جلسه نقد و بررسی کتاب «نخ قرمز به جای لبهایش» عصر روز گذشته در شهر کتاب مرکزی و با حضور جمعی از نویسندگان و منتقدان ادبی برگزار شد.
فرحناز علیزاده، نویسنده و منتقد ادبی در ابتدای این نشست، گفت: ما با ۱۱ داستان در این کتاب رو به رو هستیم و به نظر من همه آنها را در ژانر بومی-اقلیمی میگنجاند چون لحن و شبهه لحن دارند. از سویی فضا و اشیا مربوط به یک خطه هستند. اما آنچه باید در اینگونه کتابها مورد توجه قرار داده شود فقط فضای مربوط به این منطقه نیست بلکه گفتمان و تفکر غالب یک اقلیم باید در کل داستانها وجود داشته باشد.
او در ادامه تصریح کرد: زندگی زنان و سختیهایی که به آنها وارد می شود موضوع قابل توجهی در همه داستانها است. گفتمان غالب هم دیدگاه دیگران بر زنان است و زنان این داستانها به شکلهای مختلف تاکید دارند که مردان دیدگاه مثبتی به زنان ندارند.
اما مسئله اینجاست که اگر قرار است از معضلات زیستمحیطی چه مسایل زنان و چه مسائل اجتماعی سخن بگوییم باید با نمایش دادن این مسائل آنها را بیان کنیم اما نویسنده ما در این کتاب بیشتر دغدغه گفتن دارد تا نشان دادن لایههای مختلف این مشکلات و این موضوع در چند داستان قابل توجه است.
این منتقد ادبی به ویژگی دیگری از ژانر بومی-اقلیمی اشاره کرد و افزود: در داستانهای بومی و اقلیمی نویسندگان با دو رویکرد به مسایل موجود میپردازند. برخی نویسندگان خرافات و معضلات را بولد کرده و از سنتها و خرافاتی میگویند که نباید باشد و به نوعی علیه آنها مینویسند. دسته دوم نویسندگان اما بر این سنتها صحه میگذارند و خانم نوری از دسته اول است و معتقد است که سنتهای کهنه باید کنار گذاشته شوند.
علیزاده همچنین تاکید کرد که که ما چند نوع خواننده داریم. یک سریها داستان کوتاه نمیخوانند اما اگر داریم داستان کوتاه مینویسیم باید بدانیم که مخاطب ما داستان کوتاهخوان است بنابراین در داستانها فقط باید به او نشانههایی بدهیم چراکه خواننده بیشتر می خواهد به جای واگویه، کنش ببینند و درد در حرکت نشان داده شود.
او خاطرنشان کرد: اطلاعات در داستان کوتاه باید به صورت قطره چکانی به او داده شود مثل درست کردن پازل باید اجازه دهیم تا خواننده به کشف و شهود برسد اما موضوع قابل توجه در این کتاب این بود که داستانها بیشتر دغدغه گفتن دارند تا نشان دادن. یعنی مسئله پیام دادن و معنامحور بودن باعث شده داستانها بیشتر روایت شوند و همین موضوع باعث تکرارپذیری آنها شده است.
علیزاده همچنین معتقد است که «بعضی از داستانها هنوز طرحواره هستند و داستان نشدند.»
این نویسنده در بخش دیگری از سخنان خود به زوایای دید موجود در داستانهای این کتاب اشاره کرد و گفت: در این کتاب با منهای راوی بیشتر از زوایای دیگر روبهرو هستیم اما استفاده از زاویه دید دوم شخص در ۳ داستان قابل توجه است.
او با انتقاد از استفاده زاویه دید دوم شخص در این داستانها، توضیح داد: دیدگاه دوم شخص مخاطب را به سمت نثر شاعرانه میبرد و خانم نوری تقریباً در سه داستان از این دیدگاه استفاده کرده است. درحالی که راویهای این داستانها متفاوت هستند هرچند که نویسنده در این داستانها تجربهورزی کرده است اما در استفاده از زاویه دیدها اولاً باید نگاه کرد که در داستان فرد خودش نمیتواند حرف بزند؟ اگر به هر دلیلی نمی تواند حرف بزند اینجا شما باید فرد را مخاطب قرار دهید در حالی که افراد این داستانها همگی خودشان میتوانند حرف بزنند بنابراین انتخاب زاویه دیده دوم هوشمندانه نبوده و فقط برای این انتخاب شده که با احساس خواننده همراهی بیشتری داشته باشد. بنابراین هر زاویه دید نه به جهت زیبایی بلکه برای این باید انتخاب شود که که در خلق موقعیت همخوانی ایجاد کند.
علی مسعودینیا، روزنامهنگار و منتقد ادبی نیز در بخشی از این نشست به بحث و بررسی پیرامون این کتاب پرداخت.
او در بخشی از سخنان خود گفت: از مجموع داستانها نوعی شعارگونگی به چشم میآید. به طورکلی در دوران گذار نوشتار زنانه بهطور دغدغه مطرح میشود تا جایی که به وجه عصیانی میرسد و جنبش مانند میشود بنابراین بیشتر متون داستانی ما هم گزارش دادن وضعیت موجود توأم با مویه و مرثیهخوانی برای این زنان است.
او تصریح کرد: کتاب ایشان هم دوران گذاری است بر سرنوشت زنان و این گزارش و شرح ماوقع شاید خیلی در این کتاب تلخ رقم زده شده که در سرنوشت کتاب هم دخیل بوده است.
مسعودینیا به پردازش«نوع حجاب و تنانگی در کتاب» نیز اشاره کرد و گفت: تقریبا در همه داستانها شاهد رویارویی همه شخصیتها با حجاب هستیم از کودک، مادر، همسر تا پدر و معشوق همگی از تمام زوایا به این موضوع میپردازند.
این منتقد ادبی همچنین تاکید کرد: موضوع قابل توجه دیگر این است که در ادامه مسئله پوشش، درخصوص مسایل مرتبط با نهادهای اجتماعی، عرفی و سنتی هم صحبت میشود. مسایلی مانند غیرت، ازدواج، قاعدگی و تربیت. بنابراین تمام مسایل مرتبط با زنان را از همین وجه مورد پوشش قرار میدهد و به نوعی میانجی قرار داده میشود.
مسعودینیا خاطر نشان کرد: از طرف دیگر اتفاقی که در این مجموعه میافتد این است که دغدغه نویسنده غیر از گزارش عینی، ارایه فرصت بازنماییهای سوبژکتیو است و این وجوه هذیانی و کابوسوار در کنار روایت گزارشها و وجوه ذهنی قابل توجه است. به همین روال داستانها شخصیت محور شدند و بهنوعی با اعمال تکراری در همه داستانها مواجه هستیم. به نحوی که شیوه توصیف داستانها مشابه است.
او در ادامه به ذکر یکی از ایراد بزرگی کتاب پرداخت و گفت: موضوع دیگر که ایراد بزرگی هم محسوب میشود این است که ما شاهد دستههای مختلف سنی در داستانها هستیم اما تفاوت معناداری بین زن، بچه، پیرمرد و پیرزن نمیبینیم. بهنوعی مشخص است که همه داستانها را یک راوی روایت میکند درحالی که ما در کتاب به لحن گردانی و دیالوگ و مونولوگ متفاوت نیاز داریم.
این منتقد ادبی تاکید کرد: این موضوع باعث شده متوجه تفاوت داستانها نشویم. حتی تفاوت شخصیتها در داستانها وجود ندارد البته داستان کوتاه محل تجربه است اما خانم نوری در شکل روایت محافظهکار عمل کرده در عین حال ویراستاری کتاب هم در چند جا کجسلیقگی دارد و حتی در بعضی صفحات زمان افعال بههم ریخته است.
در این نشست همچنین به حاضرین در سالن فرصتهایی داده میشد تا نظرات خود را در رابطه با کتاب ارایه دهند. یکی از آقایان حاضر در این جلسه در اظهارنظری، گفت: کتاب خیلی تلخ و تاریک بود و سیاهی داستان باعث زنندگی داستانها برای مخاطب میشد.
به اعتقاد او، نویسنده باید به شکل رساتر و دلنشینتری مشکلات و سیاهیهای موجود در کشور افغانستان را بیان کند چرا که از سیاهی گفتن چیزی را عوض نمیکند و باید حرفهای نو و جدید ارایه کرد که تازگی داشته باشد. نه اینکه مشکلات گفته نشود بلکه به شیوهای دیگر.
یکی خانمهای حاضر در نشست اما با این اظهارنظر مخالفت کرد و گفت: من از روایت سیاهیها و تلخیها به این شکل کیف کردند چون ما زنها همیشه باید این سیاهیها را با گذاشتن یک ماسک قشنگ بر روی صورتمان بپوشانیم، شاد باشیم و بهنوعی خودسانسوری کنیم و چیزی نگوییم اما در این داستانها خودسانسوری وجود نداشت و دردی که وجود دارد بهطور کامل روایت شده بود و این موضوع برای من نقطه قوت بود.
یکی دیگر از حاضرین عده دیگری به آن قسمت از صحبتهای فرحناز علیزاده انتقاد کرد که گفته بود «نباید از زاویه دید دوم شخص استفاده میشد»، او در اینباره اظهار کرد: اتفاقاً روایت داستان از زبان شما جالب بود و بهعنوان اثری در ادبیات فارسی جذاب است.
او همچنین در اظهارنظر دیگری گفت که موضوعات در کتابها در مورد مفاهیم فیزیکال زنان سرکوب شدند اما این کتاب بهخوبی به آنها پرداخته است.
در نهایت زهرا نوری نویسنده کتاب، در پایان این نشست در سخنان کوتاهی گفت: جلسات نقد جلسات بسیار خوبی است و من روی نقد، نقد نمیآورم. وقتی کتابی چاپ میشود دیگر فقط برای نویسنده نیست و اگر حرفی روی کتاب زده میشود یعنی اینکه کتاب حرف دارد. من سالها تلاش کردم، در جمعهای زنانه نشستم، به گریه انداختم و گریه کردم تا این کتاب را بنویسم.
نظر شما