محمدرضا یوسفی، نویسنده کودک و نوجوان، معتقد است بحران هویت و درجا زدنهای امروزمان به دلیل عدم شناخت دیروز و گذشتهمان است. وقتی تاریخ و گذشتهمان را خوب نمیشناسیم، نمیتوانیم اوضاع و احوال امروزمان را تجزیه و تحلیل کنیم.
این نویسنده ادامه داد: براین اساس تلاش کردم در آثارم به بیان موضوعات تاریخی برای نوجوانان توجه بیشتری داشته باشم. به عنوان مثال در کتاب «وقتی تاریخ آلزایمر میگیرد» که به تازگی از سوی انتشارات کانون پرورش فکری برای نوجوانان منتشر شده است، در قالب داستانی نوجوانانه به بیان گوشههایی از تاریخ پرداختهام.
وی درباره «وقتی تاریخ آلزایمر میگیرد» توضیح داد: داستان این رمان با جنگ ایران و عراق و بمبارانها آغاز میشود. شخصیت اصلی داستان، نوجوانی است که به دنبال پدربزرگش میگردد که ناپدید شده است. او در طول داستان فلش بکهایی به گذشته میزند. این فلشبکها تو در تو است و زاویه دید متغیر دارد.
یوسفی با بیان اینکه در این کتاب میخواسته بخشی از تاریخ کشورمان را برای نوجوانان بیان کند و آنها را با تعدادی از اسطورهها آشنا کند، افزود: ما در این داستان شاهد حضور چندین نسل هستیم که تا جنگ جهانی دوم ادامه مییابد. زمانیکه روسها وارد خاک ایران میشوند و داستانها و شخصیتهایی که برای ایرانیان اهمیت دارند به تصویر کشیده میشوند. نوجوان داستان، در فلش بکهایی که به گذشته میزند متوجه میشود در زمان گذشته پدر پدربزرگش هم به دنبال این فرد یعنی پدربزرگ او، میگشته و به این ترتیب داستان ادامه مییابد.
وی اضافه کرد: این رمان برخلاف رمانهای تک راوی، چند راوی دارد که هر کدام از آنها یکی از فصلها را روایت میکند و خواننده روند داستان را از نگاه او میبیند و میخواند. نام بیشتر فصلها از نام راوی آن گرفته شده است.
تاریخمان را اسطوره کردهایم
یوسفی در ادامه به عنوان کتاب «وقتی تاریخ آلزایمر میگیرد» اشاره کرد و گفت: عنوان این رمان سوالبرانگیز است و این پرسش را ایجاد میکند که چگونه ما پیشینه خود را فراموش میکنیم؟ و این درجا زدن امروزمان به دلیل عدم شناخت دیروز و گذشتهمان است. بحران هویت و عدم شناخت امروز، عدم تحلیل مسائل امروز، درجازدنها و درماندنها به باور من ناشی از عدم شناخت است. هنگامی که ما تاریخمان و گذشته را خوب نمیشناسیم، نمیتوانیم اوضاع و احوال امروزمان را نیز تجزیه و تحلیل کنیم.
نویسنده «شاهنامه برای کودکان» یادآوری کرد: با نگاهی به تاریخ میبینیم که ما تاریخمان را اسطوره کردهایم و تاریخ اسطورهای داریم نه مدرن. اسطوره، شناخت ذهنی یک قوم از خودش است که با تخیلات و آرزوهایش ترکیب شده است اما تاریخ، شناخت مستند یک قوم است و حالت تلخ و خشن دارد و تخیل و ذهنیت در آن وجود ندارد. در تاریخ مستند ما هزاران رستم از بین رفتهاند اما ما این افراد را در قالب اسطوره، ماندگار و جاودانه میکنیم. باید بگردیم و تاریخمان را در اسطورهها پیدا کنیم. ما اسطورههای زیادی داریم که نویسندگان میتوانند برمبنای آنها داستانی طرح کرده و نگرش خود را نیز بیان کنند.
فرصتی برای ترمیم و مکتوب کردن تاریخ خود نداشتهایم
یوسفی با بیان اینکه موقعیت ایران از نظر جغرافیایی به گونهای است که از چهار طرف مورد تاخت و تاز بوده و فرصتی برای ترمیم و مکتوب کردن تاریخ خود نداشته و این مساله سبب شده تاریخ ما تا حدی به دست فراموشی سپرده شود، گفت: براین اساس به اسطورهسازی روی آوردیم و اسطورهسازی در ایران آنقدر قوی شد که شاهکاری مانند شاهنامه را بهوجود آورد، شاهنامهای که از ایلیاد و ادیسه برتر است و مساله یک قوم و سرزمین را به تصویر میکشد. اما امروزه این رویکرد درحال تغییر است و ما ضمن نگاه اسطورهای که داریم، درحال ورود به عرصه تاریخی نیز هستیم.
وی درباره میزان جذابیت کتابهای تاریخی در حوزه کودک و نوجوان توضیح داد: میزان جذابیت هر کتابی برمیگردد به توانایی نویسنده در بازآفرینی داستان. طبیعتا داستانهای تاریخی پرماجرا و هیجانانگیز نیستند و نویسنده باید با خلاقیتی که دارد آنها را برای مخاطبش جذاب کند.
روایتی مدرن از تاریخ
یوسفی افزود: مثلا کتاب «وقتی تاریخ آلزایمر میگیرد» به دلیل اینکه داستان تو در تو پیش میرود، هر مخاطبی نمیتواند خواننده این رمان باشد و خواننده خاص خودش را دارد. این رمان چندین زاویه دید دارد و به گونهای نوشته شده که نوجوان مخاطبش را با گونه ادبی جدیدی به نام روایت مدرن آشنا میکند. چون نوجوانان ما اغلب آثاری که در این حوزه خواندهاند در سبک کلاسیک بوده و در این کتاب با سبک جدیدی روبهرو میشوند.
خالق «اگر بچه رستم بودم» گفت: من در این کتاب، روایت مدرنی از تاریخ ارائه دادهام و سعی کردم از روایتهای کلاسیک که از تاریخ میشود، فاصله بگیرم. درواقع هدف من از نوشتن رمان «وقتی تاریخ آلزایمر میگیرد» نشان دادن تاریخ نبود، میخواستم ادبیات را در بستر تاریخ به مخاطب نشان دهم و وجه ادبی کار برایم اهمیت خاصی داشت و اینگونه روایت در حوزه نوجوان کاملا تازه و پرداختن به آن مشکل است.
انگیزه مولف در تولید محتوای جذاب موثر است
این نویسنده در ادامه بیان کرد: از دیگر عوامل موثر در تولید محتوای جذاب، انگیزه مولف است. همه ما به گونهای درحال گذراندن تجربه تازهای از مدرنیته هستیم و این مساله خارج از سیستم اجتماعی ماست و عوامل جهانی و بینالمللی در این مساله دخیلاند. با نگاهی به کشورهای کوچکی مانند کشورهای آسیای جنوب شرقی یا ترکیه که این شرایط در آنها اتفاق افتاده، میبینیم مدیران فرهنگیشان با اتخاذ سیاستهایی ادبیات بومیشان را تقویت میکنند. اما در کشور ما زمانی که من بهعنوان یک نویسنده شاهنامه را که برگ زرین ادبیات ملی مردم ایران است در قالب رمان برای کودکان و نوجوانان مینویسم، مورد حمایت قرار نمیگیرد و دیده نمیشود. امروزه همه نویسندهها درگیر این مساله هستند و وقتی میبینند حمایتی نیست و آثارشان دیده نمیشود به مشکل برخورد میکنند.
به گفته یوسفی ما اگر تجربه تاریخی ملتهای جهان را بررسی کنیم میبینیم آنها میکوشند هویت ملی خود را در بازخوانی فرهنگی، پیدا کنند و به ادبیات کهنشان در قرون وسطی و ادبیات فولکلوریک قبل از قرون وسطی برمیگردند. آنها به سراغ ریشههایشان میروند چون میخواهند خودشان را بشناسند. نویسندگان ما هم باید حمایت شوند تا با انگیزه بیشتری به تولید محتوا در این زمینه بپردازند.
محمدرضا یوسفی، از قصهنویسان پرکار ادبیات کودکان در سال 1332 در همدان متولد شد. وی تا به حال بیش از 200 عنوان کتاب برای گروههای مختلف سنی نوشته است. نخستین کتاب یوسفی با عنوان «سال تحویل شد» در سال ۱۳۵۷ منتشر شد. محور اصلی فعالیتهای یوسفی داستاننویسی برای کودکان است اما در زمینه فیلمنامه، نمایشنامه و مباحث نظری ادبیات کودکان نیز آثاری دارد. «افسانه شیر سپیدیال» و «قصه یادگار زریران»، «افسانه بلیناس جادوگر» و «افسانه شیرین کارنامه اردشیر بابکان» از جمله آثار اوست. يوسفی برنده دیپلم افتخار IBBY شده و چندين جايزه از جشنوارههای ادبی مختلف گرفته است. او همچنین نامزد دریافت جایزه «هانس کریستین اندرسن» شده است.
نظر شما