وي ادامه داد: دومين فاكتور موردنظر، ويراستاري است؛ ويراستاري در جامعه ما مانند نقد است. ما هيچ وقت نقد نداشتيم و نخواهيم داشت؛ نقد كاري جدي، اساسي و داراي مكتب و نظريه است. بايد اين سوال را مطرح كنيم كه چرا ويراستاري را جدي نميگيريم. در غالب آثاري كه به دست ما ميرسد غلطهاي ويرايشي به چشم ميخورد.
اين استاد دانشگاه بيان كرد: از ديگر فاكتورهاي مورد بررسي، تسلط مترجم است. در آثار به اصطلاحات و ترجمههاي تحتاللفظي و ضربالمثلها برميخوريم و غالبا تعدادي از مترجمان وقتي يك موضوع را نميفهمند آن را ترجمه نميكنند. درحالي كه بايد معناي اين كلمهها و اصطلاحات را با جستوجو و پرسش پيدا كنند نه اينكه استنباط خود را از آنها بنويسند. اين خيانت به ترجمه است. مترجم بايد سعهصدر و تواضع داشته باشد تا وقتي معني متني را نميفهمد براي فهم آن تلاش كند و براي مخاطب هم ارزش قائل باشد و بداند مخاطب هم ميفهمد.
شبيري با بيان اينكه مترجم بايد شهامت ترجمه يك اثر براي اولين بار را داشته باشد، گفت: از لحاظ جامعهشناسي و روانشناسي ملت ايران مردماني باشعور و غيور هستند چرا اين غرور را در شان ادبي حفظ نكنيم. نميتوانيم در همه امور دنبالهروي اروپاييها باشيم چرا كه آبشخور و نيازهاي فكري متفاوتي داريم. در پنج دهه اخير اروپاييها بر روي روانشناسي تمركز دارند اگر ما هم تصميم گرفتهايم روي اين موضوع كار كنيم بايد متناسب با فرهنگ كشور خودمان اين كار را انجام دهيم.
اين پژوهشگر بيان كرد: ما غربشناسي نميدانيم و غربشناسي نداريم. يا شيفته غرب هستيم يا ضدغرب هستيم و اينها به معنا غربشناسي نيست. بنابراين نميتوانيم از آنها كپيبرداري كنيم.
وي با بيان اينكه يك مثلث ناشر، مترجم و ويراستار داريم، گفت: كتاب نياز به مقدمه براي برقراري ارتباط با مخاطب دارد و براي ايجاد همراهي مخاطب با متن و كتاب اين مقدمه ضروري است و نبايد فهم همه متن را برعهده مخاطب بگذاريم. تعدادي از ناشران در حق يك كتاب جفا ميكنند و يك اثر را از داشتن صفحهبندي مناسب، طرح جلد، فونت و موضوعات ديگر محروم ميكنند. درحالي كه اين موضوعات بايد از سوي ناشر رعايت شود و با هنر خود ارزش كتاب را افزايش دهد.
مترجم و نويسنده بايد جوابگوی مخاطب باشند
احسان عباسلو از ديگر سخنرانان اين نشست با تاكيد بر اينكه حقله مفقود ترجمه نبود افراد دغدغه مند در اين حوزه است، گفت: ما به عنوان مخاطب جايگاه خود را در قبال ترجمه نشناختيم و بهگونهاي كه هر اثري به ما بدهند آن را ميپذيريم بدون اينكه هيچ وقت از خودمان بپرسيم آيا ما لايق اين اثر هستيم يا خير. مترجم و نويسنده بايد جوابگوي مخاطب باشند.
وي ادامه داد: كتابي به چاپ چندم رسيده است اما وقتي ترجمه را با متن اصلي مطابقت ميدهيم ميبينيم در حد فاجعه است. مخاطب از اين موضوع بياطلاع است. مخاطب در خدمت مترجم نيست چرا كه براي خواندن يك اثر هزينههاي مادي و زماني خرج ميكند بنابراين بايد يك اثر شايسته در اختيارش قرار دهيم.
عباسلو بيان كرد: شايد يكي از مشكلاتي كه بايد روي آن پررنگ كار كنيم رقابت بازار است. مترجم براي اينكه از اين بازار عقب نماند اثر را با جافتادگي فراوان راهي بازار نشر ميكند. براي ترجمههاي موازي در جايزه كتاب سال يك تبصره وجود دارد كه اگر ترجمه ارزش افزوده، نقد، مقدمه و موخره و تفاوت چشمگيري نسبت به ترجمههاي ديگر داشته باشد در چرخه داوري اين جايزه قرار ميگيرد.
اين پژوهشگر گفت: اگر در هيچ گروهي سختگيري وجود نداشته باشد بايد در حوزه ترجمه شاهد اين سختگيري باشيم چرا كه بايد آثار با كيفيت ترجمه شوند. در اين زمينه اگر اهمال كنيم خودمان مقصريم و نبايد با كسي در اين زمينه تعارف داشته باشيم. داوران جايزه كتابسال تجربه و سواد لازم براي داوری آثار را دارند و افراد شناخته شدهای هستند كه اسامي آنها از سوي موسسه خانه كتاب اعلام شده است.
وي تصريح كرد: در اين جايزه، آثار ترجمه شده با متن اصلي مطابقت داده ميشوند. در كنار ترجمه يك اثر فاكتورهاي ديگر هم براي داوری لحاظ ميشود. ممكن است كتاب از لحاظ كيفيت ترجمه حائز رتبه شود اما به خاطر فاكتورهاي ديگر بخشي از نمره را از دست دهد.
عباسلو با تاكيد بر نقش ناشر در ارائه يك اثر خوب به مترجمان پيشنهاد كرد بهعنوان يك مترجم بر صفر تا صد كار خود نظارت داشته باشند و خود را دست كم نگيرند و براي ترجمه يك كتاب براي اولين بار آن را با دقت انتخاب و گول بازار را نخورند.
اين منتقد ادبي ادامه داد: صرف اينكه يك كتاب در خارج از ايران پرفروش بود به معناي پرفروش بودن آن در ايران نيست. مترجمان براي انتخاب يك اثر خوب بايد جستوجو كنند و با توجه به امكانات و دسترسي آسانتر به منابع اين جستوجو براي آنها سادهتر ميشود. مترجم ميتواند براي اولين بار معرف نويسنده و اثر آن باشد. بهعبارتي مترجم ميتواند جريانساز باشد. اما مشكل اينجاست كه ارزش جايگاه خود را نميدانند و تابع بازار هستند تا كتابي كه به آن اقبال شده را ترجمه كنند.
عباسلو با اشاره به توان فني مترجم، گفت: مترجم به صورت تئوري همه چيز را ميداند اما در عمل اثر عجيبي را خلق ميكند. شايد نگاه سرعتي و عجولانه بودن اين مشكلات را ايجاد ميكند. فكر ميكنيم در مدت شش ماه بايد ترجمه يك اثر را به پايان رساند و به اين فكر نميكنيم كه ممكن است ترجمه يك اثر سالها طول بكشد.
وي با بيان اينكه سرفصلهاي دانشگاه بايد مورد بررسي قرار بگيرند، گفت: استادان به صرف شرح وظايف خود بسنده ميكنند. از ميان مترجماني كه در سال فارغالتحصيل ميشوند چند مترجم خوب ميبينيم. در ميان اين فارغ التحصيلان تعداد محدودي مترجم خوب به جامعه معرفي ميشوند كه ناشران درجه يك در حوزه ادبيات به آنها بها ميدهند و آثارشان را منتشر ميكنند.
عباسلو گفت: مشكل ما نقد ترجمه است؛ اين موضوع بايد در جامعه جدي گرفته شود. با نقد ترجمه، ناشران خوب و بد از هم متمايز ميشوند و براي مخاطب از هم قابل تشخيص خواهد بود. با ذكر دليل، ترجمه ها را نقد كنيم و به دنبال آن ناشران را درجهبندي كنيم حتي اگر ناشران اين درجهبندي را قبول نداشته باشند. ما منتقد هستيم و با توجه به نقد؛ به ناشر رتبه ميدهيم.
جامعه ما در حوزه ترجمه ستاره زده شده است
محمدرضا اربابي، رئيس انجمن صنفي مترجمان استان تهران از مهمانان حاضر در اين نشست، گفت: كيفيسازي ترجمه در ايران موضوع مهمي است. در حوزه كودك و نوجوان 80درصد رشد در چند سال گذشته داشتيم كه بخشي به علت استقبال مخاطب و بخشي به علت باز بودن فضاي ترجمه در ايران است اما خروجي كتابهاي ما مانند هندوانه دربسته است. كيفيت آثار ترجمه خود را در جايي نشان نميدهد چرا كه آثار نقد نميشوند.
وي با بيان اينكه جامعه ما در حوزه ترجمه ستاره زده شده است، گفت: جلسات نقد و بررسي كتاب به يك دورهمي براي معرفي و بررسي كتاب تبديل شده است و نقدي در اين جلسات نميبينيم. چند مجله علمي تخصصي ميشناسيد كه كار تخصصي نقد انجام دهند. وقتي موضوع كيفيت ترجمه مطرح ميشود سرپيكان را به سمت مترجم ميچرخانند درحالي كه بايد به ناشران توجه كنيم چرا كه ناشران به علت نفع در فضاي رقابتي بازار، ترجمههاي مكرر را از مترجم طلب ميكند.
نظر شما