پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۸
برای جلوگیری از جعلیات باید تاریخ شفاهی بنویسیم

محمدهاشم اکبریانی، نویسنده و پژوهشگر که نخسین کتابش از مجموعه «تاریخ شفاهی نشر معاصر ایران» منتشر شده است، هدف از این کار را جلوگیری از جعلیات مطرح کرد.

محمدهاشم اکبریانی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اظهار کرد: به دلیل آنکه در سال‌های گذشته سابقه فعالیت در حوزه تاریخ شفاهی ادبیات را داشته‌ام، احساس می‌کردم که در خیلی از حوزه‌ها لازم است تا یک تاریخ شفاهی داشته باشیم و دلیل آن هم این بود که اگر تاریخ یک جریان و چگونگی شکل‌گیری آن عنوان نشود، بعدها خواسته یا ناخواسته، آگاهانه و ناآگاهانه جعل می‌شود. این پروژه‌ای بود که من به نیکنام حسینی‌پور، مدیرعامل خانه کتاب پیشنهاد دادم و با موافقت وی کار آغاز شد.
 
وی ادامه داد: بعد از بررسی‌های انجام شده در حوزه نشر، متوجه شدم، متاسفانه تصوری که ما از صنعت نشر داریم، بیشتر در ناشر و کم‌وبیش کتابفروش خلاصه شده است و بقیه عواملی که در تولید کتاب دخیل هستند، فراموش شده‌اند. از طرفی لازم است که از این افراد سندی باقی بماند تا سند دسته اولی باشد برای کسانی که بعدا می‌خواهند تحقیق و پژوهش کنند. از این رو به سراغ پروژه تاریخ شفاهی نشر معاصر ایران و حلقه‌های مخلتفی که در کار نشر دخیل هستند، مثل ویراستاران، توزیع‌کنندگان، حروفچین‌ها، چاپخانه‌داران، کتابداران و حتی کسانی که در حوزه قانون‌گذاری کتاب فعال هستند، رفتم.
 
این نویسنده در توضیح جلد نخست کتاب «تاریخ شفاهی نشر معاصر ایران» گفت: جلد اول این مجموعه درباره ویراستاری بود که در آن با پنج نفر از ویرستاران حرفه‌ای یعنی احمد سمیعی گیلانی، اسماعیل سعادت، ایران گرگین، بهاءالدین خرمشاهی و عبدالحسین آذرنگ صحبت‌ کرده‌ام؛ بدون شک تاریخ شفاهی حوزه ویراستاری ادامه خواهد داشت؛ اما کتاب بعدی ما درباره توزیع‌کنندگان کتاب در ایران است.

وی افزود:‌ کتاب دوم درباره کسانی است که شروع‌کننده کار پخش کتاب در ایران بودند. توزیع کتاب عرصه‌ای است که از دهه 60 به شکل سازمانی در ایران شروع شد؛ اما هیچکس نمی‌داند که به چه شکل در ایران آغاز به کار کرده است. وقتی مصاحبه‌های این پروژه را آغاز کردم، صحبت‌های خیلی دسته اولی وجود داشت. مثلا متوجه شدم که توزیع کتاب در ابتدای کار در دهه 60 و از طریق ادارات انجام می‌گرفت. یعنی توزیع‌کنندگان از طریق یک سری ویزیتور به ادارات می‌رفتند و از کارمندان سفارش می‌گرفتند و بعدا کتاب‌ها را می‌بردند و به کارمندان می‌دادند؛  اصلا به این شکل نبود که به کتابفروشی‌ها بروند و از اینجا بود که کار توزیع کتاب شروع شد. بعد از مدتی اجازه ورود ویزیتورها به ادارات را ندادند و کار تغییر کرد و به کتابفروش‌ها رسید.
 
این پژوهشگر با اشاره به شیوه توزیع کتاب در دوره پهلوی اظهار کرد: در جایی از این کتاب می‌خوانیم که در دوره پهلوی اول توزیع‌کنندگان کتاب را با الاغ جابه‌جا می‌کردند. به این شکل که یک نفر کتاب‌ها را روی الاغ جمع می‌کرده و بعد از آن به کوچه‌ها می‌رفته و بعد داد می‌زده که کتاب دارد.
 
وی ادامه داد:‌ به نظرم هنوز اطلاعاتی وجود دارد که لازم است درتاریخ نشر ایران ثبت شود. از این رو من این پروژه را آغاز کردم و در حال حاضر جلد دوم نیز آماده است که در حال حاضر در مرحله صفحه‌آرایی قرار دارد. لازم به ذکر است که تمامی گفت‌وگوهای آمده در این پروژه جدید است و هیچ کدام از این‌ گفت‌وگوها برای گذشته نیست و در جاهای دیگر منتشر نشده است.

اکبریانی در پایان با اشاره به مصاحبه‌های کتاب دوم گفت:‌ در بخش توزیع‌کنندگان با کاظم علمی که از ابتدای کار در حوزه توزیع کتاب در ایران فعال بوده، صحبت شده است. همچنین با امیر حسین‌زادگان و فرزندش، هادی حسین زادگان، قربانی (توزیع‌کننده کتاب‌های دانشگاهی و پزشکی) و ابراهیم کریمی صحبت کردیم. در کنار این چهار توزیع‌‌کننده با مسعود نبویان که سابقه 30 سال فعالیت در حوزه ویزیتوری کتاب را دارد صحبت کردم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها