قرار است بهمناسبت «هزاره ابوسعید» نشست ویژهای در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شود، سپیده موسوی دکترای ادبیات فارسی یادداشتی درباره این شخصیت نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.
وقتی از گوشه و کنار کتابهای عرفانی، اقوال ابوسعید را میخوانیم مبهوت جذبهای شگفت میشویم که برخاسته از کوتاهی، عمق و طنزوارهگی گفتههای اوست. همین موضوع سخن گفتن از او را دشوار میکند. زیرا کلام به ظاهر ساده او بافتی اشاره وار و کنایهآمیز دارد که راه را برای رسیدن مستقیم به فحوای سخن او میبندد.
او در مسیر تعالی عرفانیاش، تحولی بنیادین را تجربه کرد و از رهگذار آن توانست میان ریاضات زاهدانه و کرامات عارفانهاش، ترکیبی تازه را ایجاد کند. همین مشخصه، ابعاد شخصیتی متفاوتی را در او ایجاد کرد که مجموعا میتوان از موارد زیر به عنوان نمونه ذکر کرد:
۱. بهرهمندی از گفتاری موجز و متفاوت از مشایخ پیشین که مایههای عمیقی از طنز را دربرداشت.
۲. داشتن مرامی ملامتی که به او اجازه داد فارغ از اصول بایسته و دگماتیک شرع به روح واقعی دیانت پی ببرد و بی واسطه با حق نرد عشق ببازد.
۳. داشتن شاعرانگی گفتار. مشخصهای که در تمام طول تاریخ تصوف اسلامی به نام او ثبت شد و حتی مولانای بلخ هم نتوانست همچند او در شعر و با شعر زندگی کند.
۴. بهرهمندی از روحی آزاداندیش که به او این فرصت را داد که برخلاف برخی مشایخ هم عصرش فارغ از هرگونه تعصبات مذهبی در صلح با همگان به سر برد.
۵. اجتناب از خودبینی و غرور که از رویه ملامتی شخصیت ابوسعید برمیخاست و او را تا بدانجا رسانیده بود که خود را «هیچکس بن هیچکسی» میدانست که در عالم تصوف همچند «پشهای» یا « دانه ارزنی» جایگاه ندارد.
۶. بهرهمندی از مرامی خوشباشانه که ناشی از منش سکری او بود. همین مشخصه وی، آن چنان مخالفانش را شگفتزده میکرد که آنها در اندک زمانی گفتار و خصومت را از میانه برمیداشتند و با او از در دوستی برمیآمدند.
همین مشخصهها باعث شد که معاصران و آیندگان او علاقهای ویژهای به شناخت ابعاد عرفانی او داشته باشند و نوادگان و فرزندانش برای سیراب کردن این تشنگان حقیقت، مجموع اقوال و افعال جدشان را _ که بر مبنای کرامات ویژه اش بود_ مدون سازند و با خلق آنها، حتی انسان مدرن امروزی را شیفته و مبهوت این شخصیت طناز و جریان ساز کنند.
نظر شما