در ابتدای این نشست محمدعلی حضرتیها نویسنده و محقق استان قزوین با بیان اینکه این کتاب در 10 فصل تدوین و با حمایت امور ادبی حوزه هنری استان قزوین چاپ شده است، بخشهای مختلف این اثر را معرفی کرد.
وی بیان کرد: موضوع نسبت عقل و دین یکی از موضوعاتی است که در روزگار ما بسیار مورد توجه قرار گرفته است و برخی از منظر امتناع به آن نگاه میکنند و برخی هم لزوم و وجوب آن را مورد بررسی قرار دادهاند و این مسئله در سپهر اندیشه اسلامی از همان آغاز مورد توجه متفکران دوران اسلامی قرار گرفته است.
حضرتیها گفت: در همین خصوص ما اندیشه معتزله را داریم که بسیار پایبند هستند به عقل و خردگرایی و در مقابل با دیدگاههای اشاعره رو به رو هستیم که در مدارجی به مراتبِ عقل ستیزی و خردستیزی میرسند.
این محقق افزود: پس از ظهور سلجوقیان به عنوان یک جریان غالب سیاسی، موضوع یک تصوف اشعریمآب شکل میگیرد که هر گونه چند و چون عقلی را با نگاه یونانی معابی رد میکنند؛ اینجا شاید همان نقطه تلاقی گفتوگو درباره این کتاب است.
عقلانیت و دین در تفکر فلسفی ابن سینا، واکاوی کنکاشی تاریخی است
حضرتیها با طرح سوالی از نویسنده کتاب «عقلانیت و دین در تفکر فلسفی ابن سینا»، گفت: با توجه به اینکه برای فلسفه زدایی از فرهنگ ایرانی- اسلامی میتوانیم دلایل بسیاری را برشماریم، نقش سیاسی و قدرت سلجوقیان را که پیشینه و اندیشه اسلامی نداشتند، در فلسفه زدایی از عرصه فرهنگ ایرانی و اسلامی، چقدر پر رنگ ارزیابی میکنید؟
عباس بخشی نویسنده این کتاب هم در پاسخ گفت: قبل از اینکه به بهانههای سیاسی توجه کنم، به نظر میرسد که موانع دیگری را هم میتوان در اولویت قرار داد که در امتناع تفکر فلسفی در جهان است؛ چرا که به نظر میرسد منهای نقش سلجوقیان قبل از حضور آنها ما در قرن 3 و 4 و حتی دوم هم این مسئله را داریم و حتی آنقدر پر رنگ نیست و در قرن 3 و 4 آل بویه و سامانیان و سیاست وقت در پی باز کردن فضای سیاسی است و در این مسیر از فضای فکری هم استفاده میکند.
وی افزود: عموماً دینداران با تفکر فلسفی به معنای استدلال کلمه و به معنای فلسفی آن دچار مشکل خاصی نیستند و حتی شاید بتوان گفت نمیتوانیم در قرآن به معنای فلسفی کلمه استدلال داشته باشیم و اگر هم استدلالی در قرآن آمده است و بیان کرده که برهان خود را بیاورید، در آنجا برهان به معنای استدلال فلسفی نیست بلکه به معنای رجوع به عقل فطری است و با رجوع به عقل فطری رسیدن به ایمان و حقیقت است.
این نویسنده یادآور شد: وقتی فلسفه وارد جهان اسلام شد، آرام آرام تنشهایی را در بین دینداران ایجاد کرد و من میخواهم بگویم که تا حدودی به دینداران حق میدهم که در تقابل با عقلانیت استدلالی که جز به استدلال تن نمیدهد و به ناچار باید به بررسی جایگاه تفکر فلسفی در یک جامعه دینی بپردازیم مگر اینکه مثل برخی از فیلسوفان رنگ دینی به آن بزنیم؛ چرا که در تاریخ میبینیم رنگ دینی زدن به فلسفه و برای فلسفه آیات و روایات بیان کردن تا حدودی از تنشهای مومنین و دینداران میکاهد.
بخشی گفت: بین عقل و دین، ایمان و عقل رابطه همسانی وجود دارد از این رو من روی همگرایی و همسان گرایی بحث دارم چون این کتاب مبتنی بر دیدگاه همگرایی بین دین و عقل نوشته شده است و بنده معتقدم که ابن سینا با این خوانش وارد تفکر فلسفی شده است و وقتی میگوییم همسان گرایی در همسان گرایی دو معرفت اجزایشان با هم آنچنان ترکیب میشود و در هم ترکیب میشود که نوعی استحاله به وجود میآید.
دین همان فلسفه و فلسفه همان دین است
وی بیان کرد: دین همان فلسفه و فلسفه همان دین است اما در همگرایی کسی که وارد این دیدگاه میشود با پاسداشت اجزای هر دو معرفت کاری میکند که بین اینها نوعی تعامل و گفتوگو ایجاد کند و فرق است بین همگرایی و همسانگرایی؛ از این رو میتوانیم بگوییم همگرایی نوعی مفاهمه بین عقل و دین است اما در زمان سلجوقیان سیاست وقت خواهان همسان گرایی هستند و اقتصاد و علوم را با دین آمیختند و همه را تحت رنگ دین درآوردند.
این نویسنده و محقق استان قزوین در بخش دیگری از سخنانش گفت: اما فارابی معتقد است که حقیقت دینی همان حقیقت فلسفی و حقیقت فلسفی همان حقیقت دینی است به همین دلیل ما با این خوانش وارد شدیم، او به معنای یک سالک و عارف صوفی و درویشی است که داستانهای فلسفی را نگاشته است.
بخشی افزود: خوانش دیگر که خیلی جدید است و در دهه اخیر طرح شده است توسط یکی از اساتید دانشگاه تهران خوانش اصالت ایرانی از ابن سیناست. ابن سینا در تلاش بود که یک فلسفه دینی طرح کند و بر این اساس باید جامعه یا به دین یا به عقل تن بدهد و به بیان او با عقل هم میتوان جامعه را راه برد ما در این عبارت او که در چند جای آثار مختلف بیان کرده است او به دو معرفت مستقل از هم باور دارد.
نویسنده کتاب «عقلانیت و دین در تفکر فلسفی ابن سینا» در پایان سخنان خود بیان کرد: این کتاب در تلاش برای آسیب شناسی دو رویکرد همسانسازی به تفکر فلسفی است و چهرهای کامل از این نگاههای مختلف به کنکاش عقل و دین ارائه میکند.
نظر شما