شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۶
اگر تاریخ ما تحریف شده نبود به امروزمان افتخار می­‌کردیم

گلبرگ باشی، استاد ایرانشناسی در کشور آمریکا و فارغ‌التحصیل دانشگاه کلمبیا است. وی اخیرا کتاب‌هایي در رابطه با فرهنگ جوامع استعمارزده نوشته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایرن(ایبنا) گلبرگ باشی، که دوران کودکی خود را در اروپا سپری کرده و اکنون استاد رشته شناخت ایران و آسیای غربی در کشور آمریکا است، با فعالیت‌­های خویش در حیطه ترویج ادبیات فارسی و ارتقای آن به زبان انگلیسی، فارسی، سوئدی و ... با انتشار اولین کتاب‌های پیش‌دبستانی درباره فلسطین به زبان انگلیسی، نشان می­‌دهد که روشنفکری نه به معنای شیفته شوونیسم ملی­‌گرایی، تبعیض‌نژادی و نژادپرستی بودن، بلکه به معنای شناخت درست حق از نادرست بدون تعصبات قومی است. گلبرگ باشی، کسی است که با نوشتن کتاب‌­های کودک، سعی بر این دارد کودکانی که در رسانه و ادبیات جهان جایگاهی ندارند و خودکم‌بینی در آن‌ها ایجاد شده را به خودشان و سایر مردم دنیا، که اکثرا تحت تاثیر رسانه‌­ها به اسلام­ و ایران‌ستیزی روی آورده­‌اند، نشان بدهد. وی تاکنون فعالیت‌­های فرهنگی زیادی در این راستا انجام داده، که انتشار کتاب‌­های «نجات ماهی: یک قصه نوروزی به زبان فارسی»، «ف مثل فلسطین- کتاب الفبا» و کتاب «از درخت زیتون بالا برویم: قصه اعداد» از جمله این فعالیت­‌هاست، علاوه بر این او به­‌مدت­ بیش از چهار سال هر هفته برنامه‌ای رایگان به نام ساعت قصه فارسی در دانشگاه کلمبیا برگزار می‌کرد و به‌مناسبت نوروز در مدارس دبستان نیویورک بچه­‌ها را به سفره هفت‌سین و داستان‌­های ایرانی، مانند داستان عمو نوروز- کانون پرورش فکری- و «نجات ماهی: یک قصه نوروزی به زبان فارسی»، آشنا می‌­کردند.

 

کمی از زندگی خودتان برایمان بگویید.
من کودکی خوزستانی هستم که در حمله صدام حسین به ایران خانه‌ام را از دست دادم و خوشبختانه چنین موقعیتی تبدیل به فرصتی برای من شد تا به شهر مادرم مهاجرت کنم. زندگی من از وقتی که به سوئد رفتم تغییر کرد، من در ایران تعداد زیادی هم­بازی داشتم  اما در سوئد بین من و دیگران به­‌خاطر ایرانی بودنم و رنگ پوستم تبعیض قائل می‌شدند تا حدی که چندباری کتکم زدند. سوئد معروف به کشور دریاچه‌­هاست، من عاشق گل نیلوفر آبی هستم، دریاچه­‌های سوئد پر بودند از نیلوفر آبی. در مدرسه من چند بچه هندی نیز بودند، اما آن­‌ها توسط سوئدی­‌ها به سرپرستی گرفته شده­ بودند و اطراف من نمی‌­آمدند چون من یک­ مهاجر بودم. با اینکه بچه بودم اما متوجه اوضاع بودم، مثلا یادم می­‌آید تبدیل شدن ناگهانی صدام حسین از قهرمان به شیطان چقدر برایم جالب بود. برای گذراندن دوران دانشگاه با کمک بورسیه دانشگاه به انگلستان و سپس به آمریکا رفتم، اصلا از سیاست‌­های آمریکا خوشم نمی‌­آمد، از اختلاف طبقاتی موجود در جامعه ناراضی بودم و نمی‌توانستم آنجا را خانه خود ببینم. تصمیم داشتم بعد از اتمام دوران تحصیلم به سوئد برگردم. اوایل دوران تحصیل من مصادف بود با جنگ غیرقانونی با افغانستان و فضای دانشگاه­‌های ملتهب بود، دلیل اینکه نیویورک را برای زندگی انتخاب کردم این است که از دانشگاه کلمبیا فارغ‌­التحصیل شدم و در آن گرایشات شبه سوسیالیستی دیده می‌­شود. الان هم به‌عنوان استاد نیمه‌وقت در دانشگاه بدون ترس کتاب‌های معتبر علمی را درس می‌دهم، کتاب‌هایی که نه تنها مورد تایید صهیونیست‌­ها و راست‌گرایان نیست بلکه اگر بتوانند آن کتاب‌­ها را آتش هم می‌­زنند، همین باعث می‌­شود که دانشجویان صهیونیستم،راجع‌به من بد­گویی کنند یا بعضی از دانشجویان نظامیم از اینکه عضو ارتش شده­‌ا‌‌ند پشیمان باشند.
 
شما در سوئد بزرگ شده‌­اید و در آمریکا زندگی کرده‌­اید، در این شرایط شاید کمی جای تعجب دارد که تحت‌تاثیر جو کشور­های غربی قرار نگرفته­ باشید و کتابی در حمایت از فلسطین بنویسید. چطور شد که تصمیم گرفتید کتاب «ف مثل فلسطین- کتاب الفبا» را بنویسید؟
ایرانی متاثر از میراث پهلوی و شوونیسم تهران مرکزی قرار دارد و متاسفانه در بنیاد ضدعرب است، برخی دلیل حمایت من از فلسطینیان را خوزستانی بودن من می‌­دانند اما نکته این­جاست که من در عین خوزستانی بودن، فارس زبان هستم. حمایت من از فلسطینیان به موضوع مهاجر و جنگ‌­زده بودن خود من بر­می‌­گردد، من خودم از کودکان جنگ بودم. خانه ما به‌­علت اصابت بمب صدام حسین از بین رفت. وقتی که همراه با خانواده­‌ام به سوئد مهاجرت کردم، متوجه شدم که ما در ایران چه جنایتی در حق خواهران و برادران افغان خود مرتکب می­‌شویم، آن­‌ها هم مانند فلسطینیان جنگ‌­زده و مهاجراند، مهاجر بودن به خودی خود راحت نیست، چه برسد به اینکه جنگ‌­زده هم باشی. اگر عدالت را مانند یک میدان در نظر بگیریم که خیابان‌های متعددی به آن منتهی می­‌شوند، باید بدانید که یکی از این خیابان­‌ها مقابله با نژاد­­پرستی است، اگر ایرانیان می‌­خواهند به عدالت برسند باید روحیه نژادپرستی را در خود از بین ببرند، البته این بدان معنا نیست که ما نباید به ایرانی بودنمان افتخار کنیم، اما این حس افتخار نباید برمبنای افسانه‌­هایی دروغین که راجع‌به کوروش توسط سلسله استعماری پهلوی برای اثبات یک شاهنشاهی دروغین به نقل شده یا تاریخ تحریف شده ایران باستان و ایران بعد از اسلام، شکل بگیرد این افسانه‌ها از نظر علمی و تاریخی و غلط هستند. ما ایرانیان باید قبول کنیم که نفوذ زبان عربی در ادبیات ما، کمک زیادی به ما کرده است. می­‌گوییم که حکیم ابوالقاسم فردوسی حتی یک کلمه عربی هم در شاهنامه وارد نکرده اما از خودمان نمی‌­پرسیم که آیا حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر ملی و بزرگ مملکت ما، شاهنامه را به خط میخی نوشته؟ 

نا­برابری جنسیتی در قوانین همه کشور ها وجود دارد و من به­‌عنوان یک فمینیست، تز دکترایم را به موضوع قوانین ضدزن در سراسر جهان اختصاص دادم. من عاشق ایرانم و هدفم جهانی کردن قصه‌های ایرانی است اما در عین حال خودم را شهروند جهان می­‌بینم و معتقدم که باید توانم را خرج حمایت از ضعیف‌­ترین مردم جهان کنم. از من می‌­پرسند که چرا راجع‌به اهواز نمی­‌نویسی، باید بگویم که موضوع تحقیقات علمی من، کشور خودم است، من کتابی نوشتم به نام «نجات ماهی: یک قصه نوروزی به زبان فارسی»، حقیقت این است که هیچ ناشر معتبری حاضر نشد که این کتاب را منتشر کند، چون این کتاب راجع‌به فرهنگ ایران بود. در آمریکا و بریتانیا هیچ ناشر معتبری حاضر نیست چهره زیبا و توانمند جامعه ایران و سایر جوامع جنگ­‌زده جهان را نشان بدهد چراکه چنین تصویری منافع سیاسی‌شان را زیر سوال می‌برد، اوضاع این‌طور است که نمی­‌توانیم اسم ایرانی را با اعتماد به‌‌نفس و با دید ضداستعماری بیاوریم، تبلیغات ضدایرانی بسیار شدید است و آموزش و پرورش آمریکایی ضعیف، دانشجو­های ایرانی و فلسطینی من شرمشان می‌شود که بگویند اهل کجا هستند و در بعضی قسمت‌های امریکا ایرانیان نه تنها اسم و رنگ پوستشان را عوض می‌کنند بلکه به‌­جای نام ایران می‌گویند که اهل پرشیا هستند در حالی که پرشیا اسم زبان ماست، به قول پروفسور حمید دباشی پرشیا را در جهان با گربه، قالی و پسته می­‌شناسند. در این شرایط من کتاب «نجات ماهی: یک قصه نوروزی به زبان فارسی»، را منتشر کردم و از ایران گفتم. توجه داشته باشید به این نکته که ایران پایتخت عمل جراحی زیبایی در جهان است، این فاجعه‌ای است برای مملکت ما چراکه بچه‌های ما از خودشان متنفرند. خودم شخصا یک انتشارات تاسیس کردم به نام انتشارات dr.bashi و به ­هر قیمتی که بود کتاب‌هایم را منتشر کردم، هزینه انتشار کتاب نجات ماهی یک قصه نوروزی از درآمد پیش‌­فروش کتاب «ف مثل فلسطین- کتاب الفبا» تامین شد. تعدادی از مترقیان ضد جنگ حاضر شدند کتاب را پیش‌خرید کنند اما هم­وطنان خودم در کمال تظاهر به عاشق ایران بودن، اکثرا به خاطر ثروت­‌اندوزی به آمریکا آمده‌اند و در تجربه من به‌­عنوان نویسنده کودک اکثر ایرانیان مقیم اینجا هرگز حاضر نیستند کمترین مبلغ را برای ترویج الفبا فارسی یا چاپ کتابی غیر ایدئولوژیک بپردازند. البته جمع نمی­‌بندم اما اکثرشان همینطوراند.

شما می­‌گویید که داستان کورش ساختگی است، اما باید به خودمان افتخار کنیم. اگر قرار نیست که به کورش افتخار کنیم، چه چیزی برایمان باقی می‌ماند؟
در عصر تاریک اروپا، جهان اسلام، جهان تمدن بود. وقتی که مسیحیت از راس امور کنار می‌­رود، اروپاییان شروع به دزدیدن کار­های علمی مسلمانان می‌­کنند. ما بخشی از امپراطوری اسلامی بودیم، بیایید فارغ از دینمان این را بپذیریم که اگر امپراطوری اسلامی و ثبات این امپراطوری‌ها نبود، این پیشرفت‌­ها صورت نمی­‌گرفت. حتی علم پرواز، علم طب، علم نجوم و ... را هم دانشمندان اسلامی ابداع کردند. البته همه این دانشمندان مسلمان نبودند اما زبان علمی‌شان عربی بود و از امپراطور­های اسلامی حقوق می‌گرفتند. اروپایی‌ها نمی­‌خواهند کسی این­‌ها را بداند، من در سوئد درس خواندم و در کتاب‌­های تاریخ ما یک کلمه از ایران صحبت نشده­ بود، جز اینکه اسکندر حمله کرد به ایران و ایران شکست خورد. وقتی من می‌­دیدم که این­ها راجع به رم و یونان حرف می­‌زنند اما از ایران چیزی نمی­‌گویند به عرق ملی‌ام بر­می‌­خورد. هنوز هم که هنوز است ما به­‌خاطر کشف­‌های علمی دانشمندان ایرانی به خودمان افتخار نمی‌‌کنیم.

امپراطوری‌­های ایران باستان هم کار­های مثبت انجام دادند و هم کارهای منفی. در اینکه کورش اولین امپراطور جهان است هیچ تردیدی نیست، در منشوری که امروز آن را به اسم منشور حقوق بشر می­‌شناسیم، کورش گفته من تسخیرت می‌­کنم، نابودت می‌‌کنم و به تو تجاوز می­‌کنم اما تو حق داری هر گرایش مذهبی و فکری داشته باشی. این­‌ها را از روی هوا نمی­‌گویم، تز دکترای من درباره حقوق بشر بود. حقوق بشر یک واژه لیبرال است و شرق­‌شناسان به­‌خاطر دشمنی‌شان با اسلام- که از مسیحیت کاتولیک ریشه می­‌گیرد- این واژه را بنا کرده‌­اند. شرق­‌شناسان نه فقط با اسلام بلکه با یهودیت نیز مشکل دارند. دشمنی کلیسای کاتولیک با اسلام از آن­جا می‌­آید که حضرت محمد تنها پیامبری که سندیت تاریخی دارد، لذا اسلام رقیبی قوی علیه سلطه کلیساست. دلیل بت‌سازی از کوروش همین اسلام‌ستیزی و مشروعیت بخشیدن به خاندان بی‌ربط پهلوی است که توسط حکومت بریتانیا سرکار آمده بود اگر تاریخ ما تحریف شده نبود به­‌جای گذشته به امروزمان افتخار می­‌کردیم.

با احترام به تمام زرتشتی­‌ها باید بگویم که دین زرتشت که ایرانیان امروز فقط همان سه شعار معروف آن را بلدند، طبق قانون ارتودوکس خود یکی از زن­‌ستیز­ترین ادیان جهان است. من برای تحقیقی با پارسیان هند که خود را ایرانیان زرتشتی مهاجر می­‌دانند صحبت کردم، اگرچه عقاید امروزی آن‌­ها از استعمار زشت بریتانیا و فرهنگ طبقاتی هند تاثیر پذیرفته است اما دین‌شان به آن دین زرتشتی اصیل بسیار نزدیک است و پیشوایان این مردم یکی از کثیف‌ترین عقاید و قوانین ممکن را راجع‌به بدن زن دارند. دلیل قبول شدن اسلام توسط مردم آن دوره هم در بعضی موارد همین بود اگرچه نمی­‌توان زور و تجاوز­های اعمال شده را نادیده گرفت، اما تاریخ را شرق‌­شناسان نوشته‌اند و این چیز­ها را حذف کرده‌­­اند. شرق‌شناسان اعراب صدر اسلام را که در واقع قبیله­‌های عربستان سعودی امروزی را در چشم ما به‌عنوان همه­ عرب زبان‌ها و مردمانی وحشی جلوه دادند، و کشف‌های علمی ما که باعث شد انقلاب صنعتی اروپا به‌وجود بیاید پنهان کردند و دوران تاریکی اروپا را نادیده گرفتند، ایران را به دلایل مختلف پاریس آسیا حساب کرده اما در نهایت سرمان را با پنبه بریدند، نفتمان را بردند و استقلالمان را گرفتند. یکی از ارمغان‌های اسلام، الفبای عربی و علم ریاضی است. ما همه افتخارات علمی، فرهنگی، هنری و... ایران را نادیده می‌­گیریم و فقط بر تاریخ هخامنش تمرکز می­‌کنیم.

 در کتاب «نجات ماهی: یک قصه نوروزی به زبان فارسی»،  به چه چیزی پرداخته شده؟
کتاب «نجات ماهی: یک قصه نوروزی به زبان فارسی»، درباره حیوا‌‌‌ن­‌آزاری نوشته­‌شده­است. در این کتاب از رفتار با ماهی قرمز، به­‌عنوان حیوانات خانگی، مانند یک وسیله‌­ای بار مصرف از دید یک کودک صحبت  شده. در بخش سخنی با والدین در انتهای این کتاب، بیان می­‌کنم که رفتار ما با ماهی قرمز با مفهوم نوروز، که تشکر از طبیعت است، در تضاد است. ایرانیان از قدیم گفته­‌اند، میازار موری که دانه­‌کش است. این کتاب درباره توانمندسازی کودکان و جلوگیری از حیوان از آزاری است.
 

چطور شد که تصمیم گرفتید از حیوان آزاری بنویسید؟
طبق تاریخ، مردم سومر که در جایی بین ایران و عراق زندگی ­می‌­کردند، اولین انسان­های متمدن تاریخ بودند. تمدن در علوم انسانی یعنی تجمع انسان­‌ها پس از خروج از غار و ایجاد مزرعه­‌داری و دامپروری. دامپروری یکی از اصول اولیه تمدن است. ایران و عراق یکی از  اولین جاهایی در دنیا هستند که در آن­‌ها تمدن ایجاد شده و ایرانیان از نظر فرهنگی با حیوانات بزرگ شدند. بچه‌های روستایی در طویله و کنار بچه گوسفند­ها می­‌خوابیدند و تا همین امروز می‌­توان گفت که رابطه بین چوپان و سگ­ گله رابطه‌ای احساسی است.

فکر نمی­‌کنید که داشتن حیوان خانگی نمونه‌­ای از تفکر غربی باشد؟
من با اصل غرب و شرق مشکل دارم. مطالعات پسا­استعماری غرب و شرق را چیزی نسبی می‌­داند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم استعمار وجود دارد، آمریکا و انگلیس عاشق ما نیستند، آن­‌ها صرفا می­‌خواهند از بازار ما استفاده کنند. ما نباید از اصطلاح خاورمیانه استفاده کنیم، منطقه ما خاور کشور بریتانیاست، همین است که این اصطلاح رایج شده. شاید خیلی از مردم حرف من را دوست نداشته باشند و بگویند که این حرف‌ها، حرف­‌هایی است که دولتمردان می­‌زنند اما موضوع این­جاست که انقلاب جمهوری اسلامی برپایه ایده­‌های پسا­استعماری صورت­ گرفته ­است. این ایده­‌ها از زمان ماجرای تحریم تنباکو میان مردم شکل­ گرفت. البته که مدل سگ داشتن در شمال تهران و حمل کردن سگ‌ها در کیف‌های گوچی مثال بارزی از تفکر سرمایه‌داری ­است. زمانی در اروپا اگر کسی برنزه بود می­‌گفتند که او کارگر است، وقتی که طبقه کارگر مجبور شدند برای کار به درون ساختمان­‌ها بروند، رفتن به سفر­های خارجی و برنزه شدن، تبدیل به نماد قشر مرفه شد. البته که اروپا بر­خلاف آمریکا هنوز اندکی سوسیالیستی است.

چطور می­‌توانیم با تفکر سرمایه‌داری مبارزه کنیم؟
با پایبند بودن به اصول انسان‌دوستی و بشر دوستی. بنی آدم اعضای یک پیکراند ....

برای انتشار کتاب «نجات ماهی: یک قصه نوروزی به زبان فارسی»، مجبور به تاسیس انتشارات خودتان شدید. کمی از این قضیه برایمان بگویید.
کتاب «نجات ماهی: یک قصه نوروزی به زبان فارسی»، با اینکه راجع‌به محیط زیست بود اما توسط ناشران آمریکایی قبول نشد. وقتی که علتش را جویا شدم فهمیدم داستان­هایی که راجع به کشورهای اسلامی نوشته می­‌شوند یا باید اسلام‌ستیزانه باشند، یا چیزی باشند در سبک داستان آذر نفیسی. همین شد که تصمیم گرفتم، با درآمدی که از پیش‌فروش کتاب «ف مثل فلسطین- کتاب الفبا» به دستم رسیده بود، کتاب نجات ماهی: یک داستان نوروزی را توسط انتشارات dr.bashi که برای خودم است عرضه کنم.

چاپ این کتاب در ایران به کجا رسیده است؟
من به ایران  آمدم و کتابم را برای بچه­‌ها خواندم، و در حال حاضر در حال مذاکره با کودکان پرورش فکری هستم تا کتا­ب­‌هایم را در اینجا چاپ و کتاب‌­های کانون را در آمریکا منتشر کنم.

ظاهرا پس از انتشار کتاب‌­هایتان، گروه­‌های صهیونیستی حملاتی به شما کرده‌اند. این حملات از چه طریقی صورت می­‌گیرد؟
از طرق مختلف. اولا که رسانه شما چندبار گفته­ است که یهودی­‌ها به من حمله کردند، اتفاقا یهودی خیلی هم از من حمایت کردند. کسانی که به من حمله کردند صهیونیست بودند. پس از چاپ کتاب «ف مثل فلسطین- کتاب الفبا»، من را به حماس و حزب‌الله نسبت دادند، خواستند که من را توسط FBI مورد پیگرد قرار دهند. صهیونیست­‌ها کتابفروشی‌­هایی که این کتاب را عرضه می‌­کردند تهدید شدید و خشونت‌آمیز می­‌کردند و آن­‌ها را مجبور به توقف فروش کتاب می­‌کردند. کار به جایی رسید که در اولین رونمایی از کتاب من در یک کتابفروشی مستقل نیویورکی، پلیس نیویورک مجبور به آماده‌باش اطراف کتابفروشی شد و من از ترس بچه‌های خودم را نبردم. آخرین اتفاقی که برایم افتاد این بود که پس از دعوت شدنم از طرف گروه آزادیخواه یهودیان ضدصهیونیست به یک کتابخانه دولتی نیوجرسی، کتابخانه را تهدید کردند و مراسم لغو شد. در یکی از مراسم­‌، پس از شروع مراسم، محوطه‌­ای که مراسم در آن اجرا می­‌شد توسط گروه­ صهیونیستی jewish defense league که در فهرست گروه­‌های تروریستی است، تهدید شد و برنامه بهم ریخت و این ضد قانون اساسی و آزادی بیان در امریکاست.

چطور می­‌توانیم مردم مجامع اروپایی و آمریکایی را از واقعیت­‌های جامعه خود آگاه کنیم؟
باید بگوییم مجامع جهان چون تاریخ‌نویسان شرق‌­شناس قدرتی دارند، که یک ژاپنی همان تفکرات ضداسلامی و ضد ایرانی را دارد و مغزش استعمار زده است. راه اول تشکیل رسانه­‌های بی­‌طرفی مانند الجزیره است، الجزیره رقیب سرسخت رسانه­‌های آمریکا است .بی‌­طرف به این معنا که، الجزیره حتی از خاندان سلطنتی قطر انتقاد می­‌کند اما bbc، فقط از خاندان سلطنتی بریتانیا تمجید می‌­کند. بریتانیایی­‌های مترقی امروزی اکثرا از اینکه در رسانه‌­ها راجع‌به مسائلی پیش پا افتاده‌­ای مانند مسائل خانواده سلطنتی صحبت می‌شود خجالت می­‌کشند.

راه دوم همان راهی است که من سراغ آن رفته­‌ام، آن هم اینکه با داستان­‌هایم کاری کنم که به بچه­‌های مناطق محروم توجه شود و آن‌ها خودشان را در رسانه­‌ها ببینند تا از خودشان متنفر نباشند. ما باید از کودکی فرهنگ بچه­‌ها را شکل بدهیم و به آن­‌ها بگوییم که مسلمان­‌ها این آدم‌­هایی نیستند که رسانه نشان می‌­دهد. راه بعدی این است که ما قصه­‌های خودمان را مانند قصه­‌ها و افسانه­‌های یونان جهانی کنیم. هدف زندگی من این است که بچه ایرانی دیگر از خودش متنفر نباشد. حمایت از فلسطین کاری است که خیلی از بزرگان ما، از سهراب سپهری  تا مشیری، آن را انجام داده­‌اند. در دانشگاه شهید بهشتی به من گفتند که نوشتن از بچه فلسطینی به­‌جای بچه ایرانی نشان‌دهنده وسعت قلب من است، اما من وسعت قلب ندارم، این وظیفه من است که از مظلوم دفاع کنم و امن می‌خواهم در ادبیات تنوع به‌وجود بیاورم.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها