یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۳
دیوانگی‌هایی بسیار معمولی

داستان‌هایی گیرا، خنده‌آور و بی‌نهایت تکان‌دهنده، از دیوانگی‌هایی بسیار معمولی، سداریس استاد بی‌چون‌وچرای این سبک است.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) دیوید سداریس از نويسندگان معاصري است كه آثار او در ايران نيز با اقبال و استقبال خوبي روبه‌رو بوده است. مجموعه داستان «مخمل و جین تن خانواده‌ات کن» كه به تازگي از او با ترجمه پويان رجايي در نشر پارسه منتشر شده است نيز مانند آثار ديگرش رگه‌هاي بي‌نظيري از طنز را داراست.

سداریس از جمله نویسندگان معاصر امریکاست که در خلق موقعیت‌های طنز کم نظیر قلمِ چیره دستی دارد. داستان‌هاي «مخمل و جین تن خانواده‌ات کن» نيز واجد چنين ويژگي‌هايي است.

در يكي از داستان‌هاي اين مجموعه مي‌خوانيم: «مادرم عمه‌ای داشت که حومه‌ی کلیولند زندگی می‌کرد و یک بار در بینگهامتون نیویورک به دیدن ما آمد. شش سالم بود اما خوب یادم می‌آید که ماشینش چطور ورودیِ تازه سنگفرش شده‌ی خانه را طی کرد.

کادیلاکی نقره‌ای بود و مردی که آن را می‌راند کلاه لبه دار صافی داشت، از آن‌هایی که پلیس‌ها سرشان می‌گذارند.

مخمل

درِ عقب را با تشریفات ویژه‌ای باز کرد که انگار کالسکه است، و ما کفش‌های عمه بزرگ را دیدیم که با وجود طبی بودن تجملی بودند؛ چرمی که استادانه کار شده بود با پاشنه‌هایی کوچک به اندازه‌ی قرقره. بعد از کفش‌ها لبه‌ی پالتوِ پوست سمور بود و سر عصا و آخر از همه خودِ عمه بزرگ که بزرگ بود چون پول دار بود و بچه‌ای نداشت.

مادرم گفت: اوه، عمه میلدرِد” و ما با تعجب نگاهش کردیم. در غیابش او را عمه مانی صدا می‌زد، ترکیبی از دو کلمه‌ ناله و پول و نام واقعی به گوشمان تازه می‌آمد.

عمه مانی گفت: شارون!” به پدرمان و بعد به ما نگاهی انداخت.

مادرم گفت: این شوهرمه، لو و این‌ها بچه‌هامون‌اند.

-چه خوب. بچه‌هاتون

راننده چندین کیسه‌ی خرید را به دست پدرم داد و در حین اینکه ما وارد خانه می‌شدیم، به ماشین برگشت.

مادرم به آرامی گفت: دستشویی یا چیز دیگه‌ای لازم نداره؟ منظورم اینه که قدمش رو چشمه…

عمه مانی طوری خندید که انگار مادرم دارد به خودِ ماشین تعارف می‌کند که بیاید داخل. “آه نه عزیزم، بیرون می‌مونه.”

باورم نمی‌شد که پدرم همان تور گردشگری‌ای را که برای بیشتر مهمان‌ها به راه می‌انداخت، برای او هم به راه انداخت. قسمت‌هایی از خانه را خودش طراحی کرده بود و از توصیف اینکه اگر مداخله نکرده بود حالا خانه چه وضعیتی ممکن بود داشته باشد لذت می‌برد. می‌گفت: کاری که کردم اینه که باربیکیو رو همین جا تو آشپزخونه درآوردم که به یخچال نزدیک‌تر باشه.

مهمان‌ها به خاطر خلاقیتش به او تبریک می‌گفتند. بعد آن‌ها را به قسمت صبحانه‌خوری راهنمایی می‌کرد.»

مجموعه داستان «مخمل و جین تن خانواده‌ات کن» نوشته دیوید سداریس با ترجمه پویان رجایی در ۲۳۰ صفحه با شمارگان هزار نسخه توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها