عبدالحکیم بهار هم از چهرههایی بود که در این مراسم حضور داشت. او از رمین؛ روستایی بزرگ و آرام در شهرستان چابهار در استان سیستانوبلوچستان، به این مراسم آمده بود. کارمند اداره بهداشتی که در عین حال خوره کتاب و یک کتابخوان حرفهای است و با بچههای روستا میرود کنار ساحل برای تعریف قصه کتابهای خوانده شده. بهار، به کمک سیدآبادی توانسته کاری انجام دهد تا رمین در «طرح جام باشگاههای کتابخوانی» مشارکت داشته باشد.
بعد از احوالپرسیها، نوبت به سخنرانیها و بیان خاطرات حضار از علیاصغر سیدآبادی رسید. مهدی حجوانی، که سابقه آشناییاش با سیدآبادی به چند سال میرسد در این آیین به سخن ماندگاری که از سیدآبادی در ذهن داشت اشاره کرد و گفت: او همیشه میگفت من از پیشرفت کسی ناراحت نمیشوم ومن از این حرف او نتیجه میگیرم که از پیشرفت دیگران خوشحال میشود. و اگر ما این گونه زندگی کنیم میتوانیم هر موفقیتی را به موفقیت خودمان اضافه کنیم و این گونه است که قلب انسان بزرگ میشود.
این نویسنده و مترجم افزود: به قول شهرام اقبالزاده، سیدآبادی مدیر دولتی است اما غیردولتی عمل میکند و با روی باز در فعالیتهای فرهنگی و دولتی شرکت میکند و چتر باز میکند تا امکانات دولتی را در اختیار مردم و نهادها قرار دهد.
حجوانی، سیدآبادی را مغز متفکر ادبیات کودک خواند و گفت: پیشبینیهای او همیشه واقعبینانه و عملی بوده، ولی ایدههای هر مغز متفکری پیاده نمیشود.
کتابخوانی اتفاقی منشوری است
فریدون عموزاده خلیلی نیز در این مراسم ابتدا به نمایندگی از انجمن نویسندگان کودک و نوجوان سخن گفت و درباره نحوه انتخاب و چرایی انتخاب علیاصغر سیدآبادی بهعنوان نامزد جایزه آسترید لیندگرن توضیح داد و گفت: من شخصا طرفدار تکثر در انتخاب هستم چون در هر رویکرد و تصمیمی که میگیریم باید ببینیم منابع آن تصمیم رو به کدام سمت است و همیشه باید هر حرکت و هرکاری که میتواند به تقویت و بالندگی ادبیات کودک بیانجامد، انجام دهیم. اگر در جایزهای مثل آسترید لیندگرن که امکان معرفی کاندیداهای بیشتر وجود دارد روی یک کاندیدا تمرکز کنیم در واقع بالهای خود را بستهایم. بعضیها فکر میکنند اگر همه تلاشمان را روی یک نفر متمرکز کنیم شانس برنده شدن ما بیشتر است اما من فکر میکنم با انتخاب افراد بیشتر انتخابهای خودمان را بیشتر میکنیم و میتوانیم ظرفیت ادبیات کودکمان را بیشتر به رخ جهانیان بکشیم.
وی در ادامه بیان کرد: از سویی ما علیاصغر سیدآبادی را بهعنوان کاندیدای مروج کتاب و کتابخوانی انتخاب کردهایم. باید توجه داشته باشیم که کتابخوانی یک فرایند است و یک نقطه آغاز دارد و به صورت فرایند حرکت میکند تا به انتها برسد و در این میان نویسنده، آموزش و پرورش، سیستم توزیع، صدا و سیما، رسانه، کتابفروش، کتابخانههای عمومی و حتی خود مخاطب نیز در این فرایند نقش دارد و هیچکدام به تنهایی نمیتوانند شاخصه اصلی باشند. در واقع کتابخوانی اتفاقی منشوری است و مختصات مختلفی دارد و علیاصغر سیدآبادی فردی بود که در همه نقاط این فرایند توانسته نقش داشته باشد و با بخشهای مختلف آن آشناست.
رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان ادامه داد: از طرفی دلیل دیگر ما برای انتخاب او این است که با استفاده از مسئولیتها و ظرفیتهای دولتی که داشته اقدامات مختلفی در حوزه فرهنگ مانند ایجاد باشگاههای کتابخوانی انجام داده است. همچنین ویژگی دیگر او این است که فعالیتهایش پشت صحنهاند و کمتر در جلوی صحنه نمایان میشود.
سودابه امینی، مدیرکل آفرینشهای ادبی هنری کانون پرورش فکری از دیگر سخنرانان این آیین بود که در آغاز کلامش به آرزوی دیرینهاش که همانا جمع شدن چهرههای مطرح ادبیات کودک در کانون پرورش فکری بود، اشاره کرد و گفت: برگزاری بزرگداشت برای بزرگان ادبیات کودک ایدهای بود که سال پیش مطرح شد و به فکر عملیاتی کردن آن بودیم تا اینکه با بزرگداشت چهار نامزد جایزه آستریدلیندگرن محقق شد.
وی افزود: البته انتخاب افراد برای این مراسمها نیازمند ظرافتهای خاصی است و باید با دقت انجام شود. و ما در مرحله نخست افرادی را انتخاب کردیم که به شهادت مخاطبان توانستهاند استانداردهای ادبیات کودک و نوجوان را در سطح ملی و جهانی ارتقا ببخشند. همه این چهار نویسنده در برنامههای دوپنجره کانون که ۱۰ سال است برگزار میکنیم همراه ما بودند و به ما کمک کردند در تربیت منتقدان کودک و نوجوان تیزبین و پرورش مربیان.
امینی در پایان سخنانش گفت: حق نویسندگان این است که بیش از پیش در کانون پرورش فکری حضور داشته باشند و کانون باید خانه اول این هنرمندان باشد.
سیدآبادی بیش از آنچه که سن و سابقهاش ایجاد میکند بزرگ شده است
سیدعلی کاشفی خوانساری نیز در این مراسم به ویژگیهای اخلاقی سیدآبادی اشاره کرد و گفت: همانطور که میدانیم زندگی در شرایط خاص در روستا و جداشدن از پدر و مادر در سن نوجوانی و حضور در جنگ و اتفاقهای خاص باعث بزرگشدن سیدآبادی شده است. او بیش از آنچه که دیده میشود و سن و سابقهاش ایجاد میکند بزرگ شده است و از رشد و پیشرفت دیگران ناراحت نمیشود و برعکس خوشحال میشود و حواسش به بقیه هم هست و اینها از ویژگیهای آدمهای بزرگ است.
حسین شیخالاسلامی نیز در این مراسم درباره علیاصغر سیدآبادی گفت: شاید کمتر کسی مانند من، سیدآبادی را دوست داشته باشد و شاید کمتر کسی مانند من مخالف او باشد چون معتقدم او در حوزه نظری اشتباهاتی دارد اما در حوزه نقد و ادبیات کودک کارهای خوبی انجام داده است و در طول ده سالی که له و فراموش شده بودیم به ما امیدواری داد و ما را زنده نگه داشت و زحمات زیادی پشت اسم دیگران کشیده است.
مرجان فولادوند، نویسنده و منتقد ادبی، نیز در این مراسم بیان کرد: ما در فضای بدی قرار گرفتیم و احتمال اینکه کتابها حبس شوند بسیار است و اگر کسی نباشد که کتابها را به دست مخاطبان برساند، همه تلاشهای نویسندگان از بین میرود و محو میشود. شناخت من از سیدآبادی به طرح ترویج کتابخوانی برمیگردد که با این نویسنده همکاری داشتم، به این موضوع پی بردم که ترویج کتاب سبب زنده نگه داشتن کتاب میشود.
در ادامه مراسم افسون امینی، مریم محمدخانی و عبدالحکیم بهار به بیان خاطراتشان از این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان پرداختند.
همیشه عذاب وجدان دارم که کار اشتباهی انجام ندهم
علیاصغر سیدآبادی نیز در این مراسم گفت: من هیچوقت از رشد و پیشرفت کسی ناراحت نشدم و اگر موفقیتی در زندگی داشتهام بهخاطر تربیت خوب پدر و مادرم و همراهی همسر و فرزندانم و همنشینی با دوستانم بوده البته کار خاصی نکردهام و در کارهایی که انجام دادهام مانند جام باشگاههای کتابخوانی دوستان زیادی با من همکاری کردند.
وی درباره همکاری با نهادهای دولتی نیز توضیح داد: وقتی کار در نهادهای دولتی به من پیشنهاد شد در ابتدا خیلی معذب بودم ولی نهایتا بعد از اینکه با دو نفر مشورت کردند مرا توصیه به قبول کردن این کار کردند البته از روند کارم در دولت نیز تا به حال راضی بودم همیشه عذاب وجدان دارم که کار اشتباهی انجام ندهم و همین عذاب وجدان است که مرا به انجام کارهای صحیحتر هدایت میکند.
سیدآبادی در ادامه به آشناییاش با کتاب اشاره کرد و گفت: به یاد دارم زمانی که دوم راهنمایی بودم از روستا به مدرسه شبانهروزی رفته بودم و با افرادی همنشین بودم که قبلا آنها را نمیشناختم. در آنجا از من خواستند مسئول نمایشگاه کتابی در مدرسه شوم. بعد از پایان نمایشگاه، مدیر مدرسه از من خواست 350 تومان بابت فروش کتابها به او پرداخت کنم. اما من 110 تومان کم داشتم درحالی که از پولها خرج نکرده بودم و بهخاطر عذاب وجدانی که داشتم مجبور شدم یواشکی از پولهای پدرم بردارم و به مدیر مدرسه بدهم. اما در نهایت مشخص شد که مدیر مدرسه اشتباه کرده و 110 تومان را اضافه حساب کرده است و بر این اساس با پدرم تماس گرفت و از او خواست که به مدرسه بیاید و بگوید که من 110 تومان را از کجا آوردم و اینگونه بود که پدرم متوجه شد که من بیاجازه از پولهایش برداشتهام و به من گفت که نباید این کار را انجام میدادم و این اولین تجربه من از کتاب بود و رفتار پدرم سبب شد که من همیشه کارهایم را به درستی انجام دهم.
در پایان این مراسم لوح تقدیر و نشان مهرآیین کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، لوح تقدیر از سوی شورای هماهنگی «عشایر و روستاهای دوستدار کتاب»، لوح تقدیر از سوی انجمن نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان و چند لوح تقدیر دیگر به علیاصغر سیدآبادی اهدا شد.
نظر شما