«اصطلاح ادبی شب یلدا همانی است که در زبان دامغانی به آن شب چله گفته میشود».
در زبان سوریانی یلدا یعنی زایش و تولد. شب چله، شب اولین روز از چهل روز اول زمستان است که «چله بزرگ» نامیده میشود و در واقع یک چله کوچک است که آن بیست روز پس از چله بزرگ است.
در تقویم ایرانی دو گونه اعتدال داریم: ۱- «اعتدال ربیعی» که اولین روز بهار است و ۲- «اعتدال خریفی» که اولین روز پاییز است. به این دو روز، اعتدال میگویند بهخاطر اینکه دقیقاً شب و روز یکسانی دارند یعنی هر دوی اینها هر کدام دوازده ساعت و چند دقیقه و ثانیه شب و روز یکسانی دارند.
در مقابل دو انقلاب داریم: ۱- «انقلاب شتوی» یعنی انقلاب زمستانی و ۲- «انقلاب صیفی» یعنی انقلاب تابستانی. به این خاطر هم به آن انقلاب میگویند که این دو، بیشترین اختلاف شب و روز را دارند، مثلاً در انقلاب شتوی که روز اول دیماه است که ما به شب ما قبل آن شب یلدا میگوییم، این شب بلندترین شب سال است و انقلاب صیفی که اولین روز تیرماه است، بلندترین روز سال و کوتاهترین شب سال است.
قدیمیترین جایی که در آن از روز اول دیماه صحبت شده است، کتاب «آثار الباقیه» ابوریحان بیرونی است. ابوریحان در سال ۳۶۲ ه.ق متولد شده و در سال ۳۹۱ ه.ق این کتاب را تالیف کرده است. یک مستشرق آلمانی به نام «ادوارد زاخائو» که کتاب اسلام شناسی علمی را نیز دارد، «آثار الباقیه» را تصحیح و ترجمه کرده است. زاخائو در تمجید از ابوریحان میگوید: خردمندتر از ابوریحان هنوز کسی بر روی زمین نیامده است.
ابوریحان در این کتاب میگوید: روز اول دی «خور روز» یعنی روز خورشید است. او در کتاب دیگری به نام «قانون مسعودی» هم اشاره میکند «خور روز» به معنی این است که بعد از کوتاهترین روز که روز آخر پاییز است، روز میخواهد به بلندی برود، بهطور مثال یک دقیقه روز بلندتر شود. این روز را زاد روز خورشید قلمداد میکردند.
مسیحیان تا قرن چهارم به زاد روز مسیح فکری نکرده بودند، یعنی بنا بر تقویم، مسیح باید روز ۱۷ دسامبر به دنیا آمده باشد که با اختلاف این روز شده است ۲۵ دسامبر، ولی ۲۱ دسامبر روز دقیق میلاد مسیح است که به خاطر سالهای کبیسه آن را به ۲۵ دسامبر تغییر دادهاند که همان جشن کریسمس است.
بر طبق تقویم دقیق ایرانی و مسیحیت که مسیحیت تقویم خود را از روی تقویم خیام تنظیم کرده است، ۲۱ دسامبر همان شب تولد مسیح یا همان شب اول دیماه است که به آن شب یلدا میگفتند.
در فرهنگهای مختلف بعضی چیزها با یکدیگر آمیخته میشود؛ یعنی وقتی چیزی مشابه خود را پیدا میکند، تشخیص اینکه کدام یک از آنها اصالت دارد، دشوار میشود. ولی ما میدانیم شب اول دی ماه در «آیین میترائیسم» شب زایش مهر بوده است. یعنی در پیش از اسلام در آیین میتراییسم یا همان آیین مهرپرستی شب اول دیماه شب زایش مهر است، پس زایش «میترا» که همان «مهر» است، با زایش «مسیح» که پیغمبر مسیحیت و مورد احترام ما مسلمانهاست، با روز خورشید که بعد از اسلام ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه به آن اشاره کرده است، یکی است.
نظر شما