پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۶
مشکل اصلی این کتاب فقدان مبانی نظری است

ابوالفضل حری می‌گوید: چون این کتاب یک کار پژوهشی انتقادی است باید چارچوب نظری خاصی برای این پژوهش در نظر گرفته می‌شد و همچنین به برخی از مکاتب هم به طور ناقص و گذرا پرداخته شده است.

به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقدوبررسی کتاب «پژوهشی انتقادی کاربردی در مکتب‌های ادبی» با حضور عیسی امن‌خانی، مریم حسینی و ابوالفضل حری عصر چهارشنبه 21 شهریور 1397 در سرای اهل قلم برگزار شد. در این نشست علی تسلیمی نویسنده کتاب حضور نداشت و منتقدان پاسخ بسیاری از سوال‌های خود را نیافتند. از جمله مشکلاتی که منتقدان حاضر در جلسه به کتاب وارد کردند،‌ نوع طبقه‌بندی مکتب‌های ادبی در این کتاب بود که مبانی آن توسط نویسنده شفاف‌سازی نشده بود.

در ابتدای نشست مریم حسینی، استاد دانشگاه و پژوهشگر به معرفی کتاب و سرفصل‌های آن پرداخت و گفت: از علی تسلیمی سال‌ها پیش و زمانی که انتشار چنین کتاب‌هایی چندان مرسوم نبود،‌ کتاب «نقد ادبی» منتشر شده بود. این کتاب تلاش نویسنده برای توصیف و تحلیل تمام مکتب‌های ادبی است. نویسنده در معرفی هر مکتب به ذکر نمونه‌ای از آن در میان آثار ادبی هم می‌پردازد. به عنوان مثال در مکتب امپرسیونیسم بخش‌هایی از کتاب «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» اثر پروست را نیز می‌آورد. در تمام فصل‌های این کتاب که شامل شش تا است شاهد هستیم که داستانی از صادق هدایت آورده شده است. یعنی از میان ادیبان ایرانی این هدایت است که موضوع کتاب را شامل می‌شود. تسلیمی در این کتاب ادعا کرده است که می‌توان تمام مکتب‌های ادبی را در آثار هدایت دید.


مریم حسینی

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا افزود: مهم‌ترین سوال من درباره این کتاب به طبقه‌بندی مکتب‌ها برمی‌گردد اینکه چرا به عنوان مثال سورئالیسم ذیل رئالیسم جادویی آورده می‌شود. نکته اینکه این کتاب دارای چندین فرضیه هم هست از جمله اینکه؛ مکتب‌های ادبی مرده‌اند و امروزه این مکتب‌ها نظریه هایی برای خواندن هستند نه نوشتن. به گفته نویسنده خواندن مکتب‌های ادبی به مدد بررسی و تحلیل آثار ادبی می‌آید. سوال دیگر من در رابطه با مفهومی به نام «مکتب اصالت کلمه» است که نویسنده در این کتاب به آن اشاره کرده و چون در این جلسه حضور نیافته‌اند امکان پاسخگویی به این سوال هم وجود ندارد.

این استاد دانشگاه در انتها افزود: برای من روشن نیست که طبقه‌بندی مکتب‌های معرفی شده بر چه اساسی در این کتاب صورت گرفته است. به عنوان مثال خاستگاه مکتب رئالیسم جادویی و سوررئالیسم از هم جداست،‌حال اینکه در این کتاب در یک طبقه بندی آورده شده‌اند. نکته دیگر اینکه طبق مصاحبه‌ای که نویسنده با خبرگزاری ایبنا داشته عنوان کرده که مخاطبان این کتاب دانشجویان هستند اما به نظر من این کتاب به دلیل حجم زیاد برای دانشجویان و تدریس مناسب نیست و همچنین مطالب غیرمرتبط با حوزه اصلی این کتاب حجم زیادی دارد. به طوریکه خواننده با خواندن آنها از فضای مکتب‌های ادبی بیرون می‌آید و در ویراست‌های بعدی بهتر است از حجم کتاب کاسته شود. این را هم بگویم که مطالبی که نویسنده کتاب از منابع اصلی ترجمه کرده به غنای کتاب افزوده است.

ابوالفضل حری، مترجم و عضو هیئت علمی دانشگاه اراک ضمن تایید گفته‌های مریم حسینی گفت:بحث درباره مکاتب ادبی همواره چالش‌برانگیز بوده است. در ابتدای امر همیشه ضرورت نگارش چنین کتاب هایی بایستی مطرح شود اما در مقدمه کتاب به این مقوله پرداخته نشده است. جا داشت نویسنده در مقدمه به شباهت‌ها و تفاوت‌های این کتاب با آثاری مانند «مکتب‌های ادبی» از سیدحسینی اشاره کند. سوال اول من این است که چرا در عنوان کتاب واژه انتقادی آمده در صورتی که این کتاب به هیچ وجه رویکرد انتقادی ندارد. نکته دیگری که با مطالعه کتاب به آن رسیدم این است که ما برای اولین بار تحلیل آثار را کنار معرفی مکتب‌ها می‌بینیم اما در تحلیل آثار بیشتر به مباحث حاشیه‌ای و زندگی‌نامه نویسندگان اشاره شده است و نه مولفه‌های مکتبی که بحث می‌شود.


ابوالفضل حری و مریم حسینی

وی افزود: این کتاب در مستندسازی یعنی ارجاع‌دادن واستفاده از مطالب ناتوان است. به نظرم حجم اطلاعات در این کتاب زیاد است و به سختی می‌توان منبع آن را پیدا کرد. مشکل اصلی من با این کتاب میزان بالای استفاده ار نقل‌قول‌ها و ارجاعات است. مشکل دیگر هم در رابطه با طبقه‌بندی مکتب‌های ادبی است که توجیهی علمی ندارد. نقطه قوت کتاب هم مقایسه مکتب‌های ادبی با زبان و ادبیات فارسی است که در کمتر کتابی دیده ام. در کل کتاب طرح‌بندی و فهرست پیچیده‌ای دارد.

این استاد دانشگاه در ادامه به فقدان برخی موضوعات ضروری در تالیف چنین کتابی پرداخت و عنوان کرد: دکتر شمیسا در کتاب خود حدود سی صفحه به تعریف کلیدواژگان اصطلاحات مکتب‌های ادبی پرداخته اما این کتاب فاقد این توضیحات ضروری است و با توجه به اینکه نویسنده مخاطب این کتاب را دانشجو می‌داند بهتر بود که به کلیدواژگان این حوزه هم می‌پرداخت. در کل من عنوان جریان‌های ادبی را برای این کتاب مناسب‌تر می‌دانم.

عیسی امن‌خانی، استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گلستان در تایید صحبت های سخنرانان قبلی تصریح کرد:یکی از محسنات این کتاب کاربردی کردن متن است. به عنوان مثال عناصر رئالیستی را از اثر استخراج کرده است. اما با دوستان موافقم که اثر رویکرد انتقادی ندارد و اتفاقا کاملا برعکس دارای رویکردی غیرنقادانه است. همچنین شفاف‌سازی در طبقه‌بندی مکاتب صورت نگرفته است. بی‌توجهی به مبانی فلسفی مکتب‌ها چیزی است که در این کتاب وجود دارد. به عنوان مثال نویسنده در جایی از رئالیسم صحبت می‌کند و تنها به ناپلئون و انقلاب فرانسه می پردازد و در نهایت به ارتباط میان این دو اشاره نمی‌کند.ما باید بتوانیم میان اندیشه حکومت و یک سبک و مکتب رابطه ایجاد کنیم. همچنین به نظرم مبانی فلسفی سورئالیسم و رئالیسم جادویی فرق دارند و نمی‌توانند ذیل هم قرار گیرند.

این استاد دانشگاه در ادامه عنوان کرد: ما نمی‌توانیم مانند دهه چهل همانند آل‌احمد اروپاییان را نقد کنیم. و حاصل چنین نقدهایی چیزی مانند کتاب «غربزدگی» می‌شود.


عیسی امن‌خانی

مریم حسینی در ادامه توضیح داد: یکی از نقاط ضعف اینجاست که نویسنده مبانی نظری مکتب‌ها را نداند. این کتاب مقدمه و موخره و جمع‌بندی کاملی ندارد و به طور مثال در مبحث پسامدرنیسم به ویژگی‌های اصلی این مکتب اشاره ای نمی‌شود و نداشتن مبانی نظری مشخص باعث خارج شدن نویسنده از موضوع اصلی کتاب شده است. به نظرم ابتدا باید مخاطب کتاب تعریف بشود و اگر مخاطبان دانشجویان هستند باید در مقدمه به تعریف کلیدواژگان پرداخته می‌شد. نکته دیگر هم همان طبقه بندی مطالب است. از دغدغه‌های امروز این است که مکتب‌های ادبی ورودشان به ایران چگونه بوده؟ آیا از طریق ترجمه وارد شده‌اند؟ به عنوان مثال هدایت در زمان نگارش آثار خود تحت تاثیر چه نویسندگانی بوده است؟ بحث‌هایی هم هست که مکتب‌های ادبی به آن صورتی که واقعا بوده به ایران وارد نشده و رمانتیسیسم یک اثر فارسی با رمانتیسیسم بکتی فرق دارد.


ابوالفضل حری

ابوالفضل حری در ادامه بحث توضیح داد: مشکل اصلی همان فقدان مبانی نظری است. چون کار پژوهشی انتقادی است باید چارچوب نظری خاصی برای این پژوهش در نظر گرفته می‌شد و همچنین به برخی از مکاتب هم به طور ناقص و گذرا پرداخته شده به عنوان مثال در مبحث رمانتیسم بحثی از نویسندگانن انگلیسی و سنت انگلوساکسون نمی‌بینیم. ویژگی بارزی که این کتاب می‌توانست روی آن مانور بدهد بحث تفاوت‌ها و گذار است که متاسفانه خیلی کلی و غیرکاربردی مطرح شده است. بحث طنز هم از مباحثی است که این کتاب فاقد آن است.

عیسی امن‌خانی در تکمیل گفته‌های خود عنوان کرد: درباره نکات فلسفی این کتاب هم باید بگویم که گزاره‌های کتاب به شدت نیازمند توضیح است چون در مباحث علمی سند و مدرک آوردن کاملا ضروری است و باید مقدماتی برای این استنادها آورد. نویسنده این کتاب در بررسی آثار مبانی فکری نویسندگان آثار را بررسی نمی‌کند. هدایت ناتورالیسم را قبول ندارد و نمی‌توان آثار او را در این مکتب تحلیل کرد اما نویسنده داستان «آبجی خانم» را در مبحث ناتورالیستی وارد می‌کند و حال اینکه این مکتب اصولی دارد که هدایت به آن پایبند نبوده است. در این داستان نه اثری از جبر ژنتیک می‌بینیم نه وراثت حال آنکه این نکات در اکثر آثار زولا وجود دارند و به نظرم این داستان هدایت کوچکترین نشانی از ناتورالیسم ندارد.



وی افزود: همچنین نویسنده داستان «مردی که نفس‌اش را کشت» را در مکتب اگزیستانسیال بررسی می‌کند و در مقایسه با آثار سارتر به مولفه‌هایی برمی‌خوریم که در این داستان وجود ندارند. این داستان هم اگزیستانسیال نیست چون با مبانی فکری هدایت مطابقت ندارد. در نهایت اینکه طرح این پرسش که آیا مکاتب ادبی به پایان خود رسیده‌اند،‌بسیار خوبست اما نویسنده حتا به این پرسش خود هم پاسخی نمی‌دهد و بحث ابتر می‌ماند.

مریم حسینی در تایید صحبت‌های امن‌خانی گفت: به نظرم ما باید از این پس بیشتر به جای مکتب‌های ادبی به جنبش‌های ادبی اشاره کنیم.

ابوالفضل حری در تایید نظر مریم حسینی توضیح داد: در دهه پنجاه و بعد از آن نوع نگاه انسان تغییر می‌یابد و همه چیز سیالیت پیدا می‌کند و ما دیگر مانیفستی نداریم و به نظرم چون جنبش این جریان داشتن و سیالیت را در معنای خود بهتر نشان می‌دهد جایگزین مکتب شده است.



عیسی امن‌خانی در بخش پایانی صحبت‌های خود گفت: تا مدتی که نگاه ما به نظریه‌ها تک‌بعدی باشد وضع به همین صورت است. ما می‌خواهیم متن را با نظریه انطباق بدهیم و این مشکل برخورد ما با نظریه است. چون خیلی از نظریه ها با متن سروکار ندارند و به تبار شناسی و سنت برمی‌گردند.
وی افزود: مشکل این است که نظریات را در قالب متن به کار می‌بریم. هر نظریه ای نوعی جهان نگری است و هر روز نمی‌شود مانند لباس آن را عوض کرد اما منتقدان ما هر روز مانند لباس آن را عوض می‌کنند، صبح پدیدارشناس‌اند، بعدازظهر ساختارگرا.

ابوالفضل حری در انتهای جلسه گفت: در انتها این را بگویم که زبان کتاب بسیار روان و خوشخوان است و می‌تواند برای عموم قابل استفاده باشد.
 
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۰۹:۲۷ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۳
    گزارش خیلی خوبی بود.
  • بهی ۱۶:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۰
    اساتید دانشگاه کهدارای شرافت و احترام مثال زدنی اند گروهی بهنقد مرداختتد سخنشان بدون ذات و شجاعت نیست نویسنده که حضور نرساتیده بود یکتن است واقعا شکل محاکمه می یافت ولی گوارا آنکه طرز نوشت جناب مولف تحسین شدنی اعلام شده است .گاه یک اثر نقد میشود از سوی نقادانی که کنار هم نیستند به هر حال روشها گونه های تنوع خواهی است
    • ۰۹:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
      از تو پنهان دل بیچارهء خود میکردم رنج پنهان در این حادثه یک دنیا هست اضطرابی ست که بی قاعده بردم دیری در منی شعر من هرسو و در این بالا هست. _______ بهی _______

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها