ناصرالدین علی تقویان درباره آینده کتاب مطرح کرد:
آشفتگی نمادین در عرصه کتاب داریم/ سردرگمی مخاطبان نمایشگاه نشانه چیست؟
ناصرالدین علی تقویان با اشاره به نبود سازوکار اجتماعی سالم برای نشر میگوید: این حوزه باید یک منطق درونی برای خودش ایجاد کند تا بتواند اثر خوب از اثر بد را برای انتشار تفکیک کند و ما هم به عنوان مخاطب معیاری دستمان باشد که برای انتخاب کتاب متناسب با علایق و نیازهایمان سراغ چه کسی برویم.
او ادامه داد: معمولاً این روزها زیاد از این گلایهها میشنویم که دیگر کسی کتاب نمیخواند و همه سرشان در گوشیهایشان است و ... واقعیت این است که فکر نمیکنم این گلایه کردنها فایدهای داشته باشد و خیلی هم فضای نشر دیجیتال و ورود تکنولوژی به عرصه کتاب و کتابخوانی را بد نمیدانم. البته از سوی دیگر میتوان و باید این فضا را نقد کرد. یعنی همان نقدی را که میتوان به فضای نشر مجازی وارد دانست و با اشاره به عارضههایی که فضای مجازی مثل هر پدیده دیگری دارد میتوان به کتاب سنتی و کاغذی و آنچه در همین نمایشگاه عرضه میشود هم وارد کرد.
این پژوهشگر تاکید کرد: بنیاد نقد من این است که ما به طور کلی دچار یک سرگشتگی نشانهها یا به تعبیری آشفتگی نمادین شدهایم. به عبارت دیگر نمیتوانیم ربط هرآنچه که از صنف نماد است را با آن چیزی که باید غیرنماد باشد تشخصیص بدهیم و مطمئن باشیم آن دلالتی که میکند دلالت واقعی و معناداری است. مثلا شما با انبوه خبر و محتوا و حتی تحلیل و گزارش و عبارتهای کوتاه و ... در فضای مجازی مواجه هستید که تکثیر و فورارد میشوند و هرکسی هم این امکان را دارد که هم تولیدکننده محتوا باشد و هم توزیعکننده و تکثیرکننده یک محتوا و متن و عملا هیچ پالایشی در این مسیر صورت نمیگیرد.
تقویان همچنین با اشاره به داوریها درباره هرتکه تولیدن نمادینی که صورت میگیرد، متذکر شد: یک داوری درباره هرتکه تولیدن نمادینی که صورت میگیرد. پیشتر تا حدودی این داوریها و ممیزیها وجود داشت و بالاخره ناشران و مطبوعات و ... معیارهایی داشتند که اثری که میخواهند منتشر کنند واجد حدالاقلی از استانداردهای ماهوی و شکلی باشد. یعنی ناشر که یک مرکزیت و هویت حقوقی مشخصی داشت، مسئولیتی هم برای خود قائل بود که وقتی قرار است یک اثری را منتشر کند دراصل یک اعتباری هم به خالق اثر و متن میدهد که من دارم کار تو را منتشر میکنم. درست است که خالق اثر هم احتمالا فرد دانشمندی بوده و تعبیری او هم یک اعتباری به ناشر میداده ولی از این طرف هم وقتی من ناشر تصمیم میگیرم که اثرت منتشر شود یعنی آن اثر از یک ارزشمندی برخوردار است و آن را به جامعه مصرفکننده کالای فرهنگی مکتوب معرفی کردهام.
او سپس در پاسخ به این نقد که به نظر میرسد این روزها داستان معکوس شده و این فضای مجازی است که اعتبار برای انتشار یک اثر میدهد و ما شاهد چاپ کپشنهای اینستاگرامی و توییتهای چند جملهای و ... سلبریتی فلان شبکه اجتماعی هستیم که به گم شدن مقوله «خواندن» دامن میزند، اظهار کرد: این نقد همان آشفتگی نمادها یا سرگشتگی نشانههایی است که ما به طور کلی با آن مواجه هستیم و اتفاقا هم این سرگشتگی نشانهها را در تمامی عرصهها حتی در عرصه رابطه میان آدمها هم میبینیم. درواقع شبکه مربوطیتها و نظام مربوطیتها ترک برداشته و خدشه پیدا کرده و رابطه دال و مدلول و رابطه آدمها با همدیگر دیگر از یک منطق روشن و مشخصی پیروی نمیکند.
او با اشاره به گرهخوردن آینده کتاب با فضای مجازی و ابزارهای تکنولوژیک نیز یادآور شد: منظورم این است که آینده کتاب از این جهت واقعا به وضعیت فضای مجازی گره خورده است. حالا اینکه رابطه نشر و فضای مجازی معکوس شده و این فضای مجازی است که به نشر کلاسیک اعتبار میدهد و این اعتبار هم خیلی قاعده روشنی ندارد از آن طرف هم چالشهایی دارد.
به گفته این استاد دانشگاه، جدا از شیوه تولید کتاب از محتواهای مجازی که مثال زده شد، با یک نگاه گذرا هم میبینیم که تعداد عناوین کتابها خیلی زیاد است، به ویژه در این 10 تا 15 سال اخیر که رشد فضای مجازی را شاهد بودهایم، متناظر با این رشد در عرصه کتاب به معنای کلاسیک نیز با رشد خیرهکننده تعداد عناوین و کاهش تیراژ مواجه هستیم.
او تاکید کرد: این نشان میدهد خود نشر به معنای کلاسیکش جدا از تاثیری که از فضای مجازی میگیرد اصلا به این آشفتگی نمادین و نمادها دامن میزند. شما تعداد ناشران کشور را هم بررسی کنید میبینید که مراکز و نهادهای متنوع و گوناگونی را میبینید که همه امکان انتشار اثر دارند. نمیگویم باید منعی قائل شد یا مثلا دولت بیاید و کاری کند ولی ما هیچ سازوکار اجتماعی سالمی نداریم که برآیند تولید اثر مکتوب خود با خود پالایش شود. یعنی این حوزه یک منطق درونی برای خودش ایجاد کند به نحوی که این منطق بتواند اثر خوب از اثر بد را برای انتشار تفکیک کند و ما هم به عنوان مخاطب معیاری دستمان باشد که برای انتخاب کتاب متناسب با علایق و نیازهایمان سراغ چه کسی برویم.
تقویان افزود: من علاقهمند به آثار حوزه فلسفه و علوم اجتماعی اگر بخواهم در همین نمایشگاه کتابهایی را تهیه کنم، به هر غرفهای که سر میزنم میبینم هم اثر فلسفی عرضه میکنند و هم رمان و هم روانشناسی شاد زیستن و ... یعنی یک گیجی به بازدیدکننده دست میدهد. همه این موارد هم بیربط با وضعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حاکم بر جامعه ما نیست. اساسا وقتی بزرگترین منبع متمرکز اعتماد که دولت و حاکمیت است خودش اعتمادزداست چگونه قرار است به سازوکارهایی فکر کنیم که در سطح جامعه اعتماد وجود داشته باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ارزیابی نقش بازیهای اقتصادی حوزه نشر و تجاری شدن چاپ کتاب در این آشفتگی نمادین حاکم بر عرصه فرهنگ مکتوب نیز گفت: من فینفسه تجارت با نشر و اقتصاد نشر را به عنوان یک فعالیت اقتصادی مشکلساز نمیدانم. منطق صنعت فرهنگ نه لزوما به معنای آدورنویی قضیه بلکه به معنای سازوکاری که ارزش اقتصادی در آن اهمیت دارد و بالاخره باید ارزشهای نمادین با ارزشهای اقتصادی ربطی پیدا کنند چندان هم بد و نادرست نیست. در همه دنیا هم ناشران معتبر دنیا برای خودشان حساب و کتابهای مالی دارند. منتها نکتهای که هست و آنچه که در ایران اتفاق افتاده لزوما به اصطلاح حاکمیت منطق اقتصادی بر فعالیتهای فرهنگی نیست و کاش تنها مسئله همین بود و مثل انگلستان و آمریکا و ... تنها منطق اقتصادی بر حوزه فرهنگ مکتوب حاکم بود و همه ناشران در یک رقابت آزاد و منصفانه و به پشتوانههای قانونی تکلیفشان روشن بود. ولی اینجا بیشتر یک سازوکار مافیایی در بخش اقتصاد و فرهنگ و بر رابطهای که این دو میتوانند با همدیگر داشته باشند، حاکم است. مشکل ما این است و این مشکل هم تنها مختص به عرصه نشر و تولید کالاهای فرهنگی نیست و در همه حوزهها این مسئله را میبینیم.
او اضافه کرد: منطق نظام مافیایی هم این است که قانون حاکمیت ندارد و آنچه که تعیین تکلیف میکند نه قانون بلکه زور است. یعنی هرکسی که میتواند به منابع اقتدار بیشتری متصل شود و استفاده ببرد اوست که قاعده را تعیین میکند و چون صحنه قدرت تغییر میکند این قاعدهها هم مرتب دگرگون میشوند و هیچگاه تبدیل به قانون نمیشوند. در حوزه کاغذ و نشر و پخش کتاب هم من میشنوم که باندهای مافیایی وجود دارند که سعی دارند منطق خودشان را اعمال کنند. وخامت اوضاع هم در این عرصه بیشتر وقتی خودش را نشان میدهد که پای کتابهای کمکآموزشی به میان میآید و پولهای کلانی رد و بدل میشود و با صنعت کنکور و مدرکگرایی خورده و شبکهای پیچیدهای برای تنظیم روابط قدرت ایجاد کرده است که این پولها از دایره خاصی خارج نشوند.
تقویان در پایان تاکید کرد: در مجموع به همان اندازهای میتوانیم به آینده کتاب خوشبین باشیم که در مورد وضعیت کلی اجتماعی و سیاسیمان بتوانیم خوشبین باشیم و برآورد من این است که چندان این امید در جامعه امروز بالا نیست که به طبع آن به بهبود وضعیت کتاب و کتابخوانی و روشن شدن معیارها و تثبیت قوانین امیدوار باشیم.
نظر شما