پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۷
مِهر کتاب

دیدار با بزرگان، به‌ویژه بزرگان کتاب و فرهنگ به هر بهانه‌ای به جا و نیکوست. 14 تیر روز قلم نامگذاری شده و به همین مناسبت همراه با نیکنام حسینی‌پور، مدیر عامل موسسه خانه کتاب و محمدرضا زائری، عضو هیات مدیره خانه کتاب و افشین داورپناه، معاون فرهنگی موسسه خانه کتاب به دیدار حاج شیخ بیوک چیت‌چیان، مدیر انتشارات المکتبه المرتضویه الحیاء الآثار الجعفریه و کتابفروشی مرتضوی رفته‌ایم.

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا)_سمیه حسن‌نژاد: بهانه‌ها را باید دریابیم برای تازه کردن دیدار‌ها، برای قدرشناسی، برای نشستن پای صحبت دوست. بهانه‌‌ها را باید ساخت.

عصر 13 تیر‌ماه است که راهی خیابان «بهشت» می‌شویم. روز قلم را بهانه دیدار با حاج شیخ بیوک چیت‌چیان، مدیر کتاب‌‌فروشی مرتضوی قرار داده‌ایم. تصویر امام و عکس سیاه و سفید شهید محسن چیت‌چیان روی دیوار اتاق ساده‌ای نصب شده که در انتظار دیدار حاج‌آقا چیت‌چیان نشسته‌ایم. انتظار طولی نمی‌کشد، صاحب‌خانه وارد می‌شود و همه به احترام می‌ایستیم. صمیمانه با تک تک مهمانان سلام و احوال‌پرسی می‌کند. لهجه آذری میزبان، فضای دیدارمان را صمیم‌تر می‌کند. بالای اتاق، روی مبل ساده و قدیمی می‌نشیند.

سر صحبت را نیکنام حسینی‌پور، با اوضاع کتاب، شروع می‌کند و خطاب به میزبان از شرایط فعلی کتاب و نشر می‌پرسد.
پیرمرد گلایه می‌کند که «مردم با کتاب قهر کرده‌اند.» دعا می‌کند:
ـ امید‌وارم مِهر کتاب در دلشان بیفتد. سر به زیر می‌اندازد و زیر لب، ذکر لا حول ولا قوة الا بالله می‌گوید.

چند کتاب دارد که اوضاع این روز‌های کاغذ، مانع چاپشان شده است. حسینی‌پور،‌ تاکید دارد زودتر  برای چاپشان اقدام کند.  
 


گفت‌و‌گو درباره کتاب‌فروشی چیت‌چیان بزرگ ادامه پیدا می‌کند.

ـ 40 سال است که کتاب‌فروشی دایر است.

حسینی‌پور، کتاب‌فروشی «مرتضوی» را هویت منطقه ناصرخسرو و صاحب کتاب‌فروشی را 60 سال تاریخ شفاهی نشر می‌داند.  

داستان کتاب‌فروشی حاج آقا شیخ بیوک چیت‌چیان به دوران تحصیل او در حوزه علمیه نجف اشرف برمی‌گردد. 20 سال هم درس خوانده و هم در این شهر مشغول کار کتاب بوده است. مدیرعامل موسسه خانه کتاب از بزرگان هم‌دوره‌ای‌‌ کتاب‌فروش پیشکسوت می‌پرسد

حافظه یاری‌اش نمی‌کند، مهندس حمید چیت‌چیان، وزیر نیروی پیشین برای یادآوری بزرگانی که کتاب دلیل اصلی پیوند پیرمرد با آن‌ها بوده به کمک می‌آید. فقط پدر مرحوم حاج شیخ محمد تقی جعفری را به یاد می‌آورد.

از نجف و خرید و فروش کتاب در محله «قیصریه» می‌‌گوید که حاج شیخ علی آقا آخوندی؛ مدیر انتشارات «دار‌الکتب الاسلامیه»، کتاب‌‌ها را به او می‌سپرد که در منزل برای روز موعود و بازار کتاب نگهداری می‌شد.

ـ «روز‌های پنج‌شنبه و جمعه حراج‌های خیلی مهمی انجام می‌شد. نسخه‌های خطی و غیر‌خطی. از این کتاب‌ها می‌خریدیم و به تدریج می‌‌فروختیم.»

حجت‌الاسلام محمدرضا زائری، گفت‌و‌گو را پیگیری می‌کند و درباره تبادلات علمی علمای کشور‌های اسلامی می‌پرسد. پیرمرد با قدری تامل  ادامه می‌دهد.

ـ از ایران کتاب زیاد می‌طلبیدم. با مصر و بیروت، ترکیه و پاکستان هم خرید و فروش کتاب داشتیم. کتاب‌های ایرانی به فارسی و عربی  بود.

آقا حمید حرف را به نظر آیت‌الله خویی درباره فعالیت پدر در کتاب‌فروشی می‌کشاند و نقل می‌کند که مرحوم آیت‌الله خویی، گفته بودند، کتاب‌فروشی کار خوبی است به شرطی که به درسشان لطمه نزند. کتاب‌فروشی اما پیوندشان را در ادامه راه مستحکم کرده بود.  



دست‌خط‌های زیادی بین ایشان و علما برای ارسال و دریافت کتاب باقی مانده که قرار است در مجموعه‌ای به همت خانواده و در کتاب خاطرات ایشان و برای ماندگاری در تاریخ منتشر شود. نقل قول آیت‌الله خویی، فرصتی داد تا دست‌خط‌هایی قدیمی مشتریان صاحب‌نام کتاب‌فروشی،  بین مهمانان دست به دست شود.

آقا حمید، داستان کتاب‌فروشی را از نجف اشرف به بازار قبل از انقلاب تهران کشاند.


ـ کتاب‌فروشی حاج آقا قبل از انقلاب در بازار، مرکزیت قابل توجهی داشت. فروش نسخ خطی یکی از مهم‌ترین دلایل این مرکزیت بود. آثار ارزشمندی که در کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی نگهداری می‌شود.  

پیرمرد با ذوق و برقی در نگاه، حرف را پی‌ می‌گیرد. گویی حرف که به نسخ خطی می‌رسد موجی از خاطرات مشترکش را بزرگان به ذهنش می‌رسد.   

ـ پنج تا 6 کارتن کتاب خطی به کتابخانه آیت‌الله نجفی اهداء کردیم.

آقا‌ حمید با هدایت گفت‌و‌گو به فعالیت‌‌‌های دیگر پدر در چاپ و انتشار کتاب اشاره می‌کند.
  
ـ حاج آقا چند کتاب مهم شیعه مثل «المبسوط فی الفقه الإمامیة» شیخ طوسی را احیا کردند.  

حرف که به چاپ کتاب‌‌های مرجع می‌‌رسد گویی سر ذوق می‌آید و  یادآوری گذشته آسان‌تر می‌شود. از جایگاه کتاب «صراط مستقیم» می‌گوید. کتابی که ماخذ الغدیر شد.   

ـ چهار بار چاپش کردیم. علامه امینی رحمة الله علیه عاشق این کتاب بود. وقتی چاپ شد علامه در بستر بیماری بود برای ایشان ارسال کردم که خیلی خوشحال شدند. کتاب مهمی است.
یاد علامه را با کتاب «آداب النفس» تجدید می‌کند. آن زمان که علامه برای تصحیح گاهی به چاپخانه‌اش سر می‌زد.

از توجه مرحوم حاج شیخ اقا تهرانی، «آداب النفس»  می‌گوید:
ـ مرحوم حاج شیخ اقا تهرانی،‌ مقدمه‌ای آماده کرده بود و به مجرد اینکه شروع به چاپ کردم مقدمه را ارسال کرد که ضمیمه شد. کتاب مهمی است از همه کتاب‌های اهل سنت در این کتاب آمده است.

حسینی‌پور، تاکید کرد که این دست فعالیت‌ها امروزه کمتر انجام می‌شود و موسسات فعال بیشتر در این زمینه‌ها فعالند. موسساتی که البته به بودجه‌های دولتی وابسته‌اند.  



در پایان این دیدار صمیمی به رسم یادگاری هدایایی به حاج شیخ بیوک چیت‌چیان اهدا شد. 
 
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها