امیر ناظمی گفت: متنهای کتاب «دغدغه ایران» هرکدام یک جلال آلاحمد امروزی را به یاد من میآورد در حالیکه دیگر تاریخ انقضای متنهای آلاحمدی گذشته و نیاز داریم تا روشنفکر ما با عینک تخصصی و مشخصی به مسائل نگاه کند.
محمدفاضلی، جامعهشناس و نویسنده کتاب در این نشست درباره اثر خود گفت: کتاب «دغدغه ایران» یادداشتهای تلگرامی سالهای ۹۴ تا ۹۷ من را شامل میشود. البته از ابتدا بنای انتشار آن را نداشتم و با تشویقهای مدیر انتشارات «کویر» به فکر چاپ آنها افتادم. من همواره احساس میکردم جامعه ایران الکن است و الکنتر از جامعه، دولت و حکومت است که قادر نیست با مردمش حرف بزند و ارتباط بگیرد. من با این یادداشتهای تلگرامی میخواستم امتحان کنم و ببینم میتوان با مردم حرف زد که خوشبختانه بازخوردهای خوبی گرفتم و برخی از مطالب کانالم حتی تا ۷۰۰ هزار بازدید نیز داشته است.
او ادامه داد: من متنهای سخت و آکادمیک جامعهشناسی حرفهای هم مینویسم ولی در این کتاب رویکردم نگاه آکادمیک به علوم اجتماعی نبود و سعی کردم جامعهشناسی را میان مردم بیاورم. به نوعی همان چیزی که به اسم کنشگری مرزی میشناسیم یعنی اینکه دانش و سیاست را با هم ترکیب کنیم. اساسا در علوم انسانی بدون نوشتن، محصولی نخواهیم داشت و اگر ننویسیم هویت ماندگاری نخواهیم داشت. من سعی کردم در این یادداشتها یک طنز تلخ را وارد حوزه جامعهشناسی و سیاستگذاری عمومی کنم و به نظرم برای بازتاب دادن یک درد خیلی نیازمند ارایه دانش عمیقی از آن حوزه نیستیم.
این جامعهشناس تاکید کرد: خیلی از دوستان به تلخی کتاب اشاره دارند. بله کتاب تلخ است اما من سعی کردم در پایان هر مبحث راهحلی نیز ارایه دهم منظورم از مسأله بدخیم مسالهای که راهکار ندارد، نیست بلکه مسأله تعریف نشدهای است که صرفا گمان میکنیم آن را میشناسیم. مسایل اجتماعی ما از تعدد و دشواری به سمت پیچیدگی رفته است که من تعبیر بدخیم را برایشان استفاده کردم. برای برونرفت از این مسائل راهحلی جزء گفتوگو نداریم. در واقع ما همه مردم و نه صرفا سیاستمداران هر روز با پروندههای اجتماعیای روبهرو هستیم که برای همه ما باز هستند.
فاضلی با بیان اینکه برداشتش از این کتاب القای حس ناامیدی نیست عنوان کرد: من صرفا بیان کردم ما صدها مسأله داریم ولی میتوانیم حلشان کنیم. بازهم تاکید میکنم تعمد داشتم در این کتاب با مردم حرف بزنم و قصدم پیچیدهگویی نبود. از سویی قائل به ساختارگرایی هستم و مشکلات را معلول ساختار میبینم. اینکه چرا در کتاب انگشت بیشتر به سوی سیاستگذاران است تا مردم دلیلش همین است. اساسا ما چرا باید از جامعهشناسی و علوم سیاسی خواندهها توقع داشته باشیم که نقطه قوتها را هم بگویند در حالیکه وظیفه اینها بیان مسائل و مشکلات است.
عباس کاظمی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با بیان اینکه فاضلی یک علوم اجتماعی خوانده با تجربه آشنایی با روند سیاستگذاریهاست، گفت: او همچنین پس زمینه مهندسی دارد و به همین دلیل تمام رفت و برگشت بین دنیای علم و علوم اجتماعی و تلفیق آنها را انجام داده است. توان زبانی خوبی هم برای داستان گفتن و خاطره گفتن در او میبینیم. وقتی که متنی در تلگرام منتشر میشود مخاطبش متفاوت از مخاطب است که کتاب میخواند و سوال اینجاست که چطور میتوان کتابی با محتوای تلگرامی منتشر کرد که برای مخاطب کتابخوان هم جذاب باشد.
کاظمی افزود: ما اساسا با دو الگوی روشنفکری در ایران مواجه هستیم؛ الگویی بر مبنای گفتوگو با مدیران سیاسی و روشنفکری بر مبنای گفتوگو با مردم. کمتر جامعهشناسی هم داریم که به صورت مستمر با سیاستگذاران صحبت کند و حتی نظرات خود را در این باره منتشر کند. این که چقدر چنین متنهایی در روند سیاستگذاریهای ما تاثیرگذار بوده زود است که قضاوت شود و هنوز فرصت زیادی است تا فاضلی این مسیر را ادامه دهد و بعد نتیجهاش را روی سیاستگذاران ببیند. فاضلی برای وارد کردن ایدههای جامعهشناسی به عرصه عمومی موفق بوده و مفاهیمی را از دل کنشهای روزمره که خاطره عام بین جامعه دارد بیرون کشیده است. مفاهیمی که چون روزمره هستند به سرعت به گردش درمیآیند و منتقل میشوند.
او سپس در نقد اثر گفت: به نظر میرسد فاضلی در کتاب مسائل مثبت را نادیده گرفته و چنان وانمود میکند که ما با یک جامعه کاملا از هم پاشیده روبهرو هستیم با این حال تاکید زیادی روی بحرانها و اینکه پیامده آنها چیست نشده است. آیا این رویکرد ناامیدانه باعث فراری شدن مردم از کشور نمیشود؟ کتاب امید هم میدهد ولی در کل فضای بحرانی را ترسیم میکند که بیشتر باعث استرس و ناامیدی میشود. به واقع ما به کسی که در آستانه مرگ است اجازه داریم بگوییم که داری میمیری. نکته مهم دیگر آنکه وقتی متنی در تلگرام منتشر میشود نیازی به ارجاع و سند ندارد اما اگر این متن کتاب شد باید به منبع ارجاع دهیم. فاضلی در سه یا چهار سال اخیر در سیاستگذاریها مشاوره داده ولی در این کتاب صرفاً نقش اپوزیسیون را ایفا میکند. در حالی که مخاطب انتظار دارد او درباره کارهایی که در سیاستگذاری صورت گرفته نیز آمار و سندی ارایه دهد.
مسعود عالمینیسی با بیان اینکه ویژگی اصلی کتاب دغدغهمند بودن آن است عنوان کرد: فاضلی قلم دوستداشتنیای هم دارد و اصرار او بر گفتوگو را بسیار میپسندم آن هم گفتوگویی در آرامش و بدون تهمتزدن. با این حال مقولهای مانند جلد کتاب شائبه انتخابات را به وجود میآورد و همین طور که آقای کاظمی اشاره کرد، نداشتن منبع در تحلیلها مشکلساز است چراکه احتمالا در مقالهها و پژوهشهایی به این کتاب ارجاع داده میشود ولی خودش منبعی ندارد. از نظر من کتاب ظرفی از شکلاتهاست که سیری کاذب به ما میدهد یعنی خواننده با خواندن کتاب به این نتیجه میرسد که آگاهی کامل نسبت به مسائل اجتماعی دارد در حالی که این تحلیلهای اجتماعی آمار و دادههایی بهعنوان منبع ندارند.
او ادامه داد: علاوه بر این یک سطحی از پوپولیسم که میدانم فاضلی از آن فراری است در کتاب احساس میشود. و احتمالا ناشی از حرکت نویسنده به سمت مردمیشدن و عمومیکردن جامعهشناسی است؛ یعنی برخی از جملات از سطح دانش عمومی و رسانهای بالاتر نرفته است. برخی تعابیر مثل جامعه مسائل حل نشده نیز به نظرم تعابیر بسیار سنگینی است ما بالاخره در این جامعه مشغول زندگی هستیم اینکه مسائل ما بدخیم و به نوعی غیرقابل حل معرفی شوند ناامیدانه است. آیا ما واقعا هیچ نقطه قوتی نداریم؟
مجتبی لشکربلوکی هم در این نشست طی سخنانی گفت: کتاب مجموعهای از مسائل و راهحلهاست و از عناصر شناختهشده فرهنگی و اجتماعی برای توضیح مسائل استفاده میکند. این یعنی فاضلی برای مفهومسازی یک توانمندی از خود نشان میدهد. فاضلی همچنین در نوشتههای خود وارد دعواهای سیاسی نشده است. اما کتاب از آنجا که متنهای جداگانه تلگرامی است و استقرایی نوشته شده انسجام لازم را ندارد و همانطور که اشاره شد تلخکامی ناشی از خواندن کتاب از امیدواری بیشتر است. در حالی که برای کتابی با عنوان دغدغه ایران ما نیاز به یک نگرانی توام با امیدواری داریم.
او ادامه داد: لبه تیز نقد نیز به سمت مدیران و مسئولان گرفته شده و گویی مردم همه آدمهای خوب و فرشته صفتی هستند که اسیر مدیران مسالهدار شدهاند تعابیری فرسایش تمدنی هم برآیندی بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و ... بسیار سنگین است. در کتاب به این مسائل کمتر پرداخته شده که چرا ما همه چیز خارج را خوب میبینیم و مشکلات خودمان را بزرگ و اینکه چرای روی کاری تا انتها تمرکز نمیکنیم و کلی قانون روی زمین مانده داریم. واقعیت این است که ما سواد مالی، جنسی و رسانهای نداریم و اصلاح مشکلات جامعه به چنین فرهنگسازی و سوادی نیاز دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد.
امیر ناظمی عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور هم با بیان اینکه فاضلی یک روشنفکر است گفت: اما سوال این است که آیا نگارش چنین کتابی کار یک روشنفکر و یک عمل روشنفکرانه است؟ روشنفکر خاص کسی است که موضوعات مختلف را با عینک خودش و بر اساس تخصصی که دارد حلاجی میکند. مخاطب این روشنفکر فردی است که در حوزه دیگر تخصص دارد و او به عنوان زبان میانجی دست به کار میشود. بر این اساس مشکلم این است که این متنهای تلگرامی از منظر جامعهشناسی به موضوعات پرداخته و نه از منظر یک روشنفکر عام. متنها هرکدام یک جلال آلاحمد امروزی را به یاد من میآورد و دیگر تاریخ انقضای متنهای آلاحمدی گذشته و نیاز داریم تا روشنفکر ما با عینک تخصصی و مشخصی به مسائل نگاه کند.
او گفت: میپذیریم که در متن تلگرامی نیازی به سند و منبع نداریم ولی در مورد یک کتاب عدم منبع مشکلساز است. البته کتاب نقاط قوت خوبی هم دارد و مثلا از استعارههای خوبی برای تبیین مسائل استفاده کرده است.
نظر شما