گزارش ایبنا از دیدار محمود دولتآبادی با دانشجویان دانشگاه شیراز؛
نویسنده پژواک عمیق جامعه است/ محبوبترین کاراکترم را هنوز خلق نکردهام
محمود دولت آبادی نویسنده پیشکسوت گفت: نویسنده صدای عمیق جامعه است و مهمترین موضوع برای من بهعنوان یک نویسنده، مسئله من و مملکتم بوده است.
دولتآبادی در آثارش راوی رنجها، شادیها، آئینها و زندگیِ مردمان این دیار بوده و هست، آثارش گرچه درونمایهای بومی دارد و منحصر به جغرافیایی بومی است، اما به مرزهای جغرافیایی این بوموبر منحصر نماند و کتابهایش به اغلب زبانهای زنده و مؤثر جهان ترجمه شد.
نویسنده «کلیدر» را نیازی به معرفی و شناخت نیست؛ حضور مؤثرش در پنجدهه اخیر تاریخ این سرزمین بهعنوان یک نویسنده، از او شمایلی خاص ساخته است؛ شمایلی که او شامگاه گذشته نیز بخشی از آن را برای آنها که بهشوق دیدارش به کتابخانه خوارزمی دانشگاه شیراز آمده بودند؛ عرضه کرد.
نویسنده «جای خالی سلوچ» که بهدعوت «انجمن فرهنگ و سیاست» دانشگاه شیراز در جمع دانشجویان و علاقهمندانش حاضر شده بود، ابتدا بخشهایی از داستان جدیدش «بیرونِ در» و همچنین کتاب «طریق بسملشدن» را برای حضار خواند و سپس به پرسشها پاسخ گفت.
نویسنده «روزگار سپریشده مردم سالخورده» ابتدا با اشاره به پیوندهای شدید عاطفی خود نسبت به آب و خاکش، گفت: در ادبیات هیچچیزی مهمتر از خود ادبیات نیست.
تا لب گور خواهم نوشت
محمود دولتآبادی در ادامه در پاسخ به پرسشی درباره کتاب منتشرنشده «زوال کلنل» گفت: «با پخش کتاب زیراکسی و جعلی این کتاب در خیابانهای شهر، میخواستند کلنل را ویران کنند تا از این طریق مرا ویران کنند»؛ اما «اصل این کتاب در اختیار من است و من واژهای از آن کم یا به آن اضافه نخواهم کرد... من باز هم خواهم نوشت و تا لب گور هم خواهم نوشت.»
نویسنده «ما نیز مردمی هستیم» در ادامه با اشاره به اینکه «نوشتن کاری ناممکن است که گاه ممکن میشود»، افزود: هر نویسنده به شیوهای مخصوص خود کار میکند و نوشتن برای من اینگونه است که اتفاقی در ذهنم شکل میگیرد و مرا وادار به نوشتن میکند.
دولتآبادی در ادامه با اشاره به موانع درونی و بیرونی موجود بر سر امر نوشتن، افزود: راه غلبه بر این موانع آن است که هرکس که این قریحه را دارد، باید ابتدا پایهای برای خود و کارش مشخص کند؛ سپس کار کند و زحمت بکشد.
نویسنده صدای عمیق جامعه است
نویسنده «آن مادیان سرخیال» در ادامه با تأکید بر اینکه «نویسنده صدای عمیق جامعه است»، یادآور شد: نویسنده صدای سطحی و روزمره جامعه نیست، و آنچه برای من بهعنوان نویسنده مهمترین موضوع بوده است؛ مسئله من و مملکتم بوده است.
محمود دولتآبادی با اشاره به مواضع سیاسیاش درباره رابطه معقول ایران با جهان افزود: «بشر با بشر در تماس است و ما باید با جهان رابطه معقول داشته باشیم. من عهدی دوستی با کسی ندارم، اما از این فکر که خواستار و پیشبرنده رابطهی معقولانه و محترمانه است، حمایت میکنم.»
نویسنده «آوسنه باباسبحان» در ادامه با اشاره به اینکه نسبت به قضاوتها درباره خود بیتوجه است، گفت: «من اگر بخواهم به این فکر کنم که دیگری دربارهی من چه فکر میکند، همیشه باید به این فکر کنم که دیگری درباره من چه فکر میکند؛ از چنین آدمی نویسنده به وجود نمیآید.»
محبوبترین کاراکترم را هنوز خلق نکردهام
نویسنده «سلوک» سپس با اشاره به نسبت ادبیات ایران و جهان گفت: آثار نویسندگان ادبیات امروز جهان نسبت به ادبیات قرن بیستم ـ بهویژه تا پیش از دهه 70 میلادی ـ در سطحی پایینتر است.
دولتآبادی در پاسخ به دانشجویی که از او درباره محبوبترین کاراکترش در میان کاراکترهایی که خلق کرده است، پرسید، گفت: آن کاراکتری که هنوز خلق نکردهام!
دولتآبادی در ادامه با تأکید بر اسطورهشکنی در کلیدر، به دیالوگ «گلمحمد» کاراکتر اصلی رمان کلیدر اشاره کرد و گفت: «با این حال مردم با شخصیتهای ادبی محبوب خود زندگی میکنند؛ همانگونه که من علاقهمند به اسفندیار حکیم ابوالقاسم فردوسی هستم و به اعتبار فردوسی و وسعت نگاه حافظ زندگی را تحمل میکنم.»
من آموزنده بودم و شاملو آموزگار
محمود دولتآبادی در ادامه با ذکر خاطراتی از رابطه دوستانه خود با احمد شاملو گفت: «من در پیشگاه آقای شاملو آموزنده بودم و او آموزگار... شاملو شخصیتی فرحبخش، طناز و حاضرجواب بود و فقدانش برای من اندوه بر اندوه میافزاید... به نظر من شاملو یکی از زندهترین انسانهای این عالم است؛ کسرایی میگفت: زندگی در شعر شاملو لحظهبهلحظه نفس میزند.»
در پایان این مراسم کوروش کمالی سروستانی، هدیه دانشجویان دانشگاه شیراز را به محمود دولتآبادی تقدیم کرد و نویسنده «نون نوشتن» برخی از کتابهایش را برای دانشجویان و علاقهمندانش امضا کرد.
نظر شما