این پژوهش با نگاه تاریخی ـ تحلیلی به مطالعه روند رشد و توسعه در این منطقه پرداخته است و این تفکر که همه اقدامات در دوره پهلوی به ضرر مملکت بوده را کنار گذاشتیم و با رویکرد تاریخی به توسعه به دور از حب و بغض ها به تجزیه و تحلیل منابع پرداختیم. روش این پژوهش از جنس پژوهش تاریخی با ترکیبی از روش های توصیفی، روایی و تحلیلی است که با تاکید بر روش تحقیق در تاریخ محلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، اسنادی، مطالعات میدانی و تاریخ شفاهی و بهره گیری از گزارش های محلی که در منطقه تنظیم شده بود، توانستیم این کار را انجام دهیم.
درکتانیان افزود: از منابع کتب داخلی و خارجی، سفرنامه ها، گزارش سازمان برنامه و بودجه، مقالات مرتبط، اسناد مجلس شورای اسلامی، اسناد وزارت خارجه، اسناد موسسه مطالعات فرهنگی و پژوهش های سیاسی و... استفاده کردم. همچنین، تصاویر و اسنادی که در اختیار برخی از اشخاص حقیقی بوده به تنظیم و تدوین این کتاب کمک کردند. بیش از دو هزار برگ سند را دیدم و حدود سه هزار دقیقه مصاحبه با افرادی که در قشرها و طبقات مختلف جامعه حضور داشتند انجام دادم. با اصناف مختلف، خوانین، زنان، ورزشکاران و افرادی که در این جریان ها و در مسائل اجتماعی و فرهنگی کارهایی انجام دادند نیز مصاحبه هایی صورت دادم.
این نویسنده بیان کرد: برخی از نقشه ها را که به روند توسعه و برای بیان دقیق مطالب کمک می کنند در کتاب آورده ام. جداولی تنظیم کردم تا نشان دهم توسعه از کجا به کجا رسیده و در مقاطع مختلف زمانی چگونه بوده است به خصوص در این جدول ها برخی تحولات، خیلی دقیق نشان داده می شود. این جدول ها تحولات مراحل مختلف توسعه را نشان می دهد.۴۳ نمودار، عکس و سند در ضماییم کتاب آمده است که اغلب این اسناد و تصاویر برای اولین بار چاپ می شود.
وی با اشاره به بخش های مختلف کتاب گفت: این کتاب در چهار فصل شامل؛ جغرافیای تاریخی و تحولات کالبدی شهر، تحولات اجتماعی و فرهنگی شهر دزفول، تحولات اقتصادی و تاثیر آن بر توسعه شهر و نتیجه گیری و پیشنهاد تنظیم شده است که در فصل اول به ساختار شهر و عوامل موثر بر شکل گیری شهر و پیدایش شهر در دوره های مختلف، نحوه توسعه شهر، ساختار کالبدی، محله ها، توسعه شهر در مقاطع زمانی، بازار شهر، فضاهای مذهبی، شبکه معابر، رودخانه ها دز، سیستم آبیاری و ترافیک در حمل و نقل شهری بررسی شده است.
وی ادامه داد: در فصل دوم، تاثیر فضاهای شهری بر خانواده و طبقات اجتماعی و نقش آنها در توسعه شهر، روحانیون، نظامیان، اصناف، کارگران و زنان مورد بررسی قرار گرفته است. طرح های عمرانی و تاثیر آن بر جمعیت و آثار اجتماعی طرح های عمرانی، شکل گیری مدارس جدید، تاثیر طبقات مختلف بر شکل گیری مدارس، ورزش و جاذبه های گردشگری نیز در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است. در مورد تحولات اقتصادی، تلاش کردم مسائل کشاورزی، دامداری، شرکت های تعاونی تولید، شرکت های سهامی زراعی مورد بررسی قرار گرفته است. کشت و صنعت که یکی از مسائل توسعه این منطقه بوده نیز مورد بررسی قرار گرفت. اهداف شرکت ها، صنایع تجارت و موسسات مالی که در آن زمان گردش مالی خوبی به جهت رونق کشاورزی در دزفول داشتند و نقش آنها در سهام شرکت های کشت و صنعت را معرفی کردم.
درکتانیان به مبانی نظری کتاب اشاره کرد و گفت: دیدگاه کلی نوسازی و مدرنیزاسیون سیری خطی و تکاملی برای دست یابی به توسعه را در نظر داشته که اوج این دیدگاه در مراحل پنجگانه توسعه پیشنهادی روستو دیده می شود و من مبانی نظری مختلفی که بررسی کردم مناسب ترین نظریه در مورد توسعه شهر دزفول، مراحل پنجگانه توسعه روستو بوده که از سال ۱۳۰۰تا ۱۳۳۰ مرحله انتقالی را داشتیم و از سال ۴۰ تا ۵۷ هم مرحله خیز اقتصادی داشتیم. با اجرای برنامه های طرح عمران منطقه خوزستان و احداث سد دز، تولید برق و ایجاد شرکت های سهامی زراعی و کشت و صنعت ها و کارخانه های قند و رواج کشت های صنعتی ، مرحله خیز اقتصادی شروع می شود و در حال رسیدن به مرحله بلوغ اقتصادی است که این برنامل ها پنجاه سال باید انجام می شد. سال ۵۷ این موارد متوقف می شود.
وی بیان کرد: عمران و نوسازی در دوره پهلوی در رشد و توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهر دزفول موثر بوده به ویژه طرح عمرانی منطقه ای یا مهندسی اجتماعی که از اوایل سده چهارده هجری پایه ساز مدرنیته کردن ایران می شود و خوزستان را به عنوان ویترین آزمون های خودش انتخاب کرد. سیاست های تمرکز گرایانه دوره پهلوی اول در مقابله با هرج و مرج و پریشانی که ایران سال های پایانی دوره قاجار را فرا گرفته بود به نظر می رسد سیاستی لازم و ضروری بوده که در موضوع مورد بررسی شهر دزفول امنیت که یکی از بسترهای مهم توسعه است در آن زمان وجود نداشت و به دلیل ضعف دولت مرکزی دزفول به دلیل همسایگی با ایل بختیاری از طرف شمال مشرق به خصوص در ایام زمستان تا آخر فروردین ماه گرفتار تعدیات آنها بود. ارتباط دزفول با شوشتر از طریق جاده مال رو صورت می گرفت و مسافرت به خوزستان از طریق بین النهرین و کرمانشاه و بغداد و بصره و خرمشهر صورت می گرفت. همچنین وضعیت بهداشت نامناسب بود.
وی عنوان کرد: در سال های آغازین دوره مورد بررسی در سال ۱۳۰۶ راه آهن تاسیس می شود. تاسیسات نظامی در دزفول احداث می شود و با احداث سد دز کشاورزی رونق می گیرد. احداث سد دز نام دزفول را در شهرهای دیگر مطرح می کند و با آمدن برق و نیروی تازه نفس تحصیل کرده و تغییر سطح زندگی، دزفول دگرگون می شود. با افزایش مراکز خدمات درمانی و بهداشتی و و آب آشامیدنی، برق و اشتغال، وضعیت شهر متحول می شود.
این محقق با بیان اینکه با مطالعه پیشینه تاریخی دزفول به این نتیجه می رسیم که این شهر بیشتر به عنوان یک شهر دامداری و کشاورزی مطرح است تا یک شهر بازرگانی، گفت: این نکته را باید چراغ راه برنامه ریزان توسعه در دزفول در نظر بگیریم که هر برنامه ای برای دزفول باید منطبق بر اقتصاد کشاورزی باشد و صنعتی شدن شهر نیز باید مبتنی بر صنایع تبدیلی کشاورزی باشد. دزفول در آن زمان به قطب کشاورزی تبدیل می شود و چهاردهمین شهر کشور می شود. آبادان به خاطر نفت چهارمین شهر کشور است اما دزفول چهاردهمین شهر است.
در ادامه این نشست مطلبی گفت: تاریخ نگاری محلی در طول تاریخ ایران اسلامی یکی از گونه ها و زیر شاخه های تاریخ نگاری ایران بوده که در قدیم بیشتر در قالب طبقات و موضوعات ایالتی و ولایتی مطرح می شد و در قرن چهاردهم و تحت تاثیر اروپا و همراه با تغییر و تحولاتی که تجربه کردند همراه تاریخ نگاری محلی در پی آزاد سازی و تمرکز زدایی از تاریخ عمومی و مطرح کردن بخشی از مردم برآمد که می خواستند دیده شوند. در هر دو گونه تاریخ نگاری سنتی و محلی، اطلاعات جامعی از وضعیت اجتماعی،سیاسی، فرهنگی و اقتصادی وجود دارد.
وی ادامه داد: نویسنده را بیشتر به عنوان پژوهشگر محلی می شناسیم که تاکنون سه آثار ایشان در حوزه تاریخ محلی با عنوان انقلاب اسلامی در دزفول و تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات علامه شیخ عباس دزفولی از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده اند. نویسنده در این دو اثر اسناد تازه ای رو کرده است که بخشی از آنها در پیوست کتاب آمده است و به نظر می رسد چند برگ از این اسناد منشا محلی دارند و خانوادگی هستند. نقطه قوت کتاب مصاحبه هایی است که با اشخاص موثر و درگیر در جریانات منطقه دزفول داشته اند. با مطالعه ای که روی کتاب داشتم ناهمخوانی بین اهداف و سوال اصلی و اولویت های کتاب دیده می شود.
این منتقد ادامه داد: اظهار نظرهای کلی نگر و گاهی اظهار نظرهای قاطع و البته چند موردی هم بدون سند در کتاب دیده می شود. نویسنده به طرح نظریه روستو می پردازد و مخاطب انتظار دارد کتاب بر اساس آن نظریه تدوین شود. این نظریه ( نمی دانم که آیا باید توسعه فرهنگی و اجتماعی هم در این نظریه گنجانده شود یا خیر) به پنج مرحله توسعه اقتصادی محلی تقسیم شده ولی آن چیزی که بیشتر جلب توجه می کند این است که نویسنده اظهار می کند این تقسیم بندی در مورد دزفول به طور کامل صدق می کند. از دیگر اظهار نظرهای کلی در این کتاب، اعلام آمار و ارقام در قالب درصد است. از دیگر ایرادات کتاب، تاثیر پذیری از منابع مورد استفاده است. همچنین، ناهماهنگی بین محتوای کتاب دیده می شود که با مطالب دیگر در سایر قسمت های کتاب یکدیگر را نقض می کنند. در فصل چهارم کتاب بهتر بود به اسناد محلی و گزارش های محلی رجوع می شد. یکی دیگر از ایرادات کتاب، تکرار چندین باره یک متن در کتاب است.
مطلبی عنوان کرد: برای استفاده از کتاب دوهزار برگ سند استفاده شده که نزدیک به چهل ارجاع به اسناد داده اند ولی در این کتاب ۳۴ رفرنس به طرح جامع شهری داده شده است درحالی که این طرح، بخش های تاریخی آن بسیار سطحی نوشته شده است اما در این کتاب در بخش های تخصصی ارجاعاتتان بیشتر به طرح جامع دزفول است. با این وجود، کتاب دارای جامعیت و مانعیت است که در تاریخ محلی تالیف شده است. در حوزه اسناد کاستی هایی که نام بردم سلیقه ای است و به این دلیل است که اسناد داده های زیادی دارند و طول دوره مورد بررسی خیلی گسترده است.
طرفداری از دیگر سخنرانان این نشست گفت: حضور فرد در جایگاه منتقد به این معنا نیست که کتاب فاقد ارزش تحقیق و محققانه است. اساسا جایگاه نقد این است که کاستی ها و نواقص اثر را ببینید و به مولف متذکر شوند تا باب تحقیق و گفت و گوی جدید باز شود.
وی با بیان اینکه کتاب از یک منظر با دو ویژگی شاخص محلی نویسی و معاصر نویسی شناخته می شود، گفت: این کتاب باید ذیل این دو عنوان جا شود اما به دلایلی ذیل این دو جا نمی گیرد؛ از باب محلی نویسی، کتاب درباره تاریخ محلی است اما اگر اسم نویسنده کتاب را بر داریم و اسم دیگری بگذاریم تفاوت محسوسی به وجود نمی آید. درحالی که در محلی نویسی انتظار می رود کسی که که متعلق به آن منطقه است اطلاعات و نقطه نظرات و نکاتی را بیان کند که به سهولت هر محقق دیگری نمی تواند آن را بیان کند. بخش عمده کتاب از روی منابع و مآخذی گرفته شده که اگر کسی به جز نویسنده کتاب از آن منابع استفاده می کرد خروجی همین کتاب می شد. انتظار می رود کسی که محلی نویسی می کند اطلاعاتی را منتقل کند که اگر منتقل نمی شد آن اطلاعات از بین می رفت. سهم مولف به عنوان یک محقق بومی در کتاب اندک است و این ضعف کتاب است و بیشتر سهم منابع مشهود است.
وی ادامه داد: از آنجایی که موضوع کتاب به تاریخ دوران معاصر بر می گردد کتاب معاصر نویس است اما چون کتاب تا سال ۵۷ است معاصر نویس نیست. نویسنده مقطعی را بررسی کرده که با مقطع خودشان همزمان نیست به عبارتی دوران معاصر با خودش را ننوشته است. این موضوع جایی که وارد حوزه پیشنهاد می شود تبدیل به یک عیب می شود چرا که نمی توانیم تا سال ۵۷ را بررسی و برای دوران کنونی پیشنهاد دهیم. وقتی وارد معاصر نویسی به مفهوم معاصر با روزگار مولف می شویم از چهارچوب تاریخ معاصر بیرون آمده ایم و این یعنی فقدان هماهنگی بین چهارچوب تحقیق و آنچه که دغدغه مولف است.
طرفداری با بیان اینکه نویسنده کتاب دانش آموخته رشته تاریخ است و انتظار می رود مبحث جغرافیای تاریخی را جدی تر بیان کند، گفت: بخشی از مطالب این قسمت از منابع دسته چندمی گرفته شده است که حتی یک مورد از این مطالب به ویکی پدیا ارجاع داده شده است اما انتظار می رود برای نگارش جغرافیای تاریخی به سراغ منابع مرجع و اصلی و دسته اول برود. استفاده از منبع غیر قابل استناد شایسته نیست. رجوع به این منابع نگرش مولف را تغییر می دهد و پنجره های جدیدی را به روی مولف باز می کند. در این کتاب به جز چند ارجاع مختصر به سفرنامه ها، اثری از سفرنامه ها در کتاب دیده نمی شود ضمن اینکه این ارجاع های مختصر مربوط به دوره پیش از پهلوی است درحالی که چهارچوب بررسی کتاب، از پهلوی تا سال ۵۷ است. در این مقطع سفرنانه چندانی استفاده نشده است و این خلا ارجاعی است.
در ادامه این نشست، نویسنده به انتقاداتی که به کتاب شده بود پاسخ داد.
نظر شما