ریکاردو کریستیانو نویسنده و روزنامهنگار ایتالیایی نوشت: شاید برای بیژن زرمندیلی ۷۷ ساله دیگر رنجی در کار نباشد اما ما از او محروم شدیم. دیگر برایمان روایت نمیکند، نمیپرسد و ما را به چالش نخواهد کشید. بیژن یک نویسنده بزرگ بود و روح آدمی را خوب میشناخت.
سایت خبری (askanews) با اشاره به سوابق کاری او نوشته است: زرمندیلی سالها در L'Espresso (دومین هفتهنامه مهم ایتالیا) به عنوان گزارشگر در خصوص ایران قلم میزد و همچنین دیگر رسانهها به عنوان تحلیلگر مسائل خاورمیانه فعالیت داشت. از او چندین مقاله و رمان در رابطه با سیاست و فرهنگ وطنش( ایران)منتشر شده است که همه حکایت از علاقه او به کشورش دارد.
سایت ایتالیایی FNSA نیز با بیان اینکه زرمندیلی برای اولین بار سال ۱۹۶۰ وارد رم شد، به دلایل مهاجرت او اشاره کرد و نوشت: زرمندیلی در رشته معماری و علوم سیاسی تحصیل کرده بود و به عنوان یک روشنفکر به خاطر مبارزات سیاسی خود در زمان شاه شهرت دارد. البته همین مبارزات، درنهایت او را وادار به مهاجرت کرد.
در این میان ریکاردو کریستیانو (Riccardo Cristiano ) نویسنده و روزنامهنگار ایتالیایی در یادداشتی به خاطر فوت زرمندیلی، او را نویسنده و انسانی بزرگ خوانده و نوشته است: شاید برای بیژن زرمندیلی ۷۷ ساله دیگر رنجی در کار نباشد اما ما از او محروم شدیم. دیگر برایمان روایت نمیکند، نمیپرسد و ما را به چالش نخواهد کشید. بیژن یک نویسنده بزرگ بود و روح آدمی را خوب میشناخت. او فرزند واقعی یک ایران آزاد بود، صدایی عمیق و آزاده که از داخل اروپا، داستانها و واقعیت وطنش را روایت میکرد.
همچنین دانیلا پادوان در روزنامه امروز «ایل مانیفستو» مقالهای نوشته است و در این مقاله عمدتا از او به عنوان یک روزنامهنگار، نویسنده و روشنفکری صحبت میکند که در بین دو فرهنگ قرار داشته، و رزومهای از او ارائه میکند.
این مقاله شرح کرده که زرمندیلی در 60سالگی لباس کهنه کارشناس مسائل خاور میانه را درآورده و کمتر در بحثهای تلویزیونی، میزگردها و مصاحبهها شرکت میکرد و توجهاش به نوشتن رمانهایی بود که به عمق روان انسانها میپرداخت و مثالهایی از کتابهایش میزند. در این مقاله اشاره شده که این رمانها اگرچه زبانی شاعرانه دارد اما از مسایل سیاسی به دور نیست.
بخش اصلی و مهم این مقاله آنجاست که به این ویژگی او در نوشتن به زبان ایتالیایی اشاره میکند و میگوید بیژن زرمندیلی اولین کسی بود که این سوال را مطرح کرد: «هنگامی که استفاده کننده از زبان شاعرانی نیستند که به زبان مادریشان مینویسند بلکه فرزندان ناخواندهاند، بر سر نوای سیلابها، همخوانی ریتمها، چه میآید؟». این سوال او بحث وسیعی را دامن زد که هنوز ادامه دارد. برای بیژن زرمندیلی اصالت مهم بود، جائی که منشاء صداها، رنگها، طعمها و احساساتی است که در زیبایی ریشه دارد.
پادوان مقاله خود را اینگونه به پایان میرساند: مشکل است فوت نویسندهای پرتخیل و چیرهدست را پذیرفتن، ولی کتابهایش با ما میمانند و داستانهای عشق افرادی حتی کوچک.
نظر شما