کتابخانه شخصی منصور رستگارفسایی در مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس همزمان با زادروز ۸۰سالگی این پژوهشگر و استاد ادبیات افتتاح شد.
کتابخانه اهدایی منصور رستگار فسایی، مشتمل بر چهار هزار و ۳۲۵ نسخه کتاب از کتابخانه شخصی نویسنده «فردوسی و هویتشناسی ایرانی» است که در میان آنها ۳۴ نسخه چاپ سنگی نیز وجود دارد.
در این آئین، رستگار فسایی از کوروش کمالیسروستانی سپاسگزاری کرد که با «طبقهبندی» این کتابها، آنها را «بهسامان» رساند و در «مکانی زیبا و قابل دسترس» در اختیار علاقهمندان قرار داد.
آثار موجود در کتابخانه منصور رستگار در حوزه ادبیات است که کتابهایی درباره شاهنامه، حافظ، سعدی، نظم ادبی، متون ادبی، کتابهای لاتین، دایرهالمعارف، زندگینامه و کتابهای مرجع از جمله مهمترین آنهاست که در ساختمان مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس به صورت عمومی در اختیار همه پژوهشگران قرار میگیرد و دوستداران و محققان میتوانند در محل کتابخانه از این کتابها استفاده کنند.
همچنین در این مراسم کوروش کمالیسروستانی؛مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس،منصور رستگار فسایی را «شناسنامه فرهنگی ایران و فارس و شیراز» خواند و گفت: آثار پژوهش رستگار فسایی در باب فردوسیشناسی، حافظشناسی و سعدیشناسی، از گرانقدرترین فعالیتهای پژوهشی در ادبیات فارسی است. در فارسشناسی، سعدیشناسی و حافظشناسی مدیون استاد هستیم.
منصور رستگار فسایی، نویسنده «خاک پارس» نیز در نهمین نشست «برخوان سعدی» که پس از افتتاح کتابخانه شخصیاش برگزار شد، گفت: دوستانم با بهسامان رساندن کتابهایم، لطفی بزرگ به من و کتابهایم کردند و «لطف آنها هدیه مرا ناچیز کرد.
نویسنده «قصههای شاهنامه» در ادامه با اشاره به دوران تدریس در دانشگاه، از حظ و بهرهای که از کلاس و دانشجو برده است، گفت و افزود: ما باغبان بودیم، اما گلها هم استعداد داشتند. زندگی بسیار زیبا میشد هنگامی که دانشجویی مقاله و کتابی منتشر میکرد و مدرکی بالاتر اخذ میکرد. هنوز شاگردانی هستند که چراغ علم و ادب را روشن نگه میدارند، جامعهای پاک است که در آن پاکان و روشنضمیران رشد کنند. «عالمشدن آسان است، اما انسانشدن دشوار است؛ هدف ما باید انسانشدن باشد.
رستگارفسایی در ادامه با تأکید بر اینکه سعدی باید بیش از این شناخته شود؛ بیان کرد: سعدی انسانی تکساحتی نیست و ابعاد مختلفی در شخصیت سعدی وجود دارد که گاه او را به یک جامعه و جهان تبدیل میکند. هنری که کمتر شاعری میتواند داشته باشد. حافظ در شیراز ماند و به جایی دیگر هم نرفت و نمودار زندگی شیرازیها شد، سعدی اما به شوق یافتن حقیقت راههای دور و دشوار را پیمود. شگفتانگیز آنجاست که سعدی وقتی به غربت میرود، مشهور میشود، در شهرش اما غریب است... مشکل بزرگ سعدی آن است که در دیار خود غریبتر است از دیار غریب.
او افزود: بسیاری کوتهنظرانه از تضاد در شعر سعدی میگویند و هجویات او را بهانه میآورند، اما فراموش میکنند که سعدی زبان عصر خود و جامعه خود است و جامعه نیز همواره مجموعهای است از خو و بد و زشت و زیبا. راهحل سعدی پناهبردن به گونههای مختلف ادبی برای بیان مقاصد خود است. سعدی میداند چه زمانی از نثر و چه زمانی از شعر استفاده کند. آنجا که غزل میگوید، هنگامی است که غلیان احساس و عاطفه، مجالی به نثر نمیدهد. گلستان را «سفرنامه مادی و معنوی سعدی» است و حتی یک زائده غیرادبی در کلام سعدی نیست.
این پژوهشگر ادبیات همچنین شیراز را معشوق سعدی خواند و گفت: سعدی افتخار ادب فارسی است. تا سعدی نبود، فارس هیچ نداشت. همه ما اگر شعر و نثر مینویسیم، ساده و مسجع مینویسیم مدیون سعدی هستیم. زیرا سعدی نوشتن و گفتن را به مردم فارس یاد داد... با سعدی به اوج افتخار رسیدند مردم فارس. همه ما مدیون سعدی هستیم. خوشا به حال شما که سعدی را در اینجا میآموزید تا بفهمید سعدی چگونه اندیشید.
نظرات