سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۲
قاضیها با تصحیح نسخ گام در حوزه‌ای مردانه گذاشت

علی دهباشی گفت: ناشران آثار قاضیها دولتی بودند، ناشرانی که چیزی کم از فاجعه ندارند و چندان دغدغه بازگشت پول را ندارند. همین رویه برای مولف مصیبت است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ماهرخ ابراهیم‌پور: بزرگداشت فاطمه قاضیها، بانوی سندپژوه و مصحح نسخه خطی دوشنبه 20 اسفند از سوی انجمن زنان پژوهشگر تاریخ در کتابخانه ملی ایران برگزار شد. 

علی دهباشی، مدیرمسئول «بخارا» در نکوداشت فاطمه قاضیها گفت: در میهن آریایی اسلامی همیشه باید یک عده جلودار و دعوت‌دار و مافیایی در مطبوعات داشته باشید تا به جامعه شناسانده شوید، وگرنه در محاق باقی می‌مانید. از سوی دیگر ناشران آثار قاضیها دولتی بودند، ناشرانی که چیزی کم از فاجعه ندارند و چندان دغدغه بازگشت پول را ندارند. همین رویه برای مولف مصیبت است.
 
علی دهباشی گفت: به عنوان خواننده آثار قاضیها معتقدم وارد حوزه‌ای شد که در یک صد سال اخیر، حوزه‌ای مردانه بود و زنان جز هما ناطق و منصوره اتحادیه در این حوزه ورود پیدا نکرده بودند، ناطق با مقدمه‌ای که بر روزنامه «قانون» نوشت و اتحادیه در مواردی که نیاز بود، همکار پژوهشگر داشتند، اما این حوزه مردانه را ایرج افشار و منوچهر ستوده و برخی افراد دیگر به تصحیح و چاپ خاطرات و اسناد 100 سال اخیر همت کردند و تصور بر این بود که بانوان محقق از عهده این کار برنمی‌آیند. بنابراین کار مردانه به شمار می‌آمد، اما نگاهی به آثار قاضیها حاکی از آن است که چه متون مهمی را در تاریخ معاصر و در ژانرهای مختلف عرضه کرده است.
 


وی افزود: اکنون هیچ کتابخانه‌ای در دنیا وجود ندارد که نام ایران باشد و بی‌نیاز از کتاب‌های قاضیها باشد، کارهایش مرجع و منبع اصلی است. بانو انصاری پیشنهاد کردند اعلام کتاب‌های قاضیها به صورت یک کتاب چاپ شود تا عصای دست پژوهشگران و مورخان باشد. اما به نظرم مقدمه‌هایی که بر کتاب‌ها نوشته‌اند، ارزشمند است و جای دارد در یک کتاب گردآوری شود، اگرچه مقدمه‌های امروز در یک یا دو صفحه نوشته می‌شود که یک صفحه از آن تشکرنامه است! اما مقدمه کتاب‌های قاضی‌ها هر کدام یک رساله است و می‌تواند به عنوان یک پایان‌نامه محسوب شود.

مدیرمسئول ماهنامه «بخارا» ادامه داد: اما با این حجم کار و کتاب‌های مهم، چرا کارهایش دیده نشد؟ یکی از دلایل این امر شخص خودشان هستند که اهل مطرح کردن، شناساندن و گفت‌وگو نیستند. در حالی که در این میهن آریایی اسلامی همیشه باید یک عده جلودار و دعوت‌دار و مافیایی در مطبوعات داشته باشید تا به جامعه شناسانده شوید، وگرنه در محاق باقی می‌مانید. از سوی دیگر ناشران آثار قاضیها دولتی بودند، ناشرانی که چیزی کم از فاجعه ندارند و چندان دغدغه بازگشت پول را ندارند. همین رویه برای مولف مصیبت است.
 
علی دهباشی با برشمردن مشکل چاپ کتاب از سوی ناشر دولتی افزود: وقتی ناشر دولتی کتاب را چاپ می‌کند، چون دغدغه فروش ندارند و پول را باید به خزانه دولت بریزند، لذا ناشر خصوصی نیست که فروش تا نسخه آخر دغدغه‌اش باشد، برای همین تعدادی از آن در انبار می‌ماند و مدیرتولید جدید که می‌آید، توجهی به آنها نمی‌کند و غالبا لوله‌ها می‌ترکد و بعد از مدتی انبوهی کتاب به صورت لجن یا خمیر خارج می‌شود! یا دوره تاریخی به وجود می‌آید که ضد شاهان است و نیازی به انتشار کتاب‌هایی درباره مثلا ناصرالدین‌شاه نمی‌بیند و باز هم آثار مانده در انبار خمیر می‌شود!
 
وی بیان کرد: برخی از کارهایی که قاضیها منتشر کرده، بعدا توسط محققان رده پایین‌تری از با ناشر خصوصی چاپ شده و به چاپ نهم، دهم و حتی بالاتر رسیده است! اما کتاب‌های قاضیها که برخی در بازار نیست و متقاضی برای آنها وجود دارد اما تجدید چاپ نشده و به نظر نمی‌رسد که کتابخانه ملی میلی برای چاپ مجدد آن داشته باشد به بهانه نداشتن بودجه یا وعده برای سال آینده و داستان‌های کهنه و تکراری که ناشران دولتی بر سر مولفان می‌آورند و بعد کتاب را هم آزاد نمی‌کنند تا مولف فکری به حال آن بکند.
 
این پژوهشگر ادامه داد: قاضیها به دلیل دولتی بودن ناشر کتاب‌هایش از شناخته شدن محروم شده و دیگر آنکه از درآمد ناشی از فروش کتاب‌ها نیز بی‌نصیب مانده است. چند وقت پیش برخی از من کتاب‌های قاضیها را خواستند که در بازار نیست، اما همین کتاب‌ها چند سال طول می‌کشد تا ناشر دولتی بخواهد آنها را چاپ کند. از طرفی وقتی ناشر دولتی می‌گوید بودجه برای چاپ کتاب ندارد، باید کتاب را رها کند تا مولف خود فکری برایش بکند و کتاب را به ناشر خصوصی بدهد، ناشر خصوصی که ممکن است هزار و یک عیب داشته باشد اما دو عیب را ندارد، نخست کتاب را چاپ می‌کند و برای اینکه دغدغه فروش دارد، دنبال عرضه کتاب می‌گردد، حال ممکن است به جای 15 درصد حق مولف به 10 درصد اکتفا کند. با همه این تفاسیر، نسبت به ظلمی که از سوی موسسات دولتی به قاضیها شد، در رنج و عذابم برای اینکه می‌دانم امروز برای خواندن چهار صفحه سند باید دو ماه وقت گذاشت.
 
پژوهش به دور از هیاهو
الهام ملک‌زاده، رئیس انجمن زنان پژوهشگر تاریخ گفت: آثار قاضیها ما را به سمت اسناد و پژوهش در دوره قاجار سوق داد. فردی که با علاقه تمام مراحل کار را لمس کرده و هر چه اندوخته داشت، در قالب کارهایش پیاده کرد و افرادی را تربیت تا این راه را ادامه دهند.
 
وی افزود: برای اعضای انجمن زنان پژوهشگر تاریخ مهم بود که در یابد چه کسی در حاشیه و به دور از هیاهو فعالیت کرده و اثر تحقیقی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران زمین به جای گذاشته که تبدیل به منبعی شده که برای پژوهش مورد استفاده پژوهشگران بسیار است. فاطمه قاضیها، آثار بسیاری را در دوره قاجار منتشر کرده که این آثار گویای بخشی از تاریخ و فرهنگ ایران زمین است و امروز مورد مراجعه و محل اعتنای پژوهشگران بسیاری است.
 


پژوهش قاضیها درباره مادربزرگم ضیاء‌السطنه

نوش‌آفرین انصاری در بخشی دیگری از این نکوداشت اظهار کرد: ارتباط عاطفی که در دوران تحصیل به وجود می‌آید، به لحاظ عاطفی در برخی موارد پایدار می‌شود و در خاطر می‌ماند و گاهی نیز ادامه پیدا می‌کند، ارتباط من با بانو قاضیها به دوره تحصیل برمی‌گردد، بانویی که بسیار با اطلاعات بود و این ویژگی‌اش باعث می‌شد که گاهی از او درخواست‌هایی داشته باشم. از جمله اینکه زمانی خواهش کردم که درباره ضیاء‌السلطنه، مادربزرگم مطلبی بنویسد. با توجه به اینکه من در خانوادهای بزرگ شدم که چندان از گذشتگان اطلاعاتی به ما نمیدادند و می گفتند شما هر چه هستی، باید به خودت متکی باشی، من اطلاعاتی درباره مادربزرگم نداشتم، اما از قاضیها که در دوره قاجاریه کار کرده بود، خواستم که درباره ضیاء‌السطنه برایم مطلبی بنویسد.
 
وی افزود: از سوی دیگر زمانی وارد عرصه کتابداری شدم که کم کم احساس میشد باید میان سنت گذشته و نگاه نو امروز به ویژه در حوزه کتابداری ارتباطی برقرار کرد، کتابداری که با حضور ایرج افشار، محمدتقی دانش پژوه و عبدالله انوار ریشه در سنت داشت و نیاز بود که با نگاه نو نیز آمیخته شود، برخی استادان از این آمیختگی اظهار نگرانی می‌کردند اما در میان حلقه واسطی شکل گرفت تا این نگاه نو را به کتابداری نوین ترزیق کند، این حلقه واسطه پیوند سنت و مدرنیته، قاضیها، اصیلی، افکاری و کرم‌رضایی بودند و نشان دادند که هم سنت به نگاه نو نیاز دارد و هم نگاه نو به سنت.
 
دبیر شورای کتاب کودک ادامه داد: البته نباید از تلاش و ابتکار پوری سلطانی غافل بود که هر وقت به کتابخانه ملی می‌آیم یاد تلاش‌ها و زحمات پوری برای به روز شدن کتابداری می‌افتم، کتابداری که آرام آرام به سمت نوین شدن حرکت کرد و با حلقه واسطی که به آن اشاره کردم، این آمیختگی ممکن شد.
 
انصاری با اشاره به ترکیب کتابداری با تاریخ‌پژوهی گفت: قاضیها با دانش کتابداری سراغ پژوهش رفت و وقت بیشتری به سند و سندپژوهی اختصاص داد. اگرچه در آوردن متن و چنگ انداختن بر آن از خصلت‌های کتابداری بود که در حوزه تاریخ پژوهی و سندشناسی به کار آمد و قاضیها با این علاقه و پشتکار به پژوهش در حوزه قاجار پرداخت، پژوهشی که حاصل آن آثاری است که به روایت تاریخ با تکیه بر اسناد و یادداشت‌های به جا مانده از دوران قاجار می‌پردازد. امیدوارم روزی تاریخ را از بستر محدود مورخان خارج و به جامعه ببریم.
 


روزنامه سفرنامه ناصرالدین‌شاه، پرتیراژترین کتاب

غلامرضا عزیزی با تاکید بر اهمیت داشتن اسناد در میان ایرانیان گفت: به روایت هردود از دوره ماد اسناد در ایران نگهداری می‌شد، اسنادی که به مرافعات مردم اختصاص داشت و برای بررسی به همگتانه و نزد دیااکو فرستاده می‌شد. متاسفانه از خط و اسناد دوره مادی اثری در دست نیست اما در تورات نیز به برخی اسناد کوروش اشاره شده و شواهد تاریخی حاکی از آن است که ایرانیان به نگهداری اسناد اهتمام داشتند؛ اهتمامی که ادامه پیدا کرد و در دوران معاصر موجب شکل‌گیری آرشیو ملی به سال 1349 شد. 
 
وی درباره نخستین اسناد منتقل شده به آرشیو افزود: قاضیها سال 59 به آرشیو ملی آمد، زمانی که انقلاب شکل گرفته بود و اسناد بسیاری به آرشیو فرستاده شد، تا قبل از آن اسناد محدودی به کوشش پرهام و همکارانش در آرشیو ملی گردآوری و شناسایی شد. اما اوایل سال 60 نیمی از آلبوم‌های بیوتات سلطنتی به آرشیو منتقل شد و دولت تصمیم می‌گیرد که اسناد و معاهدات را در وزارت دارایی نگاه دارد که سال 69 بخشی از این اسناد به آرشیو فرستاده شد و قاضیها یکی از کارمندانی بود که به غیر از وظایف سازمانی به پژوهش نیز علاقه داشت و شروع به پژوهش در آلبوم‌های سلطنتی کرد و بعدا اغلب کارهایی که منتشر کرد، از میان همین آلبوم‌ها و بیوتات سلطنتی بود.

رئیس پژوهشکده اسناد ادامه داد: قاضیها نخستین کار جدی که سال 69 منتشر کرد، روزنامه سفرنامه ناصرالدین‌شاه بود و این اثر، سرآغاز انتشار کتاب‌های بعدی شد. کتابی که اطلاعاتی را از دل اسناد و کتب خطی را در دسترس حوزه وسیعی از مخاطبان قرار داد. به ویژه آنکه چاپ سفرنامه ناصرالدین شاه بعد از فروپاشی پهلوی صورت گرفت و تا آن موقع اسناد و کتاب‌های محدودی درباره دوره قاجار چاپ شده و چندان اهتمام جدی به انتشار اسناد و اثار در این دوره نشده بود.

به طوری که در میان جامعه چنین رواج پیدا کرده بود که در دوره قاجار چندان نظم و برنامه ریزی برای اداره کشور وجود نداشته، اما وقتی یکی از مسئولان به آرشیو آمد و چند سند مربوط به ریز جزئیات برخی مخارج را در بیوتات سلطنتی مشاهده کرد، معترف شد که تصور می‌کرده که در دوره قاجار هیچ نظم و برنامه‌ای نبوده، اما با دیدن این اسناد فهمیده که قاجارها برای ریزترین جزئیات برنامه داشتند. به هر حال کتاب روزنامه سفرنامه ناصرالدین‌شاه منتشر شد و در میان جامعه با اقبال خوبی رو به رو و به چاپ بعد رسید و یکی از پرتیراژترین کتاب‌های سازمان اسناد و کتابخانه ملی را به خود اختصاص داد.  
 
آزالیا در دست و کتاب‌ها زیربغل
فریبا افکاری، رئیس کتابخانه دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در بخش دیگری از این نشست عنوان کرد: در یکی از روزهای بهمن 1369 برای شرکت در یکی از نخسیتن دوره کارشناسی ارشد نسخ خطی و آثار کمیاب وارد دانشگاه تهران کتابخانه مرکزی شدم، استادانی از جمله زنده‌یاد محمدتقی دانش‌پژوه، رئیس وقت کتابخانه مرکزی و استاد عزیز نوش‌آفرین انصاری حضور داشتند، بعد از قبولی در امتحان کتبی به مصاحبه دعوت شدم. همه فارغ‌التحصیلان رشته کارشناسی از چند دانشگاه از جمله بانوان اصیلی و کرم‌رضایی نیز با من همراه بودند. تجربه کاری چندانی در کارنامه کاری خود نداشتیم، اما یک روز در کلاس درس با بانویی دیدم بلندبالا و جدی که قامت استوارش بر صلابتش می‌افزود که در کنار دستم نشست.
 
وی افزود: پیدا بود که تجربه کاری متفاوتی از دانشجویان تازه فارغ‌التحصیل داشت، خود را با آن ته لهجه اصفهانی شیرین معرفی کرد و گفت مدت‌هاست که در کتابخانه ملی و مرکز اسناد مشغول به کار است و توانایی خواندن سند، تصحیح نسخه و سفرنامه و یادداشت‌های ناصرالدین‌شاه را داشته است. با شنیدن این تجربیات از سویی لرزه بر اندامم افتاد که من ادبیات خوانده، ابجدخوان استادم و در کنار او چیزی برای عرضه ندارم. از سویی به خود بالیدم که چه افتخاری است همکلاسی فاطمه قاضیها بودن.
 
رئیس کتابخانه دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران ادامه داد: در کلاس‌های عملی نسخه‌خوانی و نسخه‌شناسی همواره فعال و پیشتاز بود و مورد احترام بسیار استادان. مورد مراجعه خیل بسیاری از سندپژوهان و محققان، برای خواندن خطی دشوار و مهری مشوش و امضایی درهم پیچیده و موضعی مبهم. همه این تجربیات را به مدد علاقه و پشتکار فراوان خود به دست آورده بود. خیلی زود آثار مشترکی با استادانی چون زنده‌یاد محمداسماعیل رضوانی از او به چاپ رسید.
 
فربیا افکاری گفت: مقالات تحقیقی قاضیها وسعت گرفت. در عین حال در دوستی صمیمی، بی‌پیرایه و باوفاست، همچو استادان این حوزه که می‌کوشند مستند سخن بگویند و بر موارد استناد تاکید کنند، کتاب‌ها و مقالاتش از یاری کتابداران و مخزن‌داران و در اختیار نهادن نسخه‌ها و سندها نام برده و قدردانی کرده است. حق مطلب را درباره اثار مشترک و پیش از خود ادا کرده است. دارای دقتی وافی و تجربه‌ای فراوان است.
 
وی افزود: به یاد دارم که هر نوروز با هم قرار داشتیم که به دیدن استاد عبدالله انوار برویم، او گلدان گل آزالیای را که استاد دوست داشت، می‌خرید و آخرین مجلد کتاب‌هایش را نیز زیر بغل می‌زد و با هم به دیدار استاد می‌رفتیم و آنها را تفحه می‌برد. استاد با شوق بسیار آنها را مطالعه می‌کرد و همان جا به بحث درباره آنها می‌پرداخت و خطاب به من می‌فرمود خانم این فضا مردانه است و خانم‌ها کمتر در آن حضور دارند، شما باید با کار جدی وارد حوزه نسخه‌شناسی و سندپژوهی شوید. در این ملاقات‌ها به گونه‌ای قاضیها به بیان تاریخ شفاهی عصر قاجار می‌پرداخت و از نصب، نسق، لقب و نام افراد یاد می‌کرد و نقش فلان رجل سیاسی در فلان حادثه سیاسی جویا می‌شد و بحث دقیق علمی صورت می‌گرفت.
                          
در این نکودداشت افراد دیگری سخنانی درباره ویژگی‌های قاضیها بیان کردند و اشرف بروجردی، رئیس کتابخانه و سازمان اسناد ملی نیز لوحی به یادبود به این بانوی سندپژوه اهدا کرد. بانو اصیلی از سوی کتابخانه دانشگاه تهران، هدیه‌ای به قاضیها تقدیم کرد، همچنین انجمن زنان پژوهشگر تاریخ نیز لوح و هدیه‌ای به او اهدا کرد. همچنین سیدمحمود دعایی، مسئول موسسه اطلاعات نیز در این نکوداشت حضور پیدا کرد و با سخنانی کوتاه از مقام قاضیها تقدیر کرد.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها