سیدمهدی شجاعی در جلسه «کوتاه با داستان» از تاسیس آکادمی داستاننویسی خبر داد.
«کوتاه با داستان»، طرح جدیدی است که به همت فرهنگسرای اندیشه و انتشارات نیستان و با میزبانی سیدمهدی شجاعی برگزار میشود. در این مجموعه جلسات که هدف از برگزاری آن ترویج داستان کوتاه است، نویسندگان داستانهای کوتاه خود را برای علاقهمندان میخوانند و تجربیات خود را در این زمینه با دیگران به اشتراک میگذارند. اولین جلسه از این نشست در مردادماه برگزار شد و جلسه دوم از آن نیز در شهریور ماه برگزار شد. سومین جلسه از «کوتاه با داستان» با محوریت داستان کوتاه عاشورایی و با حضور سیدمهدی شجاعی، سیدحمیدرضا برقعی، مهدی پوررضائیان و حسین مهکام، عصر روز یکشنبه ۸ مهر ماه در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
تشکیل آکادمی داستاننویسی
سیدمهدی شجاعی در ابتدای صحبتهای خود در این جلسه، ضمن خوشامدگویی به مهمانان و حاضران گفت: داستانهای کوتاه ما در این جلسه، درباره محور عاشورا و کربلاست. البته چند خبر مهم نیز امروز داریم که در ادامه بیان خواهم کرد. جدیترین خبر امروز من، مربوط به تاسیس آکادمی داستاننویسی است که مدتی است قول راهاندازی آن را داده بودیم.
وی ادامه داد: یکی از مباحثی که قبلا بیان کرده بودیم این بود که میخواهیم در راستای تقویت و توسعه داستان کوتاه، تعاملاتی با فیلمسازان فیلم کوتاه داشته باشیم. از آنجا که داستان، اساسا پایه و بنمایه هنرهای دیگر نیز محسوب میشود، بنابراین در تعاملاتی که با فیلمسازان و مجموعه انجمن فیلمسازان کوتاه داشتیم، قرار شد که از این به بعد، فیلمهایی که براساس داستان کوتاه ساخته شده است، در اینجا به عنوان نمونه نمایش داده شود و در مرحله بعد، این تعامل به سمتی برود که سازندگان فیلم نیز با بهرهگیری از داستانهای کوتاهی که نویسندگان مختلف در این جلسات عرضه میکنند، فیلمهای کوتاه خود را بسازند. البته به نظر میرسد که فیلم نمایش داده شده با آن چیزی که مدنظر ماست و مختصاتی که ترسیم کردهایم، کمی فاصله داشته باشد اما به هر حال قدم جدیدی است که ما را به سمت تولید فیلمهای داستانی مبتنی بر داستان کوتاه میبرد. در اینجا باید بگویم که پایه و اساس اولین دوره از آموزش داستاننویسی در آکادمی توسط دکتر پور رضائیان مدیریت خواهد شد. پیشبینی ما این است که محور اصلی را داستان کوتاه قرار بدهیم اما سعی داریم که علاوه بر آن، در قالبهای دیگر ادبی نیز برحسب نیاز مخاطبین، راهاندازی بشود. یکی از مباحثی که خواهیم داشت، آموزش ادبیات به شکل عمومی است به نحوی که با ارتقای سطح ادبی افراد بتوانیم آنان را به جایی برسانیم که بتوانند چیزی بنویسند. در حقیقت یکی از محورهای اصلی که در این دوره از آکادمی خواهیم داشت، موضوع نویسندگی و سواد ادبی است که به نظرم مغایرتی با محور اصلی که داستان کوتاه است نخواهد داشت. به یاری خداوند، اولین دوره آموزش آکادمی با مدیریت آقای دکتر پوررضائیان انجام خواهد شد و مخاطبین از هفته آینده میتوانند به سایت نیستان مراجعه کنند و ضمن خواندن توضیحات بیشتر، ثبت نام کنند. از آقای پوررضائیان بابت پذیرش این مسئولیت تشکر میکنم و فکر میکنم که بد نباشد یک داستان کوتاه از ایشان در این جلسه خوانده شود.
در بخش بعدی این مراسم، مهدی پوررضائیان قبل از خواندن داستان کوتاه خود گفت: حدود ۱۰-۱۵ روز پیش به دلیل بیماری در بیمارستان بستری بودم و در همان زمان آقای سیدمهدی شجاعی به عیادت من آمدند و خبر از برگزاری این نشستها دادند و از من خواستند که در جلسه سوم از این برنامه حضور داشته باشم. من تاکنون داستان کوتاههای زیادی در حوزه عاشورا و امام حسین علیهالسلام نوشتهام اما برق نگاه آقای شجاعی در آن جلسه به من میگفت که ایشان دوست دارد داستانی را بخوانم که تاکنون منتشر نشده باشد و جایی خوانده نشده باشد. نمیدانم بر من چه گذشت اما لطف الهی شامل حال من شد و به جای یک داستان، دو داستان کوتاه نوشتم. این داستانی که امروز میخوانم یکی از همان دوتا است و تاکنون به غیر از اعضای خانوادهام، کسی آن را نشنیده است.
وی سپس داستان کوتاه خود با نام «ما سه نفر» را خواند که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
توضیحاتی درباره آکادمی داستاننویسی
در ادامه، پوررضائیان توضیحاتی را در مورد آکادمی داستاننویسی داد و گفت: من فکر میکنم که بهتر است جزئیات این برنامه را در یک کنفرانس خبری اعلام کنیم. به عنوان مقدمه باید بگویم که این آکادمی از یک چارت سازمانی بسیار منظم برخوردار است و همه اعضای مدرسین داستاننویسی از نویسندگان شناخته شده کشور هستند، همچنین تیمهای دیگر این آکادمی با دقت انتخاب شدهاند. زمینه فعالیت آکادمی در حوزه داستان کوتاه، داستان کودک و رمان است که دورههای مختلف آموزشی و پژوهشی در خلال آن برگزار خواهد شد. با توجه به اهتمام ویژهای که استاد شجاعی بر روی موضوع ادبیات دارند، سعی ما این است که به آموزش نویسندگی به صورت عام بپردازیم. بدین معنی که من به عنوان یک پدر ترجیح میدهم که فرزندم در وهله اول، نوشتن را بلد باشد و بعد از آن به سراغ قالبهای داستاننویسی برود. به عبارت بهتر، قصد داریم که افراد مختلف، در ابتدا نویسش را بلد باشند و وقتی که نویسندگی را یاد بگیرند، میتوان آنان را به کانالهای مشخص داستاننویسی هدایت کرد که قالبهای مختلف آن را شامل میشود. ما معتقد هستیم که نویسندگی شفابخش است و با نوشتن میتوان بسیاری از مشکلات را بیرون ریخت و دور کرد. همچنین براساس تجربه به شما میگویم که به کمک نویسندگی میتوان با خیلیها ارتباط برقرار کرد. بنابراین تلاش آکادمی این است که در ضمن آموزش دورههای مشخص مربوط به داستان، نویسندگی، نویسندگی خلاق، نثر ادبی و مباحثی از این قبیل را آموزش بدهد که امیدوارم در این مسیر موفق باشیم.
تقدیر از ۳ چهره
بخش بعدی این مراسم به تقدیر از سه چهره حوزه ادبیات و کتاب اختصاص داشت که به ترتیب به روی صحنه آمدند و لوح تقدیر و هدیه خود را از سیدمهدی شجاعی دریافت کردند. اولین نفر از این جمع، سیدمجتبی حسینی، نویسنده و پژوهشگر باسابقه کشور بود. شجاعی در توصیف او گفت: در جمع امروز ما یک استاد و معلم بزرگی است که بسیاری از افراد که در زمینه معرفت دینی و اهل بیت، مینویسند، مدیون ایشان هستند. تعبیر من از ایشان چنین است «ستاره درخشان آسمان فرهنگ و معارف اهل بیت علیهما السلام، فقیه گرانقدر، اسلامشناس ژرفاندیش، مفسر بصیر قرآن و مترجم مفاهیم آسمانی به زبان زمینی؛ این شخص کسی نیست جز استاد سیدمجتبی حسینی. از خداوند منان ممنون هستیم که اقامت ما در این جهان را مقارن با حضور نورانی شما قرار داد و توفیق تلمذ در محضر شما را به ما ارزانی داشت. انتشارات نیستان به نمایندگی از طرف تمام شاگردان و مریدان شما و مخاطبان آثار ارجمندتان، این لوح سپاس را تقدیم شما میکند به این امید که ذکر و شکر نعمت، بر طول عمر بابرکت شما و تداوم ارتزاق ما از انوار وجودتان بیفزاید».
حسینی پس از این مراسم تقدیر گفت: از این مدل مراسمات اینچنینی، از آقای شجاعی کم ندیدهایم اما همچنان غافلگیر میشویم. من هر چه قدر که کمتر حرف بزنم، از جهاتی بهتر است چرا که ممکن است شما از تعابیری که آقای شجاعی برای بنده استفاده کردند، تعجب کنید. برای خود من این تعابیر بسیار سنگین بود. متاسفانه اینچنین فضای فرهنگی در کشور ما بسیار کمیاب است و همیشه فضای هنری کشور آمیخته با یک سری حواشی بوده است. همه ما میدانیم که اصل، فرهنگ است و حتی در زمان انقلاب گفته میشد که انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است و اتفاقات براساس فرهنگ رخ میدهد. با این وجود، این فرهنگ اینقدر مظلوم است که کمتر کار فرهنگی پرقدرت میبینیم، مگر افراد دلسوزی که از خود مایه میگذارند و چنین برنامههای فرهنگی را ایجاد میکنند. جلسه «کوتاه با داستان» از این دست جلسات است. ایشان میبیند که کشتی فرهنگ در حال غرق شدن است و فقط چند نفر از افراد فرهنگی باقیمانده است. ایشان سعی کرده است که از کنار این موضوعات بیتفاوت نگذرد. دقت کنید برای آقای شجاعی مهم است که یک عده از آدمهای فرهنگی اکنون دچار مشکل هستند. ایشان دست بر روی موضوعاتی میگذارد که اصلا دغدغه هیچ کس نیست و کسی بدان توجه ندارد. معمولا این کارها کمهزینه هم نیست. حضور من در این جلسه برای این بود که از اقدامی که ایشان شروع کردند، تشکر کنم. مطمئن هستم که این کار فرهنگی ایشان بسیار خوب است و کار به کار هیچ کسی هم ندارد. در اینجا یک سری جوان که به دنبال یک مکان فرهنگی هستند، جایی را یافته و کنار هم جمع میشوند. خاطرم هست که ایشان در مجله نیستان نیز با چنین عنوانی کار را آغاز کردند. آن مجله به مانند یک خیمه برای کسانی بود که تلاش میکردند بدون حاشیه کارهای فرهنگی را در حوزههای مختلف پیگیری کنند. آن مجموعه هم بسیار شکوفا شد و بسیار خوب جلو میرفت. این دغدغه ایشان را رها نمیکند و همیشه به دنبال راهی است که در کشور کار فرهنگی انجام بدهد. بنابراین از طرف همه دوستان از ایشان تشکر کنم و بگویم که هنوز هم افرادی هستند که مستقل از مسائل و منافع شخصی، یک سری کارهای فرهنگی انجام میدهند.
مراسم تقدیر دوم به تقدیر از حمید افخمی ستوده اختصاص داشت. سیدمهدی شجاعی در توصیف او گفت: ایشان از پیشگامان تلاش برای اعتلای فرهنگ و ادب و هنر کشور است و از طلایهداران کتاب و کتابخوانی است. ایشان فرهیخته مهربان و کریم، معلم فرزانه رفاقت و اخوت است. او کسی نیست جز حمید افخمی ستوده. انتشارات نیستان و اهالی فرهنگ و ادب و هنر، تلاش مخلصانه و بیشائبه شما را در امر ترویج، توسعه و تعمیق داستان و کتاب و کتابخوانی را نهتنها از یاد نخواهد برد بلکه به عنوان سرمشقی نورانی به دست نسلهای بعد میرساند. خداوند مهربان را به خاطر نعمت وجودتان شکرگذاری میکنیم و از حضرتش برایتان عافیت، موفقیت و طول عمر با عزت خواستاریم.
مراسم تقدیر سوم نیز به تقدیر از مهندس مرادی اختصاص داشت. شجاعی در توصیف او گفت: به راستی نماد فتوت و ایثار و فرزانگی است، کسی که دسترنج خویش را در راه اعتلای فرهنگ مردم هدیه میکند. جناب آقای مهندس مرادی، شما در این سالها برای ترویج و توسعه کتاب و کتابخوانی، کاری کارستان انجام دادهاید. شما با اهدای بیش از ۱۰۰ هزار جلد کتاب به اقشار مختلف مردم، فعالیت خیر خوبی را انجام دادهاید که آثار آن را در جایجای ایران و حتی بیرون از ایران نیز میتوان دید. اگر چه نیت و انگیزه شما در تلاش مخلصانه و خستگیناپذیر در حوزه اعتلای فرهنگ مردم و تقرب الیالله و جذب محبوب بوده است، اما ما هم به سهم خود موظف هستیم که تقدیر خود را تقدیم شما کنیم و خدا را به دلیل وجود نعمتتان، مورد شکرگذاری قرار بدهیم. خداوند متعال برکاتش را بر تلاش و همت و عمر و عزتتان روزافزون فرماید.
در بخش بعدی این مراسم، حسین مهکام داستان کوتاه عاشورایی خود را خواند. او قبل از خواندن این داستان گفت: داستان خواندن در کنار اساتید بزرگی همچون آقای شجاعی و حسینی کار بسیار سختی است. از آقای شجاعی سپاسگزاری میکنم که اجازه دادند من داستان کوتاه خود را در اینجا بخوانم. داستانی که در این جلسه میخوانم، از مجموعه داستان «عبور از بودن» انتخاب شده که در انتشارات نیستان منتشر شده است.
درخواست برقعی از شجاعی
سپس مهمان ویژه این جلسه «کوتاه با داستان»، سیدحمیدرضا برقعی به روی صحنه آمد تا شعرهای عاشورایی خود را بخواند. برقعی در سخنانی کوتاه گفت: به محضر آقای شجاعی ارادت بسیاری دارم و معتقدم که بسیاری از آثاری که شاعران ما در حوزه شعر آیینی دارند، وامدار نوشتههای الهامگونه ایشان است و فکر نمیکنم که تاکنون شعری در وصف حضرت زهرا سلامالله علیها سروده شده باشد و شاعر آن، کتاب «کشتی پهلوگرفته» آقای شجاعی را نخوانده باشد. در همینجا از ایشان خواهش میکنم که راجع به دیگر معصومین نیز قلم بزنند و شاعران را برای سرودن شعر در وصف امامان غریب، ترغیب کنند.
سیدحمیدرضا برقعی چهار شعر در این جلسه خواند که با استقبال مخاطبان همراه شد و بسیاری از حاضران در این جلسه اشکهایشان جاری شد. یکی از این شعرها، در وصف حضرت زینب سلامالله علیها سروده شده است که در زیر میآید:
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
که می آمد صدای نالههای پنج تن از من
از آنجایی که وابسته است جان من به جان تو
جدا کردند سر از تو جدا کردند تن از من
میان معرکه هم زخم هم جان باختن از تو
میان خیمهها هم سوختن هم ساختن از من
دلم خوش بود با پیراهنت آن هم به غارت رفت
پس از تو رخت بربسته است شوق زیستن از من
غریبم آنچنان در سرزمین مادری بی تو
که میپرسد نشانیهای زینب را وطن از من
ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
کسی نشنید جز توصیف زیبایی سخن از من
از آن بتخانهها چیزی نماند آنجا که برمیخاست
طنین تیشه پیغمبران بتشکن از من
منم حسن ختام باشکوه داستان تو
پس از این اسوه میسازند اساطیر کهن از من
بخش پایانی، سومین جلسه از «کوتاه با داستان» به خواندن داستان کوتاه سیدمهدی شجاعی اختصاص داشت. او داستان خود با نام «دنیا پس از تو نباشد» را خواند که با تشویق حاضران در سالن همراه شد.
در بخش پایانی این جلسه، حمید افخمی ستوده صحبت کرد و در سخنانی کوتاه به ماجرای آشنایی خود با سیدمهدی شجاعی پرداخت و گفت: ماجرای آشنایی من با آقای شجاعی کمی عجیب است چرا که ما اصلا همدیگر را ندیده بودیم اما عاشق هم شده بودیم. فکر میکنم حدود سال ۱۳۶۰ بود که توسط یکی از دوستانم و بدون این که ایشان را از نزدیک ببینم، با آقای شجاعی آشنا شدم. خاطرم هست که عازم مکه بودم که دوست ما یک نسخه از دستنویس ترجمه آقای شجاعی از دعای عرفه را به من دادند. تقریبا نیمههای شب بود که به آقای شجاعی زنگ زدم و گفتم که من هنوز شما را ندیدهام اما به واسطه نوشتههایتان در کتاب دعای عرفه، عاشقتان شدم. اکنون که ایشان برای تقدیر من را دعوت کرد، بسیار تعجب کردم.
نظر شما