مهدی زارع گفت: ما باید الزامات مقالهنویسی را برای بسترسازی استاندارد مورد بازبینی عمیقی قرار دهیم. یک پژوهشگر به طور تقریبی تنها میتواند هفت الی هشت مقاله در طول یک سال منتشر کند فکر میکنم برخی کارخانه مقالهنویسی دارند.
به نظر شما کمیت مقالات علمی در یک جامعه تا چه میزان نسبت به کیفیت آن میتواند اهمیت داشته باشد آیا صرفا کمیت مقالات میتواند به توسعه و تولید علم بیانجامد یاخیر؟ و اینکه آیا اجبار در تالیف مقاله در دوران تحصیلات تکمیلی امری صحیح است یا خیر؟
جامعهای که دستگاه آموزش عالی آن اعم از دولتی و خصوصی بیش از حد گسترده است و به لحاظ کمیت تعداد زیادی دانشجو و مدرس دانشگاه دارد، میتوان از آن انتظار داشت که پروژههای پژوهشی به لحاظ آماری در دوران تحصیلات تکمیلی رقم زیادی را به خود اختصاص دهد. علاوهبر آن انجمنهای علمی را هم به این موسسات اضافه کنید. بنابراین باید انتظار تعدد مجلات را داشت. فروانی مجلات علمی مشکلی به خودی خود برای سیستم پژوهشی و آموزشی به وجود نمیآورد؛ حال باید کیفیت آن را بررسی کنیم؛ اینکه آیا مقالات در همه مجلات با نظارت دقیق و با کیفیت کامل چاپ میشود یا خیر؟
مجلات با کیفیت مختلف نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا وجود دارد که صرفا با هدفی اقتصادی و غیراقتصادی منتشر میشوند و الزاما تمامی آنها داوری سختگیرانهای ندارد. بنابراین تفاوت کیفیت مجلات در اغلب کشورهای دنیا وجود دارد.
حال اینکه چرا در تحصیلات تکمیلی نگارش مقالات اجباری است خود جای بحث دارد؛ نگارش مقاله نتیجه یک فعالیت پژوهشی است یعنی کسی که یک فعالیت علمی انجام میدهد در اصل تولید علم نمیکند بلکه به توسعه علم میپردازد و ما باید از مقالات به عنوان راهی برای توسعه علم یاد کنیم نه تولید علم. این سنت و روش ارائه یافتههای علمی در هر جای دنیا مرسوم است که با مقالاتشان به گفتمان میپردازند و در ماهیت اصلا ایرادی ندارد.
بخشی از توسعه علم هم در داخل کشور ما اتفاق افتاده و پیش میرود؛ اینکه نتیجه فعالیتهای علمی به صورت مقاله منتشر شود، یک روال عادی است و فقط صرف کشور ما نیست. اغلب دانشگاهها هم در سراسر دنیا در بستر مقالات و مجلات داخلی به تبادل علم و گفتمان میپردازند.
به نظر شما کارکرد مقالات علمی در داخل کشور کجاست؟
حال دو کارکرد برای مجلات داخلی در کشور میتوان متصور شد؛ ابتدا اولویت آن باید مسائل علمی مربوط به ایران باشد. کارکرد دوم اولویت آن زبان فارسی است که هر دو اهداف خوبی است و رعایت هم میشود. اما نقطه عطف بروز مشکلات در مقالات و مجلات علمی، اجباری است که بدون بسترسازی پژوهشی دانشجویان متحمل برخی دردسرهایی خارج از فرآیند علمی میشوند.
آن چیزی که باید اجبار شود این است که ابتدا سنت و اصول یک فرایند پژوهشی باید رعایت شود اینکه استادان و اعضای هیاتعلمی دانشگاهها اهمیت این موضوع را درک کنند و در کل برای کمک به پژوهشگران نوپا و دانشجویان تربیت شده باشند؛ برای مثال وقت کافی هم برای ارائه دانش خود به این افراد داشته باشند. مشکل اصلی اغلب دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاههای ما این است که استادان زمان کافی برای همراهی با این دانشجویان در روند پژوهشی ندارند. در مرحله بعد امکانات و تجهیزات پژوهشی است که باید برای دانشجویان و محققان فراهم شود در اصل ما دستگاههای پژوهشی داریم اما بودجه کافی برای آن صرف نمیشود این مسئله به بخشی از پژوهشهای ما فشار میآورد که یا این فرآیند در نتیجه یا تعطیل، یا به حاشیه رانده میشوند. به عنوان مثال؛ وقتی اولویت پژوهشی معاونت علمی ریاست جمهوری برای حمایت مالی با پژوهشگران ایرانی مقیم خارج باشد به نفس خود ایده نامطلوبی نیست. اما زمینه برای پژوهشگران داخلی که در دانشگاههای داخل کشور تحصیلات خود را سپری کردهاند، چگونه باید فراهم شود و برای آنها چه تدبیری باید اندشیده شود؟
بنابراین الزامات یک فرآیند استاندارد پژوهشی در دانشگاهها اینگونه است که ابتدا پژوهشگر؛ تیم همراه و بودجه کافی سه رکن اصلی کمک و بسترسازی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی هستند، اینجاست که باید از دانشجویان تحصیلات تکمیلی انتظار داشت که پژوهش و مقاله علمی بنویسند و در این مرحله یک پژوهش استاندارد و درخور انجام شده است که میتواند به صورت مقاله یا کتاب منتشر شده باشد، بنابراین ارائه مقالات فقط یک مسیری برای انتقال و ارائه دانش است نه صرفا الزامی برای دریافت مدرک یا ترفیع رتبه.
آیا وزارت علوم، تحقیقات و فناوری میتواند نقش موثری در این امر داشته باشد؟
زمانیکه ورودی یک فرآیند غلط باشد قطعا خروجی غلطی از آب درمیآید. وزارت علوم هم نه وظیفهای درباب نظارت آن امر دارد و نه فرآیندی برای آن چیده است. برخی از قوانینی که این وزارتخانه برای مجلات علمی تدبیر کرده است لازم است و باید اعمال شود اما در برخی موارد هم نیاز به بازبینی وجود دارد. برای مثال یک قانون نانوشتهای وجود دارد که مقالات علمی -پژوهشی درجه علمی بالاتری نسبت به مقالات علمی -ترویجی دارند درحالیکه در اغلب دانشگاهها و مجلات معتبر دنیا مقالات علمی - ترویجی حاصل فعالیت اساتید برجسته و دانشمندان درجه یک و بنام است که اصول و ضوابط خاصی نسبت به مقالات علمی-پژوهشی داشته باشد. درست عکس این حالت درکشور ما رخداده است و هر فردی که مقالهاش در مجلات علمی-پژوهشی چاپ نشود و به لحاظ علمی ضعیف باشد در مجلات علمی-ترویجی به چاپ میرساند. به عقیده من نوشتن مقالات علمی – ترویجی بسیار کار سختی است چون فرآیند مخاطبسنجی در آن دخیل است.
ما باید الزامات مقالهنویسی را در دانشگاهها مورد بازبینی عمیقی قرار دهیم تا بسترسازی استانداردی برای این امر انجام شود. وقتی فرایند زیربنایی در پس پژوهشهای ما وجود ندارد انتظاری هم نباید داشته باشیم که مقالاتمان به توسعه علم بیانجامد. از دیگر مشکلات دانشگاههای ما وجود بروکراسی پژوهش به جای روال پژوهش است؛ یعنی کاغذبازیهایی که وقت و زمان پژوهشگران را بیشتر از خود پژوهش میگیرد و در بیشتر موارد ذهن و فکر دانشجویان را بیش از حد به خود درگیر میکند. دانشجویان ما اغلب دچار سیستم سخت اداری میشود که در اصل نیازی به وجود آن نیست.
برخی معتقدند اغلب مقالات منتشر شده در مجلات خارجی حاصل فعالیت دانشجویان و محققانی است که قصد ادامه تحصیل و پذیرش در دانشگاههای معتبر دارند و صرفا هدفی در داخل کشور دنبال نمیکنند؛ آیا این انتقاد میتواند بر این محققان وارد باشد که عملا در توسعه علم بی تاثیر هستند یا خیر؟
هیچ ایرادی ندارد که برخی یا شمار زیادی از دانشجویان برای پذیرش از دانشگاهها بینالمللی به نگارش مقاله روی می آورند و به اعتقاد من این یک امر شخصی است به هر حال هر فردی دست به هر امری که میزند هدفی برای آن درنظر گرفته است و در اصل به اعتقاد من هیج ربطی به توسعه علم یا دور زدن علم هم ندارد و افرادی که بر این باورند شمار زیاد مقالات در مجلات داخلی یا خارجی حال فعالیت علمی این دست از دانشجویان است، و از آن به عنوان معضل یاد میکنند، دچار نوعی نیتخوانی منفی شدهاند که گریبانشان را گرفته است.
چیزی که ایراد دارد این است که ما دچار یک تورم در توسعه دانشگاهها و دورههای تحصیلات تکمیلی چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی شدهایم. اما اینکه روندی ایجاد شده است که افراد حریص دریافت مدرکی بالاتر از کارشناسی میشوند بدون آنکه تغییری در فرآیند علم و حتی زندگی خودشان به وجود بیاید اشتباه است و باید از این روند انتقاد کرد.
به عقیده شما یک پژوهشگر یا یک صاحب کرسی در دانشگاه در طول سال چند مقاله می تواند به چاپ برساند با دقت اینکه ما میدانیم هر شاخه علمی فرایند و روند خاص خود را در پژوهش دارد و نمی تواند زمان مشخصی را برای یک فعالیت پژوهشی تعیین کرد اما در یک فرایند ثابت زمان تالیف یک مقاله تا چه حد میتواند باشد؟
این امر بستگی به عوامل مختلف از جمله نوع پروژه علمی و روش اتخاذ شده در آن دارد. در برخی موارد یک پروژه علمی یک سال به طول میانجامد و نتیجه کار را به صورت مقاله یا کتاب منتشر کرد. در در مواردی هم ممکن است نتیجه آن فعالیت علمی در طول یک سال به بار ننشیند اما در طی مدت زمان مشخص صرف شده بتوان چند مقاله از ان استخراج کرد. به اعتقاد من اگر فردی یک پژوهشگر درجه یک باشد که صرفا به امر پژوهشگری بپردازد نهایتا در طول یک سال هفت الی هشت مقاله میتواند منتشر کند که این عدد فقط یک میزان تقریبی است. اینکه برخی از افراد به اصطلاح کارخانه مقالهسازی دارند و در طول یک سال چندین مقاله به چاپ میرسانند. در حالیکه پژوهشگری بخش کمی از فعالیتهایشان را به خود اختصاص میدهد، حاصل یک اخلال بزرگ در سیستم علمی و پژوهشی در دانشگاههای ماست. در واقع یک نظام بهرهگیری فرد از فرد به وجود آمده است. این امر سرمایههای کشور را بیش از حد از بین میبرد.
نظر شما