اسدالله امرایی میگوید: واقعیت این است که در روزگار ما زندگی ماشینی آنقدر به اقشار مختلف فشار میآورد که نویسندگان به تبدیل و ترکیب داستانهای واقعی و فراواقعی روی میآورند.
وی با تأکید بر این موضوع که نگاه نویسنده این مجموعه به مشکلات و معضلات جامعه و آدمهایی است که همه درگیر و دچار مشکلات مختلفی هستند، افزود: اساس این داستانها مشکلات داخل خانه و مجموعه مشکلات زنان خانهدار است. نه به این مفهوم که این زنها کار ندارند یا در اجتماع نیستد، بلکه منظور مشکلاتی است که در خانه دارند و البته رویکردهای این آدمها در این داستانها کمی اغراقآمیز به نظر میرسد.
این نویسنده ضمن اشاره به داستانهای «زن کاغذی» و «جوجه اردک نه چندان زیبارو» در این کتاب، این دو داستان را قدری شبیه به دغدغههای اهل فرهنگ دانست که اولی قصه شیءشدگی آدمهاست و دومی به بحث مهاجرت و جامعه پناهنده و پناهپذیر میپردازد و اضافه کرد: «زن کاغذی» روابط علی جامعهای را بیان میکند که در آن همه میخواهند سر از کار دیگران در بیاورند و ببینند در خانه دیگری چه خبر است. نوعی واکاوی فضولانه همسایه، همکار اداری و افرادی که زن را به مرحلهای میرسانند که اگر چه تمام مدت میخواسته مقاومت کند، اما به ناچار از یک جایی این مقاومت را میشکند و زن را به وادادان و تسلیمشدن و از بین رفتن وامیدارد.
منتقد و مترجم کتابهایی چون عطر پنهان در باد (داستانهای زنان درباره زنان) و مرد در بند در ادامه به شباهت بین داستانهای امروز پرداخت و اضافه کرد: شاید یک علت این است که زندگی همه ما دارد به هم شبیه میشود. هر جا میرویم، دچار معضل هستیم یا مشکلات دیگران را میشنویم و یکی از رویکردهای نویسنده واکنش نشاندادن به این مسائل است که زهره مسکنی در بعضی از داستانهای مجموعه «زن کاغذی» به خوبی از پس این مسأله برآمده و در برخی دیگر نیز مقداری اغراق کرده است.
این منتقد ادبیات با اشاره به داستانهایی از شاهنامه و هزار و یک شب و مثنوی، باورپذیری را یک اصل بسیار مهم داستان برشمرد و اظهار کرد: ساز و کار داستان باید طوری چیده شود که روابط علی برقرار شود و حتی در غیرقابلباورترین و سورئالترین شکل داستان باید ساز و کارها همسو و همخوان باشد.
امرایی با تشریح مراحل چگونگی قهرمانسازی در ادبیات گفت: روزگاری قهرمان داستانها اساطیر و خدایان و نیمهپهلوانان بودند که اغراق در آنها یکی از شروط اساسی بود و نویسنده یا شاعر طوری آن را توصیف میکرد که برای خواننده باورپذیر باشد و این موضوع به آسانی در ذهن خواننده جا میافتاد. در این نوع نگاه، قهرمان شایسته حتما باید اشرافزاده، حاصل ترکیب خدایان و انسانهای زمینی یا به اصطلاح امروزیها ژن خوب باشد. اما مرحله به مرحله که پیش میرویم، نویسنده از قهرمان عقبنشینی میکند و به جایی میرسیم که آدمهای خوب و دلاور جامعه حداقل شازدهاند یا اگر نیستند رگ و ریشه اشرافی دارند و حتی اگر فقیرند و در جامعه کارهای خوبشان دیده میشود، برای اینکه اصل اشرافیت مخدوش نشود، انتهای داستان مشخص میشود که به عنوان مثال، مادرش هنگام زایش او را دزدیده و در خانه خودش بزرگ کرده و اگر چه رفتارهای شخصیت مربوط به طبقه پایین است، اما چون اصل و ریشه او اشرافی است کارهای خوب میکند. سپس به دوران انقلاب صنعتی و مطرح شدن نظریه داروین میرسیم که که حتی قهرمان داستانها ممکن است از حیوانات هم باشد. حالا قاب روی دیوار؛ مورچهای که روی زمین راه میرود؛ رباتها و ... سیر عمومی داستان را به خود اختصاص میدهند. واقعیت این است که در روزگار ما زندگی ماشینی آنقدر به اقشار مختلف فشار میآورد که نویسندگان به تبدیل و ترکیب داستانهای واقعی و فراواقعی روی میآورند.
امرایی با اشاره به داستان «انتظار» به عنوان یکی از داستانهای خوب مجموعه «زن کاغذی» تصریح کرد که آدمهای این قصهها زیر چرخدنده روابط له شدهاند و نمیتوانند کنشگر باشند یا حرکتی بکنند چون با هیولایی مواجه شدهاند که میتواند روابط مردسالارانه جامعه یا حتی خود جامعه باشد که زن را له کرده یا اجازه حرکت به این موجود قرار گرفته در تنگنا نمیدهد.
در ادامه این جلسه آزاده حسینی نویسنده و دیگر منتقد این جلسه با اشاره به سبک رئالیسم جادویی در برخی داستانهای دیگر این مجموعه گفت: علاوه بر بهکارگیری یک عنصر شگفت بر بستر واقعی، اکثر داستانهای این مجموعه، دارای یک خط ربط قابل توجه هستند که حتی میتوان گفت این وجه ارتباط در داستان «جوجه اردک نه چندان زیبارو» نیز وجود دارد.
نویسنده کتاب «داستانهای دو نفره» عدم توانایی در برقراری ارتباطات را مشکل اصلی زنان داستانهای کتاب «زن کاغذی» دانست و گفت: تنهایی، خیانت، طردشدگی، رهاشدگی و مسائلی از این قبیل موضوعاتی است که غیر از دو سه داستان، بقیه داستانهای این مجموعه را به خود اختصاص داده و نویسنده برای دور شدن از کلیشه دست به تغییر شکل فرمی داستانها زده تا شکل آنها را از حالت رئالیستی خارج کند.
وی با اشاره به داستان «باغچه ماهیها» در این مجموعه افزود: به نظر میرسد چون نویسنده زن بوده، توانسته بیشتر این موارد را از نگاه زنانه شرح دهد و مردهای این داستانها حتی اگر همراه هم باشند، باز اغلب خودخواهاند. این در حالی است که زنان داستانها صرفنظر از اینکه خانهدار، شاغل، دارای نقص جسمی یا حتی دزد باشند، در هر موقعیتی که اوج آن «زن کاغذی» است، الکن بوده و در بیان حرفهای خود منفعل و ناتواناند. در واقع این زنان قهرمانانی هستند که کسی به آنها زور گفته، خیانت کرده، رهایشان کرده و کنشگر نیستند و واکنشهایشان در حد دعا و غصه و اندوه است.
«زن کاغذی» خوراک مناسبی برای نقد فمنیستی است.
در بخش دیگری از این جلسه مصطفی علیزاده نویسنده و منتقد با بیان این موضوع که زنهای این کتاب، انگار عداوتی نسبت به مردان دارند، گفت: یکی از زیرشاخههای رویکرد نقد فمینیستی، نظریهای مبتنی بر ستمگری است که منتقدان این حوزه معتقدند در طول تاریخ انواع و اقسام ستمها به زنان روا شده و تنها راه این است که در داستانها به این ظلم و ستم پرداخته شود و این آگاهسازی، تنها راه نجات جنس زن از جنس دوم بودن است.
نویسنده کتابهای «کرگدن آهنی» و «خوابهای مشکوک» ضمن اشاره به روش داستاننویسان دارای این رویکرد، افزود: این عده از نویسندگان، موضوعاتی را دستمایه داستانهایشان میکنند که شامل قتل، تجاوز، تحقیر، تخفیف جایگاه اجتماعی زنان، بیگاریگرفتن آنان و ... است که در قصههای «زن کاغدی» این موارد دیده میشود. حتی یکی از موضوعاتی که در ایران خیلی به آن پرداخته میشود ازدواج اجباری یا ناهمگون است که زهره مسکنی در قصههای «حاجت زن هاشم» یا «خدا کند حبیب بیاید» به آن پرداخته است. در «حاجت زن هاشم» زن تحقیرشده و در «زن کاغذی» زن مچاله شده را داریم و زنان خیانتدیده یا زنانی که باید مردشان را با زن دیگری شریک شوند و مواردی از این دست، این مجموعه را به یکی از نمونههای خوب برای منتقدان دارای رویکرد نقد فمنیستی رادیکال و نظریه ستمگری جنسی تبدیل کرده است که البته باید دید آیا کارهای بعدی خانم مسکنی نیز به خوراک اصلی اینگونه نقدها تبدیل خواهد شد یا خیر. چرا که نخستین تجربه یک نویسنده را نمیتوانست مبنای تمام کارهای بعدی وی نیز به شمار آورد.
گفتنی است؛ زهره مسکنی انتشار دو داستان در مجموعه داستان گروهی از نویسندگان با عنوان «دوشنبههای داستان» و همچنین 15 اثر شعر و داستان کودک با عناوین «ماجراهای شهر مورچهای»، «ماجراهای قندون» و «دانیلوها» را در کارنامه ادبی خود دارد. انتظار، باز باران، باغچه ماهیها، بدون شکر لطفا، برنج، پسری با چشمهای آبی براق، جوجه اردک نهچندان زیبارو، حاجت زن هاشم، خدا کند حبیب بیاید، ده و ده دقیقه شب، زن کاغذی، شال گردن، شبی با استکانهای بلوری، فردا باران میآید، نقطه سر خط و هیچکس اینجا نیست، عناوین داستانهای مجموعه «زن کاغذی» است که پاییز امسال توسط نشر داستان منتشر شد.
نظر شما