پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۰
پل موران نویسنده‌ای در حد مارسل پروست است

عیسی سلیمانی می‌گوید: در رمان «هکات و سگ‌هایش» تحلیل حرف اول را می‌زند. چند نوع تفکر آمیخته به هم در این رمان وجود دارد. مخصوصا بعد سکوت که پل موران با هنرمندی تمام آن را در این رمان به کار برده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) خواندن ادبیات داستانی که از اسطوره‌ها و فرهنگ یک ملت سرچشمه گرفته باشد،‌ برای کتابخوانان خالی از لطف نیست. بسیاری از رمان‌ها در پس قصه مدرن خود لایه‌ای سنتی دارند که به فرهنگ و اسطوره‌های آن ملت بازمی‌گردد. یکی از کتاب‌هایی که به تازگی وارد بازار کتاب شده و در این دسته جای می‌گیرد؛‌ کتابی نوشته پل موران به نام «هکات و سگ‌هایش» است. این کتاب را عیسی سلیمانی ترجمه کرده که قبلا آثاری چون «آدولف» از بنژامن کنستان، «دنیای داستانی میلان کوندرا» نوشته وتسلاو کواتیک و  «بوطیقای داستایوفسکی» از  میخائیل باختین با ترجمه او چاپ و منتشر شده است. با  عیسی سلیمانی درباره سبک و سیاق پل موران در این کتاب و نحوه زنده کردن یک اسطوره قدیمی در قالب داستانی جدید و مدرن و همچنین تاثیر چنین کتاب‌هایی بر ارتقای سطح ادبیات معاصرمان گفت وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

چرا تصمیم گرفتید اثری از پل موران را به فارسی برگردانید و چه خصوصیت ویژه‌ای در نثر و سبک موران وجود داشت که شما ترغیب شدید این رمان کوتاه را ترجمه کنید؟
پل موران نویسنده‌ای است تقریبا در حد مارسل پروست. این نویسندگان سبکی تحلیلی و روانشناختی دارند. در فرانسه زمانی که این اثر منتشر شد،‌ پروست اواخر عمر خود را سپری می‌کرد و چندان پیگیر آثار نبود اما مقاله‌ای درباره اثر موران نوشت و سبک او را در میان نویسندگان مطرح فرانسه گنجاند. این نویسنده از همان ابتدا هم سبک خودش را داشت. زمانی که موران می‌نوشت هنوز فضا به طور کامل مدرن نشده بود و هنوز فضای سنتی وجود داشت. این تضاد به طور کامل در آثار موران دیده می‌شود.
اینکه چرا من ترجمه اثری از پل موران را انتخاب کردم برمی‌گردد به اینکه آن‌هایی که فرانسه می‌دانند معمولا دوست دارند نویسندگان بزرگ را به ایرانیان بشناسانند. اما در مورد موران کمی دچار مشکل بودیم. درباره این نویسنده حتا برای معرفی به آکادمی گنکور به علت سانسور و سیاه‌نمایی این اثر را مذمت کردند و این رمان در ایران هم کمی با حذفیات روبه‌رو شد.

در مقدمه این کتاب ادعا کرده‌اید که «هکات و سگ‌هایش» اولین اثری است که از موران به فارسی برگردانده می‌شود در حالی که اصغر نوری در اواخر سال 1396 اثری به نام «هنرمردن» از موران ترجمه کرده بود.
آقای نوری از دوستان مترجم من است و من هنگام نوشتن مقدمه این کتاب نمی‌دانستم که آقای نوری هم «هنر مردن» را از این نویسنده ترجمه کرده است. البته اثر من اولین اثر داستانی است که از موران ترجمه می‌شود و «هنر مردن» شامل مقالات و سخنرانی‌های ایشان است.



از مباحثی که در این کتاب به نوعی مطرح می‌شود،‌ شرق‌شناسی است. این مساله در اکثر نوشته‌های نویسندگان غرب به چشم می‌خورد به عنوان مترجم این اثر مواجهه این کتاب با این موضوع را چگونه می‌بینید؟
شرق‌شناسی در قرن 19 در غرب باب شد. زمانی که نویسندگان مطرح فرانسه به شرق آمدند، فضاهای خاص شرق برای آن‌ها خیلی مبهوت‌کننده بود. شرق‌شناسی این کتاب آنجا مطرح می‌شود که آن‌ها شرق را منبع و مآخذی برای پول می‌بینند و این تضاد به طور اساسی در رمان مطرح می‌شود. وقتی راوی می‌بیند که در بازگشت همه چیز شهر تغییر کرده است و ماشین‌ها جای کالسکه را گرفته هدفش سواستفاده غربی‌ها از شرق بوده است.

هدف و  انگیزه اصلی شما از ترجمه اثری از موران چه بود و قصد انتقال چه نوع نگرشی را به جامعه کابخوان داشتید؟
من ادبیات فلسفه خواندم و برایم مهم بوده که با ترجمه یک کتاب نگاهی متفاوت به خوانندگان اهدا کنم. معمولا در رمان‌های ایرانی- بعید می‌دانم رمانی باشد که نخوانده باشم- به این وضوح به ضمیر ناخودآگاه پرداخته باشد. و معمولا نویسندگان ایرانی بیشتر توصیفی عمل می‌کنند و قدرت تفکر و تحلیل ندارند. اما در رمان «هکات و سگ‌هایش» تحلیل حرف اول را می‌زند. چند نوع تفکر آمیخته به هم در این رمان وجود دارد. مخصوصا بعد سکوت که پل موران با هنرمندی تمام آن را در این رمان به کار برده است. پل موران اسطوره هکات را مدرن و با پدیدارشناسی سکوت درهم آمیخته است. راوی رمان از زمانی دچار اضمحلال می‌شود که از کلوتیلد (معشوقه خود) چیزی نمی‌فهمد. چون کلوتیلد فقط سکوت می‌کند. درواقع پل موران هکات را در کلوتیلد با پدیدارشناسی سکوت می‌سازد.

درباره اسطوره هکات کمی بیشتر توضیح دهید و اینکه این اسطوره در وجه سمبولیک آن نماد چه وجهی از خصایل انسانی است؟
هکات در اسطوره‌های قدیم الهه بزرگی بوده و بعد از اینکه تنزل پیدا می‌کند با سگ‌هایش انتقام می‌گیرد. این قدرت پل موران است که چنین اسطوره‌ای را امروزی کرده و مصداق مقاله بارت است که می‌گوید؛ اسطوره‌ها از بین نمی‌روند و تنها شکل‌شان عوض می‌شود.

برای ترجمه این کتاب داشتن این اطلاعات پیش‌زمینه ضروری بوده است چگونه به این مباحث اشراف پیداکردید و از  چه منابعی مطالعاتی برای ترجمه این کتاب کمک گرفتید؟
بیشتر کتاب‌های مربوط به اساطیر و اسطوره هکات که تلفظ صحیح آن هکاته است را مطالعه کرده‌ام. هکاته جزء الهگان بسیار قدرتمند است که به ناخودآگاه ملت‌ها و کشورها برمی‌گردد. ملت‌ها واقوامی که زمانی بسیار قدرتمند بودند،‌وقتی تنزل پیدا می‌کنند همه‌شان دنبال انتقام‌اند. هکات که زمانی به امور خیریه می‌پرداخته پس از تنزل افکار انتقامی پیدا می‌کند.
 
به عنوان مترجمی که از نویسندگان کمتر شناخته شده ترجمه می‌کنید، اولویت‌تان ترجمه از کدام نویسندگان است و رویکرتان در مواجهه با ترجمه دوباره آثار کلاسیک چیست؟
امکان دوباره‌کاری من صفر است. تنها در کشور فرانسه به قدری رمان‌نویس مطرح وجود دارد نه تنها من بلکه اگر 50 تا 100 مترجم هم به طور حرفه‌ای کار کنند می‌توانند برای ایرانیان تا چندین سال خوراک فکری مناسبی تهیه کنند تا اینکه کتاب‌هایی از سارتر و کامو را که بارها ترجمه شده دوباره به فارسی برگردانند و در این گرانی کاغذ این کارها واقعا کاغذ حرام کردن است اوضاع داستان‌نویسی ما خوب است اما متاسفانه هنوز در زمینه رمان ضعیفیم و در فرانسه آنقدر رمان‌نویس قدرتمند هست که می‌توانند به رمان‌نویسی ضعیف ما کمک کنند.

چه اثری در دست ترجمه دارید؟
ترجمه رمان «همسرش» از امانوئل برنارد را به اتمام رسانده‌ام. تا کنون کتابی از برنارد در ایران چاپ نشده در حالیکه برنارد نویسنده قدرتمندی است. کتابی از ژرژ باتای،‌ نویسنده مطرح فرانسه نیز در دست دارم که متاسفانه به جز یک کتاب کوچک تا کنون اثری از او به فارسی برگردانده نشده است. ژاک دریدا،‌ باتای را چهارراه تفکر فرانسوی می‌خواند و می‌گوید ؛ هرکس بخواهد راهی در تفکر فرانسوی بیابد باید از راه باتای بگذرد.
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۰:۵۲ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۱
    ایشان چرا از انگلیسی موران را ترجمه کرده؟
    • احسان ۱۳:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۱
      ترجمه ی ایشان از انگلیسی نیست. ایشان از زبان اصلی که فرانسه است ترجمه می کنند. در هر ترجمه ی یک اثر، خواه ناخواه ایرادات و بدفهمی ها یا مطالبی که در ترجمه اجتناب ناپذیر است به زبان مقصد منتقل می شود که این ایرادات در ترجمه ی ترجمه چند برابر می شود. که فکر نمی کنم ایشان از زبان انگلیسی بخواهند این رمان فرانسوی را ترجمه کنند آن هم زمانی که تخصص ایشان فرانسه است و دکترای فرانسه هستند و در دانشگاه فرانسه تدریس می کنند. بعید می دانم :-)
  • احسان ۱۳:۳۳ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۱
    سلام و عرض خسته نباشید. از مطالب زیبایتان بسیار بهره مند گردیده و شادمان شدیم. مخصوصاً از مصاحبه ای که با آقای سلیمانی کردین واقعاً لذت بردم. ایشان همچون جروم دیوید سلینجر بسیار فعال هستند و درست مثل او بسیار کم حرف. یک انسان واقعی. ایشان کتابخانه بزرگی از نویسندگان جهان دارند که همه شان به زبان فرانسه است. یک کتابخوان حرفه ای و یک کتاب دان فوق العاده هستند. کافیه بگویی که چه احساسی داری تا با یک کتاب در دست به سراغت بیاید و آن کتاب حالت را بهتر کند. ایشان از حاشیه ها به دور بوده و اهل فضل فروشی و خودنمایی نیستند. در عوض دریایی از دانش هستند که در امواج دانش آن همپای بزرگانی چون بورخس و مرلوپونتی و سلینجر و بهومیل هرابال و ... برای آرامش روح بشری در تلاشند. پاینده و سربلند باشند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها