چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۶
کتابفروشی‌های اندیمشک زیر نظر اتحادیه فرش و موکت!

احمد نظریان که بیش از 30 سال است در اندیمشک کتابفروشی می‌کند و به «پدر کتاب اندیمشک» معروف شده، می‌گوید: کتابفروشی‌های این شهر زیر نظر صنف وابسته به اتحادیه کالای خانه فرش و موکت فعالیت می‌کنند!

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خوزستان - فریبا حیدرپور: احمد نظریان متولد 1343 در اندیمشک است. او در سال 47 این امکان را نداشت که مانند دوستان و همسالانش به مدرسه برود. با این وجود از طریق ملاهای محلی، با گلچین شاهنامه، حافظ، کتاب‌های جیبی فایز و هفتصد ترانه‌های قدیم و در نهایت با خط و نوشتن آشنا شد و با آن، انس گرفت و سرانجام در سال 1350 وارد مدرسه شد و تحصیلات را با مشکلاتی که داشت، ادامه داد و الان لیسانس مدیریت دولتی دارد.

احمد در مدرسه‌شان، از دانش‌آموزان علاقه‌مند به کتاب و مطالعه بود؛ خودش می‌گوید: در دوره دبیرستان با پول ساندویچ، کتاب می‌خریدم و سال‌ها بعد با فروش همین کتاب‌ها، شغل کتابفروشی را انتخاب کردم. در خرداد سال 1361 دیپلم گرفتم و بعد از خدمت سربازی، با توجه به شرایط جنگ و بیکاری، نتوانستم جذب اداره یا سازمانی بشوم. برای فرار از بیکاری، کتاب‌هایی را که در خانه داشتم، آوردم به میدان اصلی شهر و در مسیر تردد سربازان در کنار خیابان، بساط کتابفروشی را پهن کردم. نزدیک 5 سال دستفروش کتاب بودم تا اینکه در سال 70 به علت ممانعت شهرداری از فعالیتم، مجبور شدم مغازه‌ای درکورترین نقطه مرکز شهر اندیمشک اجاره کنم که تاکنون هم در همین مکان، یعنی پاساژ کوثر، کتابفروشی من دایر است.

به گفته جوان‌های دیروز در اندیمشک، احمد نظریان پدر کتاب این شهر است. وقتی برای گفت‌وگو نزد او رفتیم، در بساط کتابفروشی خود در کنار میدان اصلی شهر، جنب اداره دارایی و امور اقتصادی، پذیرای سربازانی بود تا سختی دوران خدمت را با مانوس کردن آنها با کتاب، برایشان شیرین کنند. متن این پرسش و پاسخ در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد:
 

اوضاع کتاب فروشی‌های اندیمشک مخصوصاً کتابفروشی‌های قدیمی آن چگونه است؟
 
کتاب از بعد سخت‌افزاری یک کالای تجاری است که فروش آن علاوه بر شرایط مفهومی و نرم‌افزاری تابعی از تجارت و اقتصاد بازار است. با حفظ ماهیت، فروش کتاب بی‌تاثیر از شرایط بازار نیست. با توجه به اوضاع مطالعه در کشور، این مسئله روی کتابفروشی‌های اندیمشک نیز تاثیر خود را گذاشته است. بجز 5 واحد از کتابفروشی‌های شهر که فقط کتاب عرضه می‌کنند، بقیه واحدها ترکیبی هستند از نوشت‌افزار، خرازی، لوازم خیاطی و غیره؛ برای اینکه بتوانند ادامه فعالیت دهند. اصولاً کتابفروشی شغل درآمدزایی نیست؛ شغلی است بخور و نمیر؛ و علی‌رغم ایجاد فروشگاه‌های نوشت‌افزار فروشی جدید ما با همان بضاعت ناچیز ادامه می‌دهیم؛ شاید هم عادت کرده‌ایم که به هیچ، قانع باشیم!

مشکلات اصلی کتابفروشی‌های اندیمشک از نظر شما که سابقه طولانی در این کار دارید، چیست؟

هزار مشکل و در واقع یک مشکل؛ این بازار کساد و رو به مرگ که هم در کتاب‌نویس و تولیدکننده کتاب، هم در حوزه کتابفروش و هم در حوزه کتابخوان هست، واقعاً برای یک ملت رو به رشد، فاجعه است.
 
برای جلوگیری از این مرگِ به قول شما فاجعه‌بار، برای تشویق مردم به سمت کتاب و کتابفروشی چه باید کرد؟

متاسفانه سرانه مطالعه در کشور ما منفی است و اگر کتاب‌های درسی و کمک درسی را کنار بگذاریم، باید بگوئیم بازار نشر در ایران نمی‌تواند روی پای خود بایستد. در آمار سرانه، هرچند مطالعه کتاب‌های درسی و کمک درسی جزو آمار مطالعه به حساب نمی‌آید، ولی از نظر بازار تولید، خرید و فروش کتاب، مهم و قابل توجه است. این مسائل دلایل بسیاری دارد که همه قابل بررسی و شاید حل شدنی باشد. خوشبختانه در کشور ما هنوز کتابخوانی و مطالعه، یک ارزش به شمار می‌آید؛ با همه این خلا‌ها هرگاه کسی بخواهد عکس یادگاری بگیرد، سعی می‌کند در کنار قفسه کتاب ایستاده یا در قاب عکسش کتاب باشد. این ارزش می‌تواند کتاب را به سبد خرید خانواده برگرداند.
اما در پشت صحنه مطالعه کتاب، مسائلی هست که باید حل شود تا مردم به مطالعه روی بیاورند. یکی از این مسائل پاکسازی کتاب است که بلای جان بازار نشر شده است. وقتی عسل را از موم جدا کنیم، کسی تمایلی به استفاده از موم به جای عسل ندارد. باید به نویسندگان اجازه دهیم بنویسند و خودشان کتابشان را نشر دهند و همچنین به مردم اجازه دهیم خودشان بخوانند، بفهمند و قضاوت کنند؛ نه اینکه به سلیقه خودمان عمل کرده و نظر خود را القا و تحمیل کنیم. بعضی وقت‌ها شرمنده مشتریان می‌شوم وقتی سوال می‌کنند کتاب چاپ قدیم می‌خواهند. زمانی که فرهنگ مکتوب یک ملت که زیربنای فرهنگی است، مورد بی‌اطمینانی قرار بگیرد، وجدان آدم می‌سوزد. با وجود این همه سانسور و پاکسازی، بازار نشر زیرزمینی و فضای مجازی رونق داده می‌شود و صدای‌مان درمی‌آید که چرا مردم مطالعه ندارند. جامعه‌ای که مطالعه نکند، رو به افول فرهنگی می‌رود. اگر امپراطور فرهنگی نیز داشته باشد، فرهنگش از هم پاشیده می‌شود.
جامعه ما زمینه بازگشت به کتابخوانی را دارد. چون در خانه‌های همه ما یک قفسه کتاب هست. یادآوری این نکته ضروری به نظر می‌رسد که فرهنگ عمومی را حکومت‌ها می‌سازند. در کشور ما در حوزه‌های مختلف فرهنگی هزینه می‌شود اما تاکنون یک میلیونیوم بازده مثبتی برای ما نداشته و ندارد. یارانه فرهنگی بیشتر گرفتار رانت و رابطه‌بازی شده و چیزی به دست مصرف کننده نمی‌رسد. بازار نشر دست کسانی افتاده که آشنایی با کتاب ندارند و تنها بر اساس رابطه‌ای که دارند، پروانه نشر گرفته و به دست کسی داده‌اند که با آن کار کند. بازار نشر و فروش کتاب مثل سایر مشاغل نیست. نشر کتاب با تغییر سرنوشت یک ملت به سمت سعادت سوق می‌یابد و متاعی که ناشر و کتاب فروش ارائه می‌دهد، متاع علم و اندیشه است. به قول معروف اندیشه‌فروشی شغل گرانبهایی است و نباید ارزان فروخته شود. اگر کار به صاحب کار و دانش داده شود، مردم اطمینان می‌کنند و به کتابخوانی و کتابفروشی روی می‌آورند و کشورمان از دانش و آگاهی شکوفا می‌شود.

با توجه به سابقه طولانی شما در حوزه کتابفروشی، به نظرتان چه تغییراتی از گذشته تا حال در کتابفروشی‌ها اتفاق افتاده است؟

تغییراتی که مورد نظر ما است، توسعه کتاب است که خود مبنای تغییر در همه زمینه‌ها است و وسعت و گستردگی به اندازه تمام مباحث دارد. هرگونه حرکت روبه رشد را باید در کتاب جستجو کرد. اولین تغییرات از دانش مکتوب یعنی کتاب، از نحوه ارائه آن شروع می‌شود.
 
بیشتر کتاب‌های کدام ناشران را عرضه می‌کنید؟

کتابفروشی ما عرضه کننده همه کتاب‌ها در زمینه‌ها و حوزه‌های مختلف است و در صورت نیاز با همه ناشران ارتباط برقرار می‌کنیم. در بازار امروز کتاب، ناشران کتاب‌های خود را بیشتر از طریق پخش کتاب ارائه می‌کنند و ما نیز از طریق پخش کتاب خرید می‌کنیم. در همه زمینه‌ها هر جا تقاضا برای خرید باشد، ما باید پاسخگو باشیم و در اصل خرازی فروش همه نوع کتاب‌های مورد نیاز هستیم.

اتحادیه کتاب و نوشت‌افزار در اندیمشک چه حمایت‌هایی از صنف کتابفروش می‌کند؟

معمولاً در آخر هر گپ‌وگفتی، برای تنوع شوخی‌هایی هم مطرح می‌شود و به نظرم این سوال شما هم شبیه یک شوخی است که البته در جواب آن باید گفت «عملاً هیچ». شهرستان اندیمشک البته اتحادیه کتاب و نوشت‌افزار ندارد. کتابفروشان زیر صنف وابسته به اتحادیه کالای خانه فرش و موکت هستند! تنها صنف کتابفروش است که از جایی حمایت نمی‌شود می‌توانم بگویم تنها صنف بی کس و کار، کتابفروشان هستند!

میزان مطالعه خودتان چه اندازه است و به چه کتاب‌هایی علاقه دارید؟

وسیله‌ای برای سنجش مطالعه خود نمی‌شناسم. اما برای پی بردن به میزان مطالعه هر فرد باید به برونداد دانش و آگاهی او نظر انداخت. از کوزه همان تراود که در اوست. عشق من کتاب است که آن را به مثابه فرزندان خود می‌دانم. وقتی میزان علاقه فرد را نسبت به فرزندانش بپرسید، نمی‌تواند بگوید کدام یک از فرزندانش را بیشتر دوست دارد و کدام یک را کمتر.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۰۱:۱۹ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
    گپ دلسوزانه وشیرینی بود
  • جهان آرا ۰۲:۲۱ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
    سلام بر خیرالبشرِ عصرِ علم اندوزی و اطلاعات،اعلم العلما ِٕ وَ الْمعروفین،،سلطانِ مُلْکِ سخن،،،احمدِ شیرین بیان .... فی الواقع ذریات عمو احمد،،همان رسالاتی هستند که در اذهان بیشماری از طلب کنندگان دانش چرخیده اند و هزاران عالم را به شهر و کشور تقدیم نموده اند.. آقای نظریان،،در نوعِ خودش کم نظیرست و در قیاس با همسن و سالانش،نگرشی متفاوت به زندگی دارد..بسیار ایشان را در مواقع گوناگون ملاحظه کرده ام...به راه رفتنش نگریسته ام..به طرز خندیدنش توجه نموده ام...آدابِ سخن راندنش را در نظر گرفته ام..در هر بُعدی،مدل متفاوتی از انسان های هم عصرِ خودش را ارائه میدهد.. مدیران گروه برنامه ای بچینند تا در جلساتی کم زرق و برق و بدون تجملات از حضور استاد مبارزِ نواندیش،،بهره کافی و وافی را بِبَریم ....عمو احمد در علوم گوناگون اندوخته هایی دارد که ضروریست آنها را به برادران و برادرزاده هایش انتقال دهد تا زکات دانشش پرداخته شود.. علاقه مندم با اَبَویِّ فرشاد و سربازِ وطن،گفتگو کنم و کسب فیض نمایم..اما از آنجا که مکانِ کسب و کارَش کم عرض و بی وسعت است،،نقطه ی مناسبی جهت محاوره و قیل و مقال با استادِ کهنه کار نیست.. لهذا بدین می اندیشم که هر هفته یا ماهی یکبار در فراخ فضایی بدیشان بپیوندم که تاکنون میسر نشده است... تا با شرابی که هیربدِ قبیله عرضه میدارد،،سرخوش شده و حجابهای جهالت را یکی پس از دیگری کنار زنم... راهِ عشقِ احمد،اِکسیرِ بلاست
  • جهان آرا ۰۲:۵۸ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
    اینکه استاد فرمودند کتابخانه ها زیر نظر اتحادیه فرش هستند،،نقصی در آن نمی بینم ازیرا که ارتباط قالی و نقش های آن با ادبیات،رابطه ای تنگاتنگ و دیرینه است.. ای خوش آن فرش که در بزم مراد سایه‌وش در قدم شاه افتاد روی بنهاد به ره، چون خورشید کرد فرشِ قدمش موی سفید این نه فرش است گل نسرین است پرده ی دیده ی حورالعین است حکیم ابوالقاسم فردوسی فرش را به زمان تهمورث پسر هوشنگ نبست می دهد و می گوید: پس، از پشت میش و بره، پشم و موی برید و به رشتن نهادند روی به کوشش از آن کرد پوشش به جای به گستردنی بُد هم او رهنمای علاوه بر شاهنامه، صنعت و هنر فرش دستبافت در دیگر متون ادبیات فارسی، نیز، بازتابی پر آب و تاب دارد عصر صفوی، شاهد اوج شکوهِ هنر قالی‌بافی در ایران بوده
  • ۱۸:۲۴ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
    عالی بود....زنده باد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها