کتاب «مطالعات شهری: نظریه و عمل» نقد و بررسی شد
مفاهیم غربی در ایران به دلیل عدم بومیسازی بازیچه افراد میشوند!
مجید ابراهیمپور درباره کتاب «مطالعات شهری: نظریه و عمل» با بیان اینکه ما فقدان نظریه شهری داریم گفت: ما نمیتوانیم مفاهیم وارداتی غربی را بومی کنیم و آن را با روابط اجتماعی و سیاسی خودمان پیوند بزنیم، به همین دلیل این مفاهیم مصادره میشود و بازیچه افراد قرار میگیرند.
در این نشست که در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی برگزار شد، مجید ابراهیم پور به عنوان ناقد درباره اثر حاضر توضیحاتی داد و گفت: این کتاب مشتمل بر چند مقاله در مطالعات شهری و جنس کتاب ترجمه و گردآوری است. البته به صورت ظاهری در مقالات کتاب یک نوع شلختگی وجود دارد و ترجمههای آن روان نیست. از سوی دیگر برخی از مقالات ارجاع ندارد.
وی درباره عنوان کتاب که ناظر بر مطالعات شهری است، بیان کرد: مطالعات شهری دانشی است که سنت قدیمی در ادبیات آکادمیک غربی دارد و بسیار جدی است. این رشته رابطه فضا و جامعه در شهر را سیالتر میبیند و از آن رابطهای که گفته میشود جامعه است و فضا را میسازد دور میشود و ارتباط دوطرفهای را شکل میدهد که بر اساس آن فهم مشترکی از شهر و جامعه صورت میگیرد. بنابراین این رشته به دنبال این است که پویایی در شهر و تاثیر آن بر روابط اقتصادی، سیاسی و ... را بررسی کند. مطالعات شهری بین رشتهای است و با استفاده از ابزارهای مفهومی به دنبال این است که از شهر تعریف دیگری داشته باشد.
این محقق با بیان اینکه مطالعات شهری صرفاً به مطالعه محدود جغرافیای خودش منحصر نیست و نگاه کلانی به مساله شهر دارد، افزود: جنس رشتههای دانشگاهی در فرانسه بینرشتهای است اما ما در ایران این فقدان را در عرصه عمل و نظر داریم و رشتههایی که معطوف به مساله شهر است نشان میدهد که ما چقدر به شهر تخصصی نگاه میکنیم گویی قرار است سربازانی تربیت کنیم که فقط به شهر از زاویه تکنوکراتی نگاه کنند. ما دنبال افرادی نیستیم که بتوانند سیاستورزی کنند، بلکه صرفا به دنبال متخصصان فنی در این حوزهایم.
ابراهیمپور با تاکید بر گسیختگی مساله شهری در ایران گفت: در وزارتخانهها به مساله شهر کالبدی نگاه میشود به طور مثال فکر میکنیم با رنگآمیزی و پوستر زدن شهر زیبا میشود در حالی که این گونه نیست. ما نتوانستیم برای شهری شدن یک ساختار نظری بسازیم. به طور مثال هاروی منطق شهری شدن سرمایه را بیان میکند و از این طریق میخواهد شهر را بفهمد اما ما چنین نظریاتی نداریم و نگاه اثباتگرایی به جای نگاه انتقادی حاکم است در حالی که سنت مطالعات شهری باید انتقادی باشد.
به گفته این مدرس دانشگاه، ما مسایل شهری خود را درست نشناختیم و این ماجرا را در شرکتهای شهری میبینیم که درگیر مساله شهر هستند. این موضوعات نشان دهنده فقر نظری شهری در ایران است. از سوی دیگر نگاه به دانشگاه در ایران کارآفرین و توسعه شرکتهای دانش بنیان است در حالی که دانشگاه باید دانش و انسانهای کارآفرین تولید کند. در کشورهای دیگر هم البته دانشگاههای کارآفرین است اما دانشگاههای مرجعی هم وجود دارند که به هیچ وجه وارد این حوزه نمیشوند. به همین دلیل است که ما پایاننامههایی در حوزه شهری داریم که تمام آن اثبات گرایانه است این در حالی است که ما هنوز مسالهشناسی نکردیم و بدون شناخت مساله به دنبال ارائه راه حل است.
این محقق حوزه شهری یادآور شد: این موضوع حتی در میدان عمل خودش را نشان میدهد بدان معنی که فقدان مطالعات شهری حتی در سازمانهای مردم نهاد دیده میشود بنابراین حتی مهمترین سازمانهای مردم نهادی که در آغاز کار به شدت انتقادی هستند در ادامه راه استحاله میشوند.
به اعتقاد ابراهیمپور، وقتی ما فقدان نظریه شهری داریم و نمیتوانیم مفاهیم واراداتی غربی بومی کنیم و آن را با روابط اجتماعی و سیاسی خودمان پیوند بزنیم، این مفاهیم مصادره میشود و بازیچه افراد قرار میگیرند به طور مثال حق بشر مصادره میشود و همه مدعی حق بشر میشوند و شورای شهر هم متولی آن میشود!
وی با اشاره به اینکه وقتی فقط ترجمه میکنیم به این وضعیت دچار میشویم که مفاهیم بازیچه افراد شوند عنوان کرد: در نهایت این موضوع باعث چندپارگی اتفاقات در جامعه میشود و با وجود اینکه کتابهای مختلفی در این حوزه ترجمه میشود دستاوردی ندارد چون مسیرها یکپارچه نیست! ما یک عده تسهیلگر داریم که کاری به نظریه ندارند و نظریهپردازان هم فقط پایبند به نظریه هستند. توسعه شهری ما هم به یک سوی دیگر میرود و به همین دلیل از دل این حوزهها نهادی شکل نمیگیرد. هر کدام از ما به صورت جزیرهای در حوزه شهری کار میکنیم و ماحصلی از این اقدامات به دست نمیآید.
ابراهیمپور در بخش دوم سخنانش درباره محتوای کتاب سخن گفت و افزود: محتوای کتاب دو جلد است. جلد نخست درباره فضا و زندگی روزمره و جلد دوم درباره مصرف، برنامهریزی و جهانی شدن است. این مدل تالیف کتاب که از گردآوری مقالات تشکیل میشود الگوی قدیمی است که برخی از آن استفاده میکنند اما انسجام این مقالات بسیار مهم است. در کشورهای دیگر کتابهایی که از این الگو پیروی میکنند بسیار منسجم و عمیق روی موضوع کار میکنند و در نهایت به «مطالعات شهری: نظریه و عمل» میرسد اما این دو جلد کتاب حوزههای محدودی را در نظر میگیرد به طور مثال فضا بیشتر به فلسفه بر میگردد تا مطالعات شهری! گویی گردآوری مقالات از دغدغه شخصی نعمتالله فاضلی نشات گرفته و این مقالات به صورت محدود بر اساس انگیزه مولف گردآوری شده است در حالیکه که دستاورد پایانی این مقالات مطالعات شهری نیست!
این محقق مطالعات شهری درباره اینکه چگونه میتوانیم این کتاب را در پژوهش به کار بگیریم؟ گفت: بحث شهرشدگی ایران در نظام جهانی یکی از مطالب خوب کتاب است و تاکنون کسی در این باره کار جدی در ایران نکرده است. به طور مثال تقسیم بینالمللی نیروی کار از جمله مطالب مفید کتاب است.
وی همچنین با اشاره به مقاله شهرسازی در جهان سوم کتاب توضیح داد: میزان جذب ارز در شهر تهران ده برابر ارزی است که شهر تهران صادر میکند گویی تهران عین سیاه چاله شده و هر چه پول در آن میریزید فایدهای ندارد. از سوی دیگر تهران شهری است که میخواهد برای بیکاران اشتغال زایی کند اما نمیتواند و بنابراین جمعیت غیر مولدی در شهر وجود دارد که برای اقتصاد کشور مضر است. از سوی دیگر تمرکز سیاسی و قدرتی باعث شکاف بین شهرها و روستاها میشود. پس این مقاله کتاب میتواند مسایل جدیدی را روی ما باز کند.
به گفته ابراهیمپور، مسایل استعمار و شهر شدگی ایران، جهانی شدن و سرزمین، تاثیر دولت ـ ملت شدن روی شهرها و ... از دیگر مقالات مفید کتاب است که میتوان روی آن کارهای پژوهشی مفیدتری کرد. همچنین درباره اینکه در نظام برنامهریزی شهری ایران چه درکی از فضا وجود دارد، رابطه بین قدرت و شهر، مفاهیم شهری و نظام برنامه ریزی، پارادایم توسعه در برنامهریزی، وضعیت جهانی شدن و سنت برنامهریزی در ایران و .... مطالب مفیدی در کتاب هست که در ایران کسی روی آنها کار نکرده و از دل این کتاب میتوان آنها را بیرون کشید.
وی با بیان اینکه باید برنامهای برای برنامهریزی شهری در ایران بنویسیم گفت: باید حوزههای مرتبط را برای رسیدن به یک مدل توسعه دنبال کنیم چون در ایران مدل توسعهای وجود ندارد. به طور مثال مفاهیمی چون عدالت، رشد، آزادی و ... چه معنایی دارند. تمامی این مفاهیم از دل این کتاب استخراج میشود و باید روی آن کار کرد. اینکه از کجا آمده که شهردار را باید شورای شهر انتخاب کند؟ نیز از جمله مسایلی است که میتوان روی آن تامل کنیم. این مدل بر اساس چه چیزی از غرب گرفته شده است؟
ابراهیمپور در پایان سخنانش گفت: باید آرمان شهر را ابتدا برای خودمان تعریف کنیم. پژوهشگران ما آرمان شهر مشخصی در ذهنشان ندارند و به دلیل اینکه نمیدانیم میخواهیم به کجا برویم نمیتوانیم کاری کنیم.
نظر شما