وی در این نشست با اشاره به معنای واژه «هویت»، گفت: «هویت» در لغتنامه دهخدا به معنای تشخیص و در لغتنامه آکسفورد به معنای کیستی و چیستی است. هویت، تنها یک لایه و پوسته سطحی نیست، بلکه لایهلایه و درهم فشرده و دارای ابعاد مختلف بوده که یکی از مهمترین آنها، هویت دینی است که فرد با آن احساس تعلق و وفاداری نسبت به یک گروه میکند.
آموزههای اخلاقی دین ما بسیار زیبا هستند
این نویسنده و پژوهشگر حوزه دین و علوم تربیتی، با بیان اینکه هویت، هم شکل ظاهری و هم بصیرت و وجود ما را میسازد، افزود: هویت دینی دارای ابعاد مختلفی همچون اقتصادی، آداب و رسوم، پرستش و مناجات، فکری، پیامدی، فرهنگی و تاریخی است. کتابها، داستانها، آداب و رسوم و ... هرکدام نشاندهنده ساختار هویت دینی ما هستند.
بازیاریان در ادامه با طرح این پرسش که چقدر در داستانها و کتابهایمان به زندگی کودکی ائمه و معصومین (ع) پرداختهایم، اظهار کرد: آموزههای اخلاقی دین ما بسیار زیبا هستند، ولی گویی که در آسمانها و دستنیافتنی است. در کتابهای داستان چقدر به الگوهایمان پرداختهایم؟ گاهی آنقدر الگوها را دستنیافتنی معرفی کردهایم که کودک احساس ناامیدی میکند. لازم است کمی سطح را پائینتر بیاوریم تا زندگی الگوها ملموستر باشد. مثلا زندگی شهدا متعلق به امروز است که میتوان به معرفی زندگی واقعی آنها در کودکی، همزادپنداری بوجود آورد.
باید داستانهایمان را واقعیتر، عینیتر و ملموستر کنیم
وی گفت: امروز قهرمانان ما آنقدر بزرگ و دستنیافتنی هستند که حس همزادپنداری در کودکان ایجاد نمیشود و در نتیجه با الگوهای غربی مانند باربی و تَن تَن و بتمن که در دسترس آنها قرار دارد، احساس نزدیکی و همزادپنداری دارند. باید داستانهایمان را واقعیتر، عینیتر و ملموستر کنیم. آیا امروز در کتابها و رسانههایمان یک مجموعه دنبالهدار که شخصیتی قهرمان داشته باشد، داریم که با مسائل روز جامعه در ارتباط باشد و کودکان با آنها ارتباط بگیرند؟ آنقدر کودکان ما با شخصیتها و الگوهای بیگانه در ارتباط هستند که با الگوهای خودمان نیستند. بیگانگان در همه زمینههای در ارتباط با ساخت الگوها، فعالانه و خلاقانه وقت میگذارند و فعالیت میکنند. ما چقدر در ساخت الگوهایمان انرژی میگذاریم و برای ساخت هویتمان تلاش میکنیم؟
این کارشناس ادامه داد: اگر متولیان فرهنگی در زمینه هویت دینی فکر و تلاشی نکنند، هویت دینی فرزندان ما براساس جایگزینی الگوها دچار تزلزل میشود. این سوال محوری مطرح است که چگونه دینمان را به کودک معرفی و به نمایش میگذاریم؟ غالبا آنچه در کتابها دین ما را معرفی میکند، عاملی برای محدودیت، سختی، غم، رنج و فشار است. با این چیزی که به کودکان معرفی میکنیم، فکر میکنم معجزه است که آنها هنوز علاقههایی هرچند کمرنگ به دین دارند. دین ما، دین محبت و شادی و زندگی است، ولی در معرفی آن بد عمل کردهایم. معتقدم مدرسههای ما هم درست نیستند. اگر مدرسه و کلاس درس درست باشد، کودک نه تنها لذت میبرد، بلکه درس هم میخواند و پیشرفت هم میکند. در مدرسه خوب، فرصت بهتر شدن به افراد داده میشود.
توجه به فضاسازی، دیالوگ و گرهافکنی در داستانهای دینی
بازیاریان تصریح کرد: تصویری که از اسلام در ذهن کودکان میسازیم، اگر مثل عسل شیرین و مفید و شفابخش باشد، انگاره ذهنی کودک مثبت خواهد بود، ولی اگر همراه با محدودیت و فشار و غم و ترس باشد، انگاره ذهنی کودک منفی میشود و اگر تصویر دیگری از شکل دیگری از ایدئولوژی به او معرفی شود، حتما شخصیت و هویت دینی کودک دچار تزلزل میشود. اگر بچهها نگاه زیبایی به الگوهای دینی داشته باشند، ارتباط درست شکل میگیرد.
وی با بیان اینکه، اسلام دین اخلاق است، افزود: پیامبر (ص) به ارتباط درست و موثر اهمیت بسیار میداد، ولی ما امروز به دنبال منافع فردی خودمان هستیم. یکی از محورهای اخلاق در دین ما، احترام به حقوق دیگران است که در نتیجه آن، آرامش و نشاط و سود در نهایت به خودمان بازمیگردد. حتی دین اسلام بر آراستگی و زینت لباس نیز تاکید بسیار کرده و لباس را پوشاننده عیوب انسان است. هر کدام از این موضوعات میتواند در کتابهای کودک بهعنوان بستر و محور مورد استفاده قرار گیرد.
این کارشناس امور تربیتی و مسائل دین، در پایان با تاکید بر توجه به عناصری همچون داستانسازی، فضاسازی، دیالوگ و گرهافکنی در داستانهای دینی، گفت: اگر داستان ریتم یکنواخت داشته باشد، کسی آنرا دنبال نمیکند. اگر فضاسازی از سوی نویسنده درست صورت گیرد، باید آنچه در ذهنش وجود داشته با آنچه در ذهن مخاطب ایجاد میشود، یکی باشد. اما اگر خوب پردازش نشود، عناصر موردنظر نویسنده و خواننده یکی نیست. اگر عناصر داستان خوب پردازش نشود، در داستان نقص وجود دارد و یکسانسازی معنایی بوجود نخواهد آمد.
نظر شما