انجمن فرهنگی افراز در توضیح این نشست نوشته است: «در سالی که در آن به سر میبریم، ... هزارمین سال زاده شدن مردی است که به یاری خرد، و با نیروی قلم خویش برگ زرینی را بر دفتر کهنسال تاریخ ایران افزود. در روزهایی که به تعبیر عطاملک جوینی باد بینیازی خداوند آغاز به وزیدن گرفته و سامان سخن گفتن از میان رفته بود، در طوفان کین و خروش سواران بیابانگردی که در پی ترکتازی، جز از غارت و سوختن از خویش برجای نمیگذاشتند، خالق سیاستنامه «ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق» مشهور به خواجه نظامالملک در طوس چشم به جهان گشود. خواجه با راه یافتن به دستگاه حکومت ترکان که آداب و روش کشورداری نمیدانستند، خلاف بسیاری که تسلیم روح زمانه خویش شده و سامان تدبیر را از دست رفته میدیدند، نیروی ویرانگر بیابانگردان را در قالب سازمانی مانند ارتش منظم و ثابت ساسانی سامان داد و وحدت سرزمینی ایران را احیا کرد. مرزهای ایرانشهر را از چین به قسطنطنیه، دروازه اروپا، پیوند زد. تحت مدیریت او تجارت در جاده ابریشم که رگ حیاتی اقتصاد ایران بود و مدتها به سبب ناامنی و جنگ به فراموشی سپرده شده بود از سرگرفته شد و فرهنگ و هنر ایران و انیران در بطن آن به گردش افتاد. زبان فارسی نو که زبان بخشی از مردم ایران بود، هند و ختای و سقلاب و روم را درنوردید و به زبان بینالمللی بدل گشته و بستر شکوفایی هر چه بیشتر آن فراهم شد.
قومی که از شهریگری و تمدن بهرهای نداشتند و غارت و کشتار را افتخار خویش میدانستند، به عموزاده خود «آلپ ارسلان»، سلطان سلجوقی پشت کرده و به اتهام روی آوردن وی به سبک زندگی متمدنانه و منع خوی غارتگری با او به جدال برخواستند. خیزشی که خیلی زود با تدبیر و شجاعت خواجه در حمایت از سلطان جوان به شکست انجامید و دولت سلجوقی به بزرگترین حامی تمدن ایرانی و زبان فارسی تبدیل شد. خواجه که بر میراث اندیشه ایرانشهری تکیه زده بود، دیوان و دولت ایرانی را باری دیگر پس از سقوط ساسانیان احیا کرد و به منظورتداوم آن، نهاد بزرگ آموزش و مدارس نظامیه را بنیاد گذارد. بدین ترتیب خرد و اندیشه ایرانشهری دگربار به جریان افتاده و دوات و قلم که بر تیغ پیروز گشته بود به نماد نهاد وزارت در ایران بدل گشت. سیرالملوک، که راه و روش سیاستورزی مُلک و حکومت ملوک عجم یا همان شاهان ایرانی و به ویژه شاهان ساسانی بود به قلم خواجه نگارش یافت.
اگر هر کشوری یک هویت اندیشهای در باب مملکتداری و حکومتمندی ارائه کرده باشد که قابلیت تدریس و تفسیر در سطح بینالملل را داراست (برای مثال اگر لویاتان هابز نماینده انگلستان، شهریار ماکیاولی نماینده ایتالیا، روح القوانین منتسکیو نماینده فرانسه و هنر جنگ سان تزو نماینده چین باشد) نماینده ایران سیرالملوک خواهد بود. رسالهای به زبان فارسی که خواننده امروزی پس از گذشت هزار سال به راحتی توانایی خوانش و فهم آن را داراست.
خواجه در پاسخ به پیام ملکشاه سلجوقی که در پایان عمر در پی توهم خودبزرگبینی خطاب به وی گفته بود «اگر میخواهی بفرمایم دوات از پیش تو برگیرند» مینویسد: «دولت آن تاج به این دوات بسته است، هرگاه این دوات برداری، آن تاج بردارند.» و چه زود راستی سخن خواجه با مرگ مشکوک ملکشاه تنها یک ماه پس از ترور خواجه روشن شد. پس از آن در مدتی کوتاه اقتدار و شکوفایی حکومت سلجوقی یکسره از میان رفته و در پی دهههایی طولانی از جدال و کشمکش شاهزادگان سلجوقی در نهایت گردباد مغول آغاز قرون وسطای تاریخ ایران و خاموشی نوزایی و رنسانس آن را رقم زد.
هرچند مرگ خواجه پایان راه خردورزی و آغاز دوران زوال و انحطاط اندیشه برای زمانی بس دراز بود اما میراث گرانبهای او در کنار سایر ستارگان سپهر تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران همچون فردوسی همچنان زنده و زاینده است و مانند چراغی راه بازگشت به مسیر خرد و اندیشه ایرانشهری را به ما بازمینماید.»
نظر شما