کتاب «جغد برفی» مجموعه داستانی است به هم پیوسته که به رابطه عاطفی یک زوج در آستانه فروپاشی میپردازد.
نویسنده در این مجموعه که به رمانی اپیزودیک شبیه است، کوشیده تصویری از زندگی مشترک زوجی ارائه دهد که فکر میکنند به پایان رابطه خود نزدیک شدهاند. «اثر آسانسور»، «شهراپیچ»، «دورهمنشینیهای ما»، « تمام کردن یک رابطه»، «جغد برفی»، « سفر دریایی»، «بازگشت»، « طرف آفتابی خیابان» نام داستانهای این مجموعهاند که میتوانند از آنها به مثابه سرفصلهای یک رمان تلقی کرد. در میانه داستان «اثر آسانسور» میخوانیم:
«دیگر آن حالت عاشقانهای که دوران دانشگاه خیال میکردم هست، نیست. رابطهمان جور دیگری شده. معقولتر نه. عمیقتر. میدانم در آن تاریکی اعماقش، درونش، چه میگذرد، حالا گیریم دقیق نباشد. قرار هم نیست باشد. ظریفی قضیه اینجاست که میشود به همین دقیق نبودن آن ناشناختهای که در من و او هست تکیه کرد و به هم نزدیک شد. چیزی که در بوسه و آغوش آنقدر به دست نمیآید که در سکوت.»
راوی داستان در این مجموعه با آوردن مثالهایی از سفرها و مکانهایی که با شریک زندگی خود، بهرام، سعی در نشاندادن پیشزمینهای از روابط زناشویی و وضعیت فعلی روابط احساسی خود و همسرش دارد:
«کارمان شده بود گشتن میان شهرهای قدیمی. خیلیهاشان حالا اثری ازشان نیست یا اگر هست چنان دگرگون شدهاند که دوباره ساختنشان تخیلی بیش از آنچه برای شهر خودمان لازم داشتیم میخواست. نقاشیهای بهزاد را هم برای همین وسط گذاشتیم. نقاشیهایش از باغهای هرات، عمارتهای چندطبقه و مردم آن روزها.»
نویسنده در این داستانها به بهرهگیری از آیرونی اشیا فضایی به وجود آورده تا خواننده را هر چه بیشتر با درونیات خود آشنا سازد و موجبات هر چه بیشتر همذاتپنداری را فراهم آورد:
«نور چراغقوهها را میتوانم ببینم. گاهی پشت درختهای بادام کوهی ناپدید میشوند، اما دوباره مثل کرمشبتاب چرخ میخورند و توی شکاف یکی از ستونها خاموش میشوند. چراغ قوهام را روی کوه میاندازم. مسعود میگفت: «اینجا هم مث تختجمشید پر شاهینه.» برای این قصههای قدیمی نفسش در میرود. میگفت اولین باری که آمده اینجا، یک ساعتی نشسته لب رودخانه و به کوههای دو طرف نگاه کرده. همان روز بیست تا شاهین شمرده که از این ستون به آن ستون پرواز میکردند. شاید سروصدای ما امشب خواب شاهینهای میان شکاف را به هم زده باشد.»
در پشت جلد این کتاب آمده است:
«هرگز از دلتنگی نگفتهایم. از عشقی که بوده یا نبوده. از عادت. از وابستگیهامان که همیشه بوده. با این که پنهانش میکردیم و حالا داشت از رنگورو می افتاد. شاید هم خیلی وقت پیش از میان رفته بود. از آن بار اول که من از گیت فرودگاه رد شدم و بهرام ماند که...»
مجموعه داستان بههم پیوسته «جغد برفی» نوشته فاطمهمهر خانسالار در 112صفحه و شمارگان 1000 به قیمت 18500 به تازگی از سوی نشر مرکز منتشر شده است.
نظر شما