گفتوگو با یاسر خلفی نویسنده کتاب دوهزارسال تاریخ خرمشهر
مقاومت جوانان عرب خرمشهر خواب صدام را آشفته کرد/ ستایش کسروی از ایستادگی عربهای خوزستان
نویسنده کتاب معتقد است مقاومت اعراب خرمشهر در برابر تجاوزها به گونهای بوده که حتی کسروی با وجود نگاه مغرضانه به اعراب این مقاومت را میستاید.
درباره مقوله نوشتن تاریخ خرمشهر و کارهایی که در این زمینه شده توضیح دهید
همانطوری که استحضار دارید خرمشهر نامی شناخته شده و پرمسما برای همه ایرانیان است و بهویژه پس از جنگ تحمیلی و اشغال این شهر، این نام بیش از پیش بر سر زبانها افتاد ولی متاسفانه اطلاعات و آگاهی مردم کشورمان در مورد این شهر تنها به دوره جنگ تحمیلی و مقاومت 34 روزه و عملیات غرورآفرین بیت المقدس خلاصه میشود. به واقع کتابی که بهطور مشخص به تاریخ خرمشهر بپردازد وجود نداشت. درباره تاریخ خوزستان کتابهایی بود. کتابهایی نظیر آنچه احمد کسروی نوشته بود و همینطور کتاب پانصد سال تاریخ خوزستان نوشته عبدالنبی قیم که پاسخی به کتاب تاریخ پانصد ساله خوزستان کسروی هم محسوب میشود وجود داشت ولی در مورد خرمشهر کتاب مستقلی نبود و از اساس تاریخ خرمشهر چندان مورد توجه قرار نگرفته بود. به همین دلیل بنده به عنوان یک شهروند خرمشهری تصمیم گرفتم که تاریخ خرمشهر را از ابتدای بنای خاراکس در قرن چهارم قبل از میلاد تا دوره حاضر را بنویسم. تا کنون در این زمینه کتاب دو هزار سال تاریخ خرمشهر و کتاب دیگری به نام دو قرن مقاومت را نوشتهام.
کتاب اول شما بازه زمانی دوهزار ساله را پوشش میدهد. روش تحقیق شما چگونه بوده و چرا جنگ ایران و انگلستان در سال 1875 را انتهای کتاب خود قرار دادید؟
برای جلوگیری از حجیم شدن کتاب قصد داشتم که کتاب را به چندین دوره تاریخی تقسیم کنم تا خوانندگان رغبت بیشتری به مطالعه آن داشته باشد چون همان طوری که اطلاع دارید وقتی کتاب دارای حجم زیادی باشد بیشتر خوانندگان تمایل زیادی به مطالعه آن ندارد. اما در مورد اینکه چرا این بازه زمانی را برای انتهای جلد اول انتخاب کردم آن بود که این دوره در واقع پایان تاریخ قدیم خرمشهر است و از از اواسط قرن نوزدهم میلادی خرمشهر (محمره) وارد فاز جدیدی از رونق و شکوفایی در دوره شیخ جابر کعبی میشود. البته من قصدم بر آن بود که تاریخ کامل خرمشهر را بنویسم ولی متاسفانه حمایت لازم را از متولیان امور فرهنگی خرمشهر ندیدم و کتاب دوهزار سال تاریخ خرمشهر را به تعداد محدود و با هزینه شخصی چاپ کردم.
در طول بازه زمانی دوهزارسالهای که مبنای بررسی شما بوده سرزمینی که اکنون خرمشهر نامیده میشود چه میزان وابسته به حکومت مرکزی ایران بوده است؟
از همان ابتدا این منطقه به نوعی وابسته به حکومت مرکزی ایران بوده است. در فصل اول کتاب که تقریبا حالت پیشگفتار دارد و در پاورقی این فصل مختصری در مورد شهرهای ناژینو و اگینس که در دوره هخامنشیان در محدوده خرمشهر امروزی بوده توضیح دادهام. فصل دوم کتابم هم در مورد حکومت میسانیان و شهر خاراکس است که یکی از ساتراپ های سلسله اشکانیان بوده است. بنابراین مشاهده میکنیم از همان ادوار ابتدایی در این منطقه سابقه حکومتهای وابسته به دولت مرکزی ایران قابل ردیابی است. در دوره اسلامی سرزمینی که اکنون خرمشهر نامیده میشود به شهر بیان و حصن مهدی اختصاص داشت که من در فصول سوم و چهارم کتابم به آنها پرداختهام. این شهرها در قرون اولیه اسلامی وجود داشتند و تقریباً در قرن چهارم یا پنجم ویران شدند و از بین رفتند. طبیعی بود که با توجه به وابستگی همه سرزمینهای داخلی ایران به خلافت عباسی در این دوره زمانی این منطقه هم در این دوره به بغداد وابسته باشد. در فصلهای پنجم و ششم کتاب هم به شهرهایی که همیلی و حفار نامیده میشدندو جزء قلمرو مشعشعیان و قسمتی از قلمرو صفویه به شمار میآمدند پرداختهام. فصل آخر کتابم هم به محمره اختصاص دارد. محمره در زمان فتحعلیشاه یا محمدشاه قاجار توسط شیخ یوسف کعبی به عنوان بندری برای خلیج فارس تاسیس شد. بنابرآنچه گفته شد مشاهده میشود که منطقه خرمشهر علیرغم ادعاهایی که در مورد آن وجود داشته هیچ وقت خارج از ساختار سیاسی ایران نبوده است.
یاسر خلفی
سابقه ادعای ارضی عثمانی و عراق نسبت به خرمشهر به کی بازمیگردد و روند این ادعا چگونه بوده است؟
دولت عثمانی از همان ابتدای به وجود آمدن شهر محمره در زمان قاجاریان بر این اساس که ساکنان آن عرب و حاکمان آن از بنیکعب بودند و چون خاندان های زیادی از کعبیان در آن دوران ساکن بصره و دیگر شهرهای عراق بودند و بر این اساس که کعبیان ایران و سایر ساکنان خرمشهر را رعایای خود میدانست همواره ادعای مالکیت این شهر را داشت. در نهایت امر هم در عهدنامه ارض روم با درایت امیرکبیر. مالکیت محمره و عبادان و جزیره الخضر به ایران واگذار شد. البته باید توجه داشته باشیم که در ادعای علیرضا پاشا حاکم عثمانی عراق نسبت به محمره، این موضوع که رونق بندر محمره، بصره را تحتالشعاع قرار داده بود هم موثر بوده است.
آنچنان که در مقدمه کتاب گفتهاید بنا بوده مجلدات دیگری به کتاب اضافه شود که تاریخ خرمشهر تا پایان قرن بیستم و نگاه سفرنامهنویسان به خرمشهر را نیز پوشش دهد. سرنوشت آن دو کتاب چه شد؟ کتاب دیگری هم به نام تاریخ دویست ساله مقاومت در خرمشهر نوشتهاید. کمی درباره آن کتاب نیز توضیح دهید
من در ابتدا بنا داشتم که تاریخ مفصلی در مورد خرمشهر بنویسم ولی همان طور که قبلا گفتم حمایت لازم در این زمینه را نداشتم و هنوز هم به تنهایی قادر به تامین هزینههای انتشار کتاب نیستم. بنابراین آن دو پروژه به نوعی متوقف مانده است. کتابی که به نام دو قرن مقاومت نوشتهام هم به صورت پی دی اف در دسترس عموم قرار گرفته است چرا که تامین هزینه برای انتشار کاغذی آن فراهم نبود. در کتاب دو قرن مقاومت بازه زمانی 1812 تا 1982 مورد بررسی قرار گرفته و تمام یورشها و تجاوزهایی که از طرف کشورهای بیگانه به این شهر مقاوم صورت گرفته تبیین شده است.
تجاوزها و مقاومتهایی که در کتاب مورد توجه قرار گرفتهاند چه مواردی هستند؟
این تجاوزها و مقاومتها شامل دو بار حمله عثمانیها به خرمشهر، اشغال خرمشهر توسط انگلیس در سال 1857، ماجراهایی که در جنگهای جهانی اول و دوم بر سر خرمشهر آمد و در نهایت اشغال خرمشهر توسط رژیم بعث عراق و مقاومت دلیرانه جوانان این شهر و حماسه بزرگ سوم خرداد میشود.
درباره فرازهای مقاومت در خرمشهر توضیح دهید. چه جنگهایی در تاریخ معاصر بر سر این سرزمین درگرفته و روند آنها چگونه بوده است؟
مردم خرمشهر در همه دورههای تاریخی که این شهر به خود دیده در برابر متجاوزین به خاکشان دلیرانه و شجاعانه ایستادگی کردند و عرب و فارس بودن را هیچ وقت ملاک خود قرار نداند. به گونهای که حتی احمد کسروی که در تاریخ خود نگاه مغرضانهای به عربهای خوزستان دارد از ایستادگی و مقاومت عربهای خرمشهر به فرماندهی شیخ جابر را میستاید.
ماجرای حمله عراق به ایران و تسخیر خرمشهر توسط این کشور را در بافت مقوله مقاومت در تاریخ معاصر خرمشهر چگونه میتوان تحلیل کرد؟
رژیم بعث عراق بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و حوادث سال اول انقلاب از قبیل شورشهای قومی در خرمشهر و کردستان و شمال کشور، اعدام سران ارتش به تصور اینکه نظام جدید تاب مقاومت در برابر هجوم همه جانبه و سنگین را ندارد و بر اساس این پیشفرض که چون خوزستان و خرمشهر ساکنان عرب زیادی را در خود دارد با آنها همراهی میکند با این ادعا که صدام میخواهد عربها را از ستم ایرانیان رها سازد به خرمشهر هجوم آورد و توقع داشت که این شهر را در بدترین حالت در چند روز تصرف کند ولی مقاومت همین جوانان عرب خواب آنها را آشفته ساخت و 34 روز آنها را در پشت دروازههای خرمشهر نگه داشتند. در این مقاومت همه اقشار کشور حضور داشتند و حضور جوانان عرب در آن، از جنبههای کمتر مورد توجه قرار گرفته است که باید بیشتر به آن پرداخت.
نظرات