سه‌شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۵
زندگی در آسیای غربی و مرکزی پس از فروپاشی به روایت نویسندگان

این مجموعه گزینشی است از داستان‌های آسیای غربی و مرکزی به انتخاب و ترجمه قاسم صنعوی که پیش از این مجموعه «چشم‌های سنگی» را از بلوک شرق راهی بازار کتاب کرده بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجموعه داستان «کاروان رسیده است» با گزینش و ترجمه قاسم صنعوی از سوی انتشارات دوستان راهی بازار کتاب شد.

این داستان‌ها با استفاده از متن‌هایی به زبان فرانسوی به فارسی برگردانده شده‌اند و طبق یادداشتی که مترجم در ابتدای کتاب آورده است؛ عدم دسترسی مطلق به منابع جدید و مربوط به دوران پس از فروپاشی شوروی باعث شده که از نویسندگان معاصر و دهه‌های اخیر این خطه اثری در این مجموعه نباشد.

این مجموعه مشتمل بر داستان‌هایی از  نویسندگان آسیای غربی و مرکزی است و خواننده با نویسندگانی از کشورهای آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و گرجستان آشنا می‌شود. در تمام داستان‌های این مجموعه می‌توان تاثیر کمونیسم بر زندگی و شکست‌های قهرمانان داستان را مشاهده کرد.


          
 
علی ولی‌اف، میر جلال، مهدی حسین، میرزا ابراهیموف، انور ممدخانلی، الیاس افندی‌اف، مقصود ابراگیم‌بکوف، اکرم آیلیسلی نویسندگانی هستند که در بخش کشور آذربایجان داستان‌هایی از آن‌ها آورده شده است.

در ابتدای این بخش داستانی به نام «درچینارلی» به قلم علی ولی‌اف آمده است. شناخته‌ترین آثار ولی‌اف رمان‌های «در چیتکلی ما»، «دوستان خوب» و « راه تورادلی» هستند و همچنین این نویسنده آثاری برای کودکان نیز نگاشته است. در قسمتی از داستان «در چینارلی» می‌خوانیم:

«صبح هیاهوی ماشین‌ها گومه را بیدار می‌کنند. در کولخوز دو تراکتور و دو خرمنکوب- درودگر سه کامیون و چند ماشین بذرافشان وجود دارند. گومه با شادی به صداهای آن‌ها که طنین آهن دارند گوش می‌دهد. فکر می‌کند که هر چه درباره زیبایی های ابدی روستا نقل کنند، آینده آن به ماشین‌ها بستگی دارد.»

در این داستان خواننده به طور مشخص با یک داستان بومی و اقلیمی روبه‌روست. قهرمان داستان پس از سال‌ها به موطن خود بازمی‌گردد و در رفت‌وبرگشت‌های ذهنی خود مرتب روستای زادگاهش را با زندگی شهری و صنعتی‌شده مقایسه می‌کند. عشق به زادگاه و محل تولد در خط به خط این داستان موج می‌‌زند:

«گومه به گرمی دست یکایک‌شان را فشرد، سپس از زلیخا و بیلال در میان فرزندان‌شان عکس برداشت. بعد گفت:
 زلیخا اسم کوچک پسرهایت را به من گفتی، اما نام خانوادگی‌شان چیست؟
زلیخا با اشاره سر شوهرش را نشان داد.
نام خانوادگی، بیلال است و روستا است که به فرزندانم نام خانوادگی‌شان را داده.»

کشور دومی که خواننده از نویسندگان آن داستان می‌خواند، ارمنستان است. آوه‌تیس آهارونیان، هووانس تومانیان، آوه‌تیک ایساهاکیان، استفان زوریان، آکسل باکونتز، گورگن ماهاری، سرو خانزادیان، رافائل آرامیان، استفان آلاجانیان، آبیک آواکیان، گگام سوان، واردگس پتروسیان، هووانس ملکونیان، رافائل کازانچیان،  مروژان‌تر گولانیان و روسلان ساگابالیان نویسندگان این بخش از کتاب هستند. در بخشی از داستان «صداها» نوشته استفان آلاجانیان می‌خوانیم:

«موشگ در جنگ در برابر لنینگراد، بارها با مرگ روبه‌رو شده بود. مردم درک نمی‌کردند که او اکنون پنجاه سال دارد و اینا هر چه را که موشک داشته با خودش برده است. و اکنون قلبش،‌ روحش، هوش و حواسش تهی شده‌اند، دیگر خون در رگ‌هایش نداشت،‌ دیگر آتشی در نگاهش نداشت. جست‌وجویش، نگاهش را خسته و رفتارش را تردیدآمیز کرده بود.»

نویسنده در این داستان به اثرات جنگ در وضعیت کنونی انسان‌ها پرداخته و غیرقابل تحمل بودن زندگی فعلی آنان را به دلیل اثرات غیرقابل تحمل جنگ بر آنان می‌داند.  از استفان آلاجانیان به عنوان استاد ارزشمند فرهنگ ارمنستان یاد می‌شود و از آثار او می‌توان به رمان‌های «صحرا»، « بام‌های صاف»، «ققنوس»، «پرهای علف خم نشده‌اند» و مجموعه داستان‌های «زورق‌های بی‌بادبان» و « صخره‌ها نیز ممکن است بلرزند» اشاره کرد.

در بخش  کشور ازبکستان نویسندگانی چون حکیم نذیر، سعید احمد، میر محسن، مقصود قاری‌اف، پیریمکول کادیرف، اولماز عوماربکوف و  اوتکور خاکیم‌اف به نمایندگی از ادبیات این کشور حضور دارند.  میرمحسن شاعر و نویسنده برنده جایزه دولتی ازبکستان است و آثاری بالغ بر دویست جلد کتاب به قلم او نگاشته شده‌اند. در بخشی از داستان «می‌روم مامان را ببینم»  به قلم او آمده است:

«پدر و پسر بی‌حرکت سر خم کرده در برابر برآمدگی کوچک برهنه‌ای از خاک هنوز نرم ایستاده بودند. برخلاف گورهای مجاور، این یک نه نرده داشت و نه بنای مرمر. هنوز خیلی زود بود.
مرد و کودک گل‌ها را به دقت روی برآمدگی کوچکی گذاشتند. ارکین ایستاده در کنار پدرش، خاموش، این برآمدگی کوچک به تازگی برآمده را که گل‌ها لکه هایی با رنگ‌های تند بر آن می‌انداختند، تماشا می‌کردند. مامانش کجا بود؟  آیا ممکن بود که او در زیر این توده خاک خوابیده باشد؟ او را که به قدری مراقب بود که به محض بازگشت به خانه، هربار به شنلش برس می‌کشید تا کوچک‌ترین لکه‌ها را محو کند چطور توانسته‌ بودند با پیراهن زیبای ساتن تازه‌اش در آنجا به خاک بسپارند؟ »

تاجیکستان پنجمین کشوری است که با چهار نماینده به نام‌های ساتیم اولوگ‌زاده، فاتح نیازی، رسول خادی‌زاده و فضل‌الدین محمدی‌اف در این مجموعه حضور دارد. در ابتدای داستان «خورام مامور پست» نوشته فاتح نیازی می‌خوانیم:

«تازه وارد کلبه فرمانده گردان دوم شده بودیم، که در روشنایی تار فتیله‌ای، اسیر را که در گوشه‌ای سر به زیر انداخته، نشسته بود، دیدم؛ وقتی صدای ما را شنید جان گرفت. گوش‌ها و چانه‌اش را باندها پنهان کرده بودند. چهره‌اش سپید، اندکی زردفام بود و گونه‌هایش را موی انبوه سرخ‌فامی می‌پوشاند. پلک ها و لب‌هایش متورم بودند. در زیر ابروهای سرخ انبوهش، چشم‌هایش با اندوه به انسان نگاه می‌کردند. در واقع او بیشتر به یک نفر آلمانی شباهت داشت تا به تاجیک یا ازبک.»

فاتح نیازی برنده جایزه رودکی تاجیکستان و جایزه الکساندر فادیف است. رمان‌های «وفاداری»، « نگو که جنگل خالی است»،  مجموعه داستان «سومین دختر» و نمایشنامه «پل» از جمله کتاب‌های او هستند.

کاسیم علی بیالینوف، توگلبای سیدیبکوف، ژونای ماولیانوف، امان ساسپایف، چنگیز آیتماتوف و وروزبک آیتیمبروف نویسندگانی هستند از کشور قرقیزستان. کاسیم‌علی بیالینوف به نسل کهنی از نویسندگان قرقیز و پیشگامان ادبیات ملی تعلق داشت. او پس از تحصیل در آلماآتا پایتخت قرقیزستان وارد انستیتوی کمونیست روزنامه‌نگاری مسکو شد. رمان بزرگ او «آجار» نام دارد که به انقلاب قرقیزها مربوط می‌شود و برای او شهرت به همراه داشت. «آجار» نخستین اثر منثور قرقیزی است. از این نویسنده در این مجموعه داستانی به نام «سرگذشت اسب‌بان پیر» آمده است. در بخشی از این داستان می‌خوانیم:

«در زندگی سال‌های بسیاری وجود دارند که می‌گذرند و  انسان از یادشان می‌برد. ولی من هرگز لحظه‌ای را که وارد مقبره شدم از یاد نمی‌برم! من در دیار کوه‌های آبی‌رنگ بزرگ شده بودم، فقط اسب بان ساده‌ای بودم، ولی لنین را دیدم...»


          

ریمبت مائیلین شاعر، نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس قزاق از جمله نویسندگانی است که در بخش قزاقستان حضور دارد. دو اثر او با نام‌های «رائوشان کمونیست» و « عظمت عظمتوویچ» بسیار در این کشور شناخته‌شده هستند. در بخشی از داستان «نگهبان» به قلم این نویسنده می‌خوانیم:

«هنگامی که کورگامبک از جنگ برگشت، عمر دست به مانور زد: گفت که همه در زندگی مرتکب اشتباهاتی می‌شوند، او اکنون می کوشد که گناهان گذشته را به بهترین نحو جبران کند. کورگامبک می‌دانست که این حرف‌ها چقدر ارزش دارند. اما در آن زمان او کارهای دیگری داشت که انجام دهد. در ده همان‌طور که در تمام جمهوری مردم خرابی‌های ناشی از جنگ را برطرف می‌کردند. پس از جنگ‌ها و مبارزه‌های بی‌پایان برای او دشوار بود که خودش را از نو با زندگی غیرنظامی تطبیق بدهد. نخستین باری که به عمر که با او کاری نکرده بود،‌ برخورد، حاضر بود او را درجا بکشد.»

خیزمت ابدولین، سائین موراتبکفوف و ساتیمژان سانبائیف از دیگر نویسندگان قزاقستانی این بخش از مجموعه هستند.

آخرین بخش کتاب مشتمل بر داستان‌هایی از گرجستان است. دمنا شنگلایا، کنستانتین لردکیپانیدزه، آرچیل سولاکائوری، نودار دومبادزه، رواز اینانیش‌ویلی و اوتیا یوسلیانی نویسندگان این بخش هستند. در بخشی از داستان «خالق» نوشته دمنا شنگلایا می‌خوانیم:

«نقاش از خود ناراضی بود. هر قدر جست‌وجو می‌کرد، نمی‌توانست پی ببرد که چه چیز خلق او را ناقص می‌کند. آیا یک ضرب دیگر قلم‌مو لازم داشت؟ ولی این کار را در کجای تابلو باید می‌کرد؟... و نقاش نومید چنگ در قلم‌مویش افکند تا همه‌چیز را محو و خراب کند. فریاد نافذی از لب‌های گوتسیرا برخاست، مثل این بود که نقاش او را می کشد.»

         

این مجموعه داستان با توجه به حجم زیادی که دارد تصویری کامل از فرهنگ، سیاست و اوضاع اجتماعی آسیای غربی و مرکزی پیش چشم خواننده ترسیم می‌کند. داستان‌ها همگن‌اند و درون‌مایه یکسانی دارند؛ انسانیت و حکمرانی عاطفه و عشق در شرایط سخت و طاقت فرسا مانند جنگ. قهرمانان این داستان‌ها کسانی هستند که جنگ، سیاست و کمونیسم تمام دارایی‌های مادی آن‌ها را به یغما برده اما آن‌ها همچنان به زندگی ادامه می‌دهند و بهانه این زندگی عشق به نزدیکان است.

مجموعه داستان «کاروان رسیده است» با گزینش و ترجمه قاسم صنعوی در 696 صفحه و 770 نسخه به قیمت 95000 تومان در سال 1397 از سوی انتشارات دوستان در مجموعه «هفتادو دو ملت» منتشر شده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط