محمد قائمخانی، منتقد ادبی گفت: بزرگان ما مثل عطار علاقه دارند قصهای را مطرح کنند که میان مسلمانان و مسیحیان اتفاق میافتد. این بازی را نویسنده «وضعیت بیعاری» با مندائیان و مسلمانان انجام داده است.
در ابتدای جلسه، افسانه بختیارینژاد مجری-کارشناس به معرفی نویسنده پرداخت و گفت: آقای جلالی، بازیگر تئاتر، عکاس و نویسنده است و بیش از 10 عنوان مجموعه داستانهای کوتاه را با دیگر نویسندگان به چاپ رسانده است. «وضعیت بیعاری» نخستین رمان اوست. آقای جلالی در این سالها برنده جوایز متعددی از جشنوارههای ادبی بوده است؛ از جمله نویسنده برتر بخش کودک و نوجوان جایزه بینالمللی جهان اسلام در سال 1385 شدهاند.
در ادامه حامد جلالی نویسنده رمان «وضعیت بیعاری» در پاسخ به سوال مجری برنامه در رابطه با تاثیر فعالیت خود در رشتههای مختلف هنری در نوشتن داستان بیان کرد: در ایران هنرمندان رشتههای مختلف هنری در جزیرههای جدا از هم زندگی میکنند به همین خاطر در وجوه مختلف دچار ضعف هستند. وقتی عکاسی کار میکنید، این کار در بحث زاویه دید در داستان نویسی به کمک نویسنده میآید، یا کار در حوزه نمایش و تئاتر به من در دیالوگنویسی داستان کمک بسیاری کرده است.
نویسنده رمان «وضعیت بیعاری» درباره جغرافیا و زبان رمانش گفت: در طرح اولیه رمان، مادری بود که نزدیک مرز زندگی میکرد و نمیخواست فرزندانش کشور را ترک کنند. بهترین و جذابترین مرز برای من خوزستان بود. در مرحله تحقیق 10 روز در خوزستان زندگی کردم. از دزفول و اندیمشک و شوش تا جزیر مینو و اروندکنار را سر زدم و با مردمش زندگی کردم. البته پیش از سفر کلید واژههای هر لهجه را سرچ کردم و از قبل درباره جغرافیا و لهجه تحقیق کردم. آنجا که رفتم صدای مردم را ضبط میکردم.
در ادامه نشست محمد قائمخانی منتقد ادبی نیز با اشاره به عنوان رمان تصریح کرد: به دو دلیل «وضعیت بیعاری» یک وضعیت خاصی دارد و مقداری مخاطب را به اشتباه میاندازد. یکی خود کتاب است. انگار تعمدی در زبان و روایت است که به سمت ادبیات زرد میلغزد و نگاهها را میبرد به سمتی که یک نوع قضاوتی شکل بگیرد که ناچارا از منظر روایی آن را جدی نگیرند. نکته دیگر تعمد خود نویسنده است که میخواهد کتاب را اینگونه معرفی میکند.
وی گفت: اسم رمان برای خریدار کتاب و مخاطب شاید خیلی جذاب نباشد اما وقتی مخاطب داستان را میخواند تایید میکند که اسم مناسبی برای این رمان انتخاب شده است. رمان متنی روان و ساده دارد و با روایتهایی جذاب داستان به خوبی پیش میرود.
این منتقد ادبی به تحلیل شکل و فرم داستانگویی اثر پرداخت و با مطرح کردن این سوال که فرم روایی «وضعیت بیعاری» چیست و در چه دستگاه روایی قصه اش را تعریف میکند افزود: دو اتفاق در رمان میافتد. اول اینکه این نوع روایت که یکی از پایههای اصلی روایت «وضعیت بیعاری» است، نسبیتی دارد با قصهگوییهای کهن فارسی مخصوصاً هزار و یک شب. در «وضعیت بیعاری» قصهگویی بخشی از هویت و زندگی شخصیتهاست. اتفاق بعدی روایت تئاتری این رمان است. در رمان شاهد روایتی تئاتری هستیم. گویی در سالن تئاتر نشستیم و روایت یک راوی را گوش میکنیم که هر طور میخواهد داستان را روایت میکند. قصه زمانمند و مکانمند است اما راوی خیلی مقید نیست که پیوستگی زمان را رعایت کند یا آن که اطلاعات را پیوسته و مرتب به ما بدهد.
قائمخوانی در رابطه با نوع روایت در رمان «وضعیت بیعاری» یادآور شد: ما با کنشها مواجه نیستیم بلکه با روایت کنشها مواجهیم. بعضی از وقایع به واسطه روایت شخصیتهای مختلف میشنویم و شاهد غلبه صدا بر حرکت هستیم. در واقع ما با صدای آدمها مواجه هستیم. اتفاقی که افتاده است مهم نیست آنچه اهمیت پیدا میکند، این است که ببینیم هر شخصیت در مورد اتفاق به ما چه میگوید. به عقیده من، نویسنده استفاده خوبی از این نوع روایت کرده است. مثلاً رفت و برگشت به دنیای رویا، خواب و بیداری راحت انجام میشود.
وی افزود: صدا و زبان در این رمان نقش بیشتری را ایفا میکنند. صداهای مختلف همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهند و همه عناصر در نسبت با آن پیش میروند. برخلاف 11 شخصیت که داستان را روایت میکنند اما میتوانیم از چند صدای غالب در این روایت نام ببریم. چند صدای محکم که از پس و پشت شخصیتها به گوش ما میرسد. مثل صدای عشق، دین، مبارزه، انقلاب و صدای مردم.
خانی با نقد فصلهای مربوط به عراق آنها را خوب ارزیابی نکرد و گفت: فصلهای عراق از جمله فصلهای بد رمان است و عراقیها در این فصل فارسی را بد حرف میزنند. به نظرم نویسنده یا داستان را نباید به عراق میبرد یا وقتی تصمیم میگیرد این اتفاق بیفتد باید این فصلها را خوب روایت میکرد.
نکته دیگری که خانی به آن اشاره کرد در مورد اسم و عنوان «وضعیت بیعاری» بود. وی در این باره گفت: «وضعیت بیعاری» اسم خوبی است. به این دلیل که یک مفهوم است. وقتی ما عمده روایتهایمان سرصحنه است ذهن آمادگی این را دارد که برود به سمت مفهومها. مفهومهایی که فراتر از شخصیتها هستند. «وضعیت بیعاری» اسم هوشنمدانهای است برای این روایتها. انگار کل مجموعه میگوید ما در یک وضعیت خاصی هستیم. وضعیتی که در این کتاب اسم آن وضعیت «وضعیت بیعاری» است.
منتقد نشست «عصرانه داستان» در پایان پای قصهگویی عطار را به میان کشید و اظهار کرد: قصهای که خیلی برای ما آشناست و این اثر هرازگاهی در اصل مساله به آن نزدیک میشود، قصه شیخ صنعان است. بزرگان ما مثل عطار علاقه دارند قصهای را مطرح کنند که میان مسلمانان و مسیحیان اتفاق میافتد. این بازی را نویسنده «وضعیت بیعاری» با مندائیان و مسلمانان انجام داده است. ما مدام با مساله کفر و ایمان درگیریم و موضع نویسنده همان موضع عطار است. یعنی با شروع روایت مرزها شکسته میشود.
نظر شما