گفتوگوی اختصاصی ایبنا با نجیباغلو برنده جایزه جهانی کتاب سال؛
الگوهای تزئینی در معماری ایرانی شبیه به یزدیبندی هستند
گلرو نجیباغلو گفت: طرحها شبیه به یزدیبندی هستند که درفارسی به آن گره یا همان یزدیبندی میگویند. این طرحها با چند ضلعیهای ستارهای باهم پیچیده میشوند و طرحهای خیلی پیچیدهای را تشکیل میدهند.
در ابتدا کمی درباره موضوع کتاب توضیح دهید و اینکه برای نگارش این کتاب از چه منابعی استفاده کردید؟
از منابع اولیه در کتابشناسی ملی پاریس که قبلا درباره آنها در کتاب دیگری کار کردم، منابعی که استفاده کردم درباره هندسه تزیینی است که سازندگان در ایران از آنها استفاده میکردند. معمولا مدرکی دال بر این که تاریخشان به چه زمانی برمیگردد نداریم و گمان بر این است که نقشهایی که استادکارها استفاده میکردند بدون هیچ الگویی از هندسه بوده و فقط اینها را به حافظه میسپردند. نخستین اثری که چاپ کردم درباره قرن پانزدهم و دوره تیموریان در ایران بود و این اثر دومی که در ایران برنده شد جدیدتر است و به سال 1300 مربوط میشود. متن این کتاب به یک فرمول میماند، شبیه به کتابهای دیگر نیست که دانشمندان بخواهند از آن استفاده کنند، بلکه برای کسانی است که کارورزند و با این حوزه سرو کار دارند. در این کتاب موارد جالبی وجود دارد، عکس و نگاره دارد و نگارهها مربوط به معماری ایرانی است.
طرحهای هندسی الگوهای تزئینی در معماری ایرانی شامل چه الگوهایی میشود؟
بدون تصویر توضیح درباره اینها مشکل است اما طرحها شبیه به یزدیبندی هستند که درفارسی به آن گره یا همان یزدیبندی میگویند. این طرحها با چند ضلعیهای ستارهای باهم پیچیده میشوند و طرحهای خیلی پیچیدهای را تشکیل میدهند. پژوهشگران قبلی درمورد این آثار علاقهمند بودند به این دلیل که خیلی از این طرحها دیر کشف شد؛ به عنوان مثال در دهه 1970 در اروپا انها میگویند وای! استاد کاران ایرانی میدانستند که چهطور اینطرحها را ایجاد کنند پیش از آن که ما به طراحی آن پی ببریم.
گروهی از ریاضیدانان به طرحهای هندسی که در بافت اینها بود علاقهمند میشوند و من بیشتر به کاربردهای اجتماعی و فرهنگی آن توجه کردم؛ این که چطور هنر و فرهنگ علمی به یکدیگر پیوند میخورند؟ اینطور تصوری میشود که پیوندی که من میگویم وجود دارد اما آنها میگویند وجود ندارد و من میگویم رابطه بین علم و علم کاربردی هست و برعکس آن نیز وجود دارد؛ به عنوان مثال طرحهایی که هنرمندان از آن استفاده میکردند بعد به فرمول ریاضی تبدیل شده است، یعنی در ابتدا هنرمندان از آن طرحها استفاده میکردند و بعد ریاضیدانان آن را به فرمول تبدیل کردند مانند یک تبادل دو جانبه میماند. چون در منابعی که در جایزه جهانی کتاب سال منتشر کردم یعنی همین کتاب، نشان دادم که چگونه ریاضیدانان و استادکاران در یک گروه کارگاهی بودند و در آن تمرین میکردند و از این تمرینها آثاری را انتخاب و در این کتاب گنجاندم؛ این نشان میدهد طرحهای دیگری وجود دارد که ما به آن دسترسی نداریم. این کارگاه مثل یک کارگاه ریاضی بوده که هرگروه به گروههای دیگر چیزی میآموخت. در این کتاب از دو تاریخدان ریاضی اسلامی استقاده کردم به نام ایان مورگن رایت و اله خیر اندیش که این خانوم ایرانی است.
شما در دانشگاه هاروارد تدریس میکنید در این دانشگاه چه مقدر از مباحث هنر اسلامی و ایرانی استقبال می شود؟
من خودم در دانشگاه هاروارد درس خواندم و شاگرد پروفسور الیگ اوراگوآر بود او نیز جایزه جهانی را برده است. از اوایل دهه 70 علاقه من بیشتر شده و در اواخر همین دهه بنیاد آقاخان مبلغ زیادی را به بخش هنر دانشگاه هاروارد و همچنین به دانشگاه ام ای تی برای هنر و معماری اسلامی اعطا میکند. درحال حاظر ما پول زیادی داریم که هزینه تحصیل دانشجویان را تامین کنیم.
در دپارتمان ما علاوه بر من پروفسور راکس بارا هم هست که نقاشی ایرانی را تدریس میکند ولی من درباره عثمانیان، صفویان، تیموریان و کمی مغول کار میکنم. در دانشگاه ام ای تی در بوستون دو پروفسور داریم که روی این مباحث کار میکنند؛ به لطف بنیاد آقاخان پول خوبی برای خرید کتاب داریم و برای خواندن دوره پست دکترا مکان خوبی است، افرادی به آنجا میآیند و روی مجموعههایی که داریم کار میکنند. همچنین آرشیوهای غنی از عکاسی ایرانی به ویژه عکاسی در قرن نوزدهم داریم و این آثار را در کتابخانه جمعآوری کردیم.
به نظر شما زیباترین هنرهای معماری اسلامی در کجا نمود داشته و در کدام بناها نمایان است؟
پیچیدهترین طرحهای این بناها در اواخر قرن پانزدهم و شانزدهم بود و بعد از آن هم طرحهای زیبایی وجود داشت ولی نه با این خلاقیت چون این طرحهای بعدی تکرار طرحهای قبلی بودند. تکنیکی که استفاده میشد پی بنادن هندسههای مختلف بود، مثلا چند ضلعیهای نه وجهی و هفت وجهی را به هم وصل میکردند و شکل پیچیدهای را ایجاد میکردند و هنرمندان میدانستند که چگونه از اینها استفاده کنند و در دوره قاجار این را ادامه میدهند؛ ولی خلاقانهترین دوره همان قرن پانزدهم و شانزدهم بود.
آنها با دانشمندان کار میکردند و چیزهایی را کشف میکردند این نکته حائز اهمیت است که تومارهایی بوده که از آنها استفاده میشد به همین دلیل در بسیاری از مکانها طرحهایی که ایجاد میشد شبیه به هم بودند ولی این تومارها گم شدند و از بین رفتند. اگر آنها میدانستند که این منبع اولیه مهمی است میتوانستند بیشتر جستوجو کنند و چیزهایی هم پیدا کنند؛ به عنوان مثال به کتابخانههای قم یا مشهد بروند و ببینند این تومارها را پیدا میکنند یا خیر، شاید بیشتر از اینها وجود داشته باشد و ما ندانیم.
از آنجایی که هنر معماری از تفکر انسان نشات میگیرد به نظر شما این معماری و هنر اسلامی بازتاب دهنده چه تفکر و اعتقاداتی است ؟
دانشمندان و هنرمندان مختلف این طرحها را تفسیر کردند و مثلا گفتند که نشان میدهد توحید و یگانگی خداست و باورهای تصوف را نشان میدهد. به عنوان مثال نشان میدهد که چگونه این هندسه، هندسههایی که در طبیعت و کل جهان وجود دارد را نشان میدهد و میتوان به آن به صورت یک پیچیدگی انگیزشی که طراح آن را تولید کرد نگاه کرد؛ اما از سوی دیگر متنی نداریم که بگوییم این چه معنایی داشت و نمیشود گفت که هر زمان طرحی را که میبینیم حتما سنبل چیزی است. اما علوم ریاضی به طور کلی ریشه در مکتب افلاطونی و تصوف دارد، بنابراین به شیوههای مختلف میتوان آن را تفسیر کرد.
راه دیگر پیدا کردن معنا این است که در کنار بسیاری از طرحها نوشتههایی وجود داشت، بنابراین هنرمندان متوجه میشدند که به عنوان مثال کدام بیت شعر یا آیه قرآن است که در کنار آن طرح نوشته شده است و از طریق آن هدف و قصد هنرمندان مشخص میشد. پس بنابراین نمیتوانیم بگوییم که یک معنای واحد دارد بلکه معناهای بسیاری وجود دارد که به بیننده ربط پیدا میکند.
چگونه به هنر ایرانی علاقه مند شدید و به سراغ تحقیق و پژوهش در این حوزه آمدید؟
بعد از این که از دبیرستان در استانبول فارغالتحصیل شدم به خارج رفتم تا هنر بخوانم و هنر دوره رنسانس ایتالیا را خواندم، کم کم متوجه شدم در کشورم بناهای زیادی وجود دارد و قصد داشتم ببینم در آن زمانها چه اتفاقاتی رخ داده است. یعنی جستوجو کنم تا ببینم در قرن شانزدهم در عصر رنسانس در جهان اسلا چه اتفاقاتی رخ داده است؟
علتی که مرا ترغیب کرد کتابی بود که یکی از استادانم به من پیشنهاد کرد تا بخوانم و بعد از آن متوجه شدم رشتهای که میخوانم چه رشته فنی است این رشته. به همراه همان استاد شروع کردم به درس خواندن، این استاد بیشتر به قرن سیزدهم و قرون وسطی علاقه داشت. در ابتدا علاقه من هم همان بود ولی بعدها پیشنهاد کردند من قرن پانزدهم و شانزدهم را مطالعه کنم که کمتر در آن حوزه کار شده است و این گونه بود که من به این فعالیت علاقهمند شدم و به لطف برنامه آقاخان و پولی که در اختیار ما گذاشتند باعث شد که من به سفرهای مختلفی بروم.
به کدام شهرهای ایرانی سفر کردید؟
غرب ایران مانند تبریز، همدان، شیراز، یزد و تهران. امیدوارم بهار بتوانم شهرهای دیگر ایران مانند مشهد را ببینم. خیلی از کشورها و مکانهای دیدنی هست که باید ببینم، بسیاری مکانها را نیز دیدهام مانند آسیای مرکزی. امکان و معماری چیزهایی هستند که به هم مرتبطاند. سعی کردم بیشتر بناها را ببینم به عنوان مثال امسال به هند رفتم و دوستدارم رابطه بین دوران صفویه و مغول را در آنجا بررسی کنم.
نظر شما