امیر بهاور اکبرپوردهکردی درباره نمایش آن شرلی که در جشنواره تئاتر فجر امسال به روی صحنه برده است، میگوید این نمایش با رمان آن شرلی خیلی تطابق ندارد و یک اقتباس آزاد است.
امیر بهاور اکبرپور دهکردی کارگردان نمایش «آنشرلی با موهای خیلی قرمز» در گفتوگو با ایبنا درباره این نمایش بیان کرد: قصه خطی این نمایشنامه همان قصه آشنای انیمیشن آن شرلی با موهای قرمز است که در رمان نیز آن را میخوانیم. ماجرای خواهر و برادری به اسم ماریلا و متیو است که تصمیم میگیرند پسر بچهای را به فرزندی قبول کنند، اما بهجای آن پسر بچه، دختر بچهای به اسم آن شرلی وارد خانهشان میشود.
وی همچنین بیان کرد: ماجرا در انیمیشن «آنه شرلی» به این صورت است که آن دختر به خوشبختی و سعادت میرسد و این خواهر و برادر او را میپذیرند. اما در نمایش ما این اتفاق نمیافتد و داستان به شکل دیگری رخ میدهد و متیو و خواهرش آن شرلی را به عنوان فرزند نمیپذیرند و اتفاقات و مشکلات مختلفی رخ میدهد.
او درباره مفهوم داستان گفت: در رابطه با مضمون داستان نیز میتوان به این امر اشاره کرد که در رابطه با سرپرستی نه در قالب سرپرست خوب یا بد بودن، بلکه سرپرستی به هر شکل و عنوان است. ابتدای نمایش همان قصه معروف «آن شرلی» است اما در ادامه برداشت تغییر میکند و درباره قضاوت است.
این کارگردان اظهار کرد: کارهایمان را بیشتر بر اساس ایده اجرایی شروع میکنیم و بعد به صورت گروهی کار شکل میگیرد. یعنی نویسنده، کارگردان، طراح و بازیگر همه، ایدههای خود را بیان میکنند و کار را با یک دغدغه شروع میکنیم. یعنی شکلگیری کارهایمان هم بر اساس تمرین است و هم بر اساس طرح و دغدغههایی که از قبل در ذهنمان داشتیم.
وی در ادامه افزود: در رابطه با نمایش «آن شرلی با موهای خیلی قرمز» نیز به همین شکل است. ابتدا ایدهها و طرحهای خود را بیان کردیم و بعد شروع کردیم به تمرین و جمعبندی کردن ایدهها. فکر کردیم با ایدههایی که در ذهن داریم شخصیت آن شرلی متناسب با ایدههای ماست و تغییراتی که ما در اصل کار اعمال میکنیم در نتیجه آن شرلی با ایدههای ما همسو میشود. به این صورت بود که آن شرلی انتخاب شد ولی ما آن شرلی خودمان را نوشتیم و کارکردیم.
او در پاسخ به این سوال که «با توجه به وجود فیلم و انیمیشن آنشرلی با موهای قرمز امکان دارد نظر مخاطب نسبت به اجرای شما خوب نباشد یا آن را نپذیرد؛ بیان کرد: در واقع همان قصه خطی و اصل ماجرا برایم مهم بود. این موضوع اهمیت داشت که از فهم نوستالژیک ماجرا در جهت کارکردی که خودم میخواهم بهره بگیرم و استفاده کنم. من از یک سوژه آشنا استفاده کردم که روی نقاط آن برای نمایان کردن بعضی مسائل دست بگذارم. به این که واکنش مخاطب چه خواهد بود فکر نکردم. هر کس میتواند براساس علایق خود قضاوت کند و از نظرگاه و زاویه دید خود به ماجرا نگاه میکند و نظر میدهد؛ فارغ از درست و غلط بودن حق دارد که نظر خود را بیان کند و من ترسی از برخورد مخاطب ندارم.
امیر بهاور اکبرپور دهکردی در پایان گفت: استفاده ما از فیلم، انیمیشن و رمان آن شرلی در همان اندازه استفاده خطی از داستان آن است و به هیچ یک از فیلم، رمان و انیمیشن آن وفادار نیست. ما فهم خود را از این داستان نوشتهایم. یعنی اگر کاراکترها را ببینید از نظر شخصیتپردازی، نوع کاری که انجام میدهند، نسبتشان، گذشته و پیشنهشان بسیار متفاوت است. آن شرلی برای این گروه است، نه آن شرلی که در فیلم و سریال آن دیدهایم و ارتباطی با آن ندارد. تنها کاراکترها و نوع اتفاق شباهت دارد و این که در آن بزنگاه درباره آن دختر چه تصمیمگیری میشود، شکل و نوع مزاحی که با آن دختر دارند متفاوت است؛ کارگردان در ساخت فیلم و انیمیشن به آن شکل نگاه کرده است و ما به طریقی دیگر آن را روایت میکنیم.
نظر شما