در چهلونهمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره سنایی عنوان شد:
چندساحتیبودن شعر و اندیشه سنایی یک راهبرد سیاسی هوشمندانه بود
علی صادقیمنش، مدرس دانشگاه حکیم سبزواری میگوید: شعر عرفانی به مثابه راهی بود که سنایی با گشودن آن روابط صاحبان قدرت با شعر را دچار یک تحول اساسی کرد. بنابراین چندساحتیبودن شعر و اندیشه سنایی، یک راهبرد سیاسی هوشمندانه بود، که شعر و رسانه را تا حدی از بند دربار رها کرد و در خدمت درد مردم قرار داد.
علی صادقیمنش در ابتدای سخنرانی خود گفت: سنایی از شاعران تاثیرگذار در ادب فارسی و دارای شخصیتی چندبعدی است. شخصیتی که به دلیل چندساحتی بودن اندیشه و شعرش، همواره مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. شخصیتی که درمیان دوقطبیهای عقل و عشق، دربار و خانقاه، شریعت و طریقت، غزنه و نیشابور یا غزنه و سرخس منزل گزیده است.
او ادامه داد: شعر سنایی از سویی مدح درباریان، از سوی زهد و عرفان و از دیگر سو نقد اجتماعی است. سنایی مداح، صنایع واعظ و سنایی عاشق و عارفمسلک، بعدهای شخصیتی بودند، که تا پایان عمر سنایی همراه او بودند و تقریبا اغلب پژوهشگران بر این چندساحتی بودن او تا پایان عمر، تاکید داشتند و آن را پذیرفته بودند.
ظهور جنبههای مختلف در شعر سنایی ناخودآگاه نیست
صادقیمنش به تناقضهای مختلف میان اندیشه و شعر سنایی اشاره کرد و افزود: در تبیین این تناقض و نوسان میان بعدهای اندیشگانی و جنبههای مختلف شعری سنایی، دو حالت میتوان فرض کرد. یا به صورت ناخودآگاه است، که شاعر به صورت ناخودآگاه از بعدی به بعد دیگر دگرگون میشود، یا خودآگاه و راهبردی است.
او ادامه داد: اگر بگویم ناخودآگاه است، باید برای آن یک اختلال در نظر بگیریم، که در این اختلال، شاعر از بعدی به بعد دیگر منتقل میشده است. اینجا دو حالت وجود دارد، که این امکان را میدهد؛ یکی اختلال شخصیت دوقطبی و دیگر اختلال شخصیت مرزی است.
استاد دانشگاه حکیم سبزواری ضمن برشمردن علائم و نشانههای جسمی و روحی شخصیت دو قطبی، گفت: وقتی که زندگی و شعر سنایی را مطالعه میکنیم، هیچ یک از این نشانهها و علائم به صورت قطعی وجود ندارد. فقط اندکی حالات شبیه پرخاشگری را، در برخی از اشعار سنایی که بیشتر حالت هجو دارد، مشاهده میکنیم. اما مسئله این است که از نیازهای هجو همین پرخاشگری است و پرخاش در هجوهای سنایی، بیش از آنکه قابل تاویل به شخصیت دوقطبی باشد، قابل تاویل به سنت زمان و هجو است. بنابراین سنایی دچار اختلال دوقطبی نیست.
چندساحتیبودن سنایی یک سیاست راهبردانه استراتژیک است
وی اختلال شخصیت مرزی را دومین اختلال احتمالی برای توجیه شخصیت چند وجهی سنایی عنوان کرد و ضمن برشمردن علائم آن اظهار کرد: در این مورد هم وقتی زندگی و شعر سنایی را بررسی میکنیم، هیچ کدام از علائم این اختلال را به صورت قطعی در آن نمییابیم و نباید به دنبال اختلال شخصیت مرزی هم در سنایی باشیم. بنابراین این چندساحتیبودن اندیشه و شعر سنایی، نه تنها اختلالی ناخوداگاه نیست، که انتخابی آگاهانه و راهبردی و یک سیاست راهبردانه استراتژیک است.
او در ادامه به جایگاه ادبیات و بهویژه شعر، در زمانه سنایی اشاره کرد و افزود: پیش از ظهور رسانههای مدرن، ادبیات و بهویژه شعر، به عنوان قدرتمندترین رسانهها مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. به سبب نقشی که رسانهها در مشروعیت بخشی حکومتها داشته و دارند، حاکمان سعی میکنند با ابزارهای مختلف آنها را کنترل کنند. در گذشته، اگر شعر را بهگونهای رسانه جمعی در نظر بگیریم، طبیعی است که حاکمان و درباریان سعی میکردند بر شعر هم نظارت کنند. در شرایطی که مشروعیت سیاسی یک حکومت، به سان رأس مثلث بر دو رأس دیگر، یعنی رسانه و مکتبفکری استوار است؛ طبیعی است که دربارها صرفاً از رسانه و شعری حمایت کنند که بپذیرد بنده دربار باشد و مدح کند.
او ادامه داد: به سبب همین وضعیت است که در دوره سنایی، اگر قرار است شاعر در بند دربار نباشد، باید برای حفظ اثرش و آزادگی هنرش هزینه بدهد. این است که تا زمانه سنایی، شاعر و آفریننده هر اثر هنری که در فکر ماندگاری اثر خود بود، ناگزیر بود که اثرش را به گونهای با دربار پیوند دهد.
صادقیمنش ضمن اشاره به اینکه آثار هردوره خواه یا ناخواه، تحت تأثیر نگرشهای حاکمیت قرار میگیرند، گفت: در دوره سنایی این مسئله خیلی شدید بود. تا پیش از گسترش صنعت چاپ، محدودیت نویسندگان بسیار شدیدتر بود؛ چون صنعت چاپ وجود نداشت، برای انتشار یک اثر باید نسخهنویسی میشد و هزینه نسخهنویسی، کاغذ و وسایلی که اثر با آن نوشته میشد، هزینه اندکی نبود. بنابراین انتشار اثر امری پرهزینه بود، که تنها دربارها از پس آن برمیآمدند. به همین دلیل شاعر ناگزیر بود که اثرش را با سلیقه طبقه حاکم همسو کند.
اتکا بر دو تکیهگاه دربار و خانقاه راهبرد سنایی در شعر است
وی ضمن آوردن مثالهایی از نگاه به شاعر، در دوره سنایی و قبل از آن، عنوان کرد: در آن دوره نگاه به گونهای است که انگار شاعر خدمتگزار دربار است. در چنین شرایطی، شاعر یا باید در خدمت دربار باشد، یا به آن پشت کند و شعرش دیده نشود؛ اما سنایی یک راهبرد جدید انتخاب کرد. سنایی نخستین شاعری است که با گنجاندن مفاهیم عرفانی در شعرش، کوشید علاوه بر دربار، تکیهگاهی مثل خانقاه برای شعرش ایجاد کند.
وی افزود: سنایی با اتکا بر ظرفیتهای اجتماعی که صوفیه و عرفا در بین مردم داشتند، کوشید از این ظرفیتها و سرمایههای اجتماعی استفاده کند و شعر و هنرش را، با اتکا بر دو تکیهگاه پیش ببرد. همچنین با تعادل و توازنی که میان تکیهگاهش در دربار از سویی و در میان عرفا و صوفیه از سوی دیگر ایجاد کرد، از تاثیرات یک نهاد یعنی دربار بر شعرش کاست.
پاسخی به چندساحتی و چندبعدیبودن شعر و اندیشه سنایی
سخنران نشست رویکرد سنایی در استفاده از دو تکیهگاه دربار و خانقاه را پاسخی به چندساحتی و چندبعدیبودن شعر و اندیشه سنایی دانست و افزود: این یک راهبرد برای ایجاد تعادل و توازن میان سرمایههای مادی دربار و سرمایههای اجتماعی عرفا، صوفیه و خانقاه است. سرمایههایی که شاعر با تکیه بر آن، شعر خود را از وابستگی به یک نهاد برهاند و شعر و رسانه را به میان مردم بیاورد.
وی درباره اینکه سنایی از چه زمانی این راهبرد را آغاز کرده، گفت: سنایی پس از این که مدتی در دربار غزنویان بود، در جوانی سفرهایی به بلخ، سرخس، نیشابور و هرات داشت. در سرخس با محمدبنمنصورسرخسی، از صوفیان بزرگ همعصر خود آشنا شد. این شخصیت تاثیر ژرفی بر سنایی گذاشت و احساس کرد که خانقاه میتواند به عنوان یک جایگاه برای نشر شعر و اندیشههای شاعرانه، به مثابه دربار، مورد استفاده قرار گیرد. به ویژه که شعر و هنر در خانقاههای خراسان مورد توجه بود و از آن حمایت میشد.
او ادامه داد: البته پیدا کردن نظام مشابه دربار در خانقاه، به معنای سرسپردگی صرف سنایی به خانقاه نیست. او میکوشد جایگاه و تکیهگاه خود در را دربار هم حفظ کند، تا شعرش آزاد باشد و در بند خانقاه هم گرفتار نشود. یعنی سنایی با اتکا به هر دو پایگاه دربار و خانقاه، میکوشد آزاد آزاد باشد. به همین سبب است که افزون بر اشعار عارفانه و مدح، نقدهای اجتماعی دارد که برای مردم است و این چنین است که سنایی راهی میگشاید که شعرای پس از او، به آن راه میروند. با این رویکرد جدید، نقش حکومت در تعیین شیوه نگرش و نگارش آثار هنری، نسبت به قبل کمرنگتر میشود و شاعر میتواند آزادانهتر سخن بگوید و شعر بسراید.
شعر عارفانه روابط دربار و شاعران را متحول کرد
صادقیمنش با بیان اینکه شعر عارفانه روابط دربار و شاعران را متحول کرده است، افزود: به واسطه تکیهگاههای جدیدی که سنایی پیدا کرد، این امکان ایجاد میشود که در شعرش صاحبان قدرت را نقد کند و حتی وقتی مدح کند، در مدحش گونهای سخن تعلیمی بگنجاند، که مخاطب را نصیحت هم کند. رویکرد سنایی قدرت رسانه را بیش از پیش، از میان دربار به میان مردم آورد. قدرت واژه را از انحصار درباریان به در آورد و این چنین بود که بهرهگیری از شعر عرفانی، به مثابه گریزگاهی برای درامانماندن از تأثیر حکومت، پس از سنایی رایج شد و شاعرانی چون مولانا، عطار و حافظ از این راهبرد بهره بردند.
وی در پایان گفت: راهبرد سنایی موجب شد که حاکمان برای دست یافتن به اعتبار و خوشنامی، سرمایههای اقتصادی دربار را، بدون منتهایی که قبل از آن میگذاشتند، به شاعران عارف مسلک بدهند. شعر عرفانی به مثابه راهی بود که سنایی با گشودن آن روابط صاحبان قدرت با شعر را دچار یک تحول اساسی کرد. بنابراین چندساحتیبودن شعر و اندیشه سنایی، یک راهبرد سیاسی هوشمندانه بود، که شعر و رسانه را تا حدی از بند دربار رها کرد و در خدمت درد مردم قرار داد.
نظر شما