ای ام هومز، نویسنده آمریکایی و برنده جایزه زنان در سال 2013 در این مطلب از آثاری سخن میگوید که در زندگیاش تأثیرگذار بودهاند.
از او درباره آثاری که میخواند، دوست دارد، هدیه میدهد و ..... سؤال کردیم. خواندن پاسخهای این نویسنده آمریکایی خالی از لطف نیست:
کتابی که در حال حاضر میخوانم:
در حال خواندن دو نمایشنامه «قلب آبی» نوشته کاریل چریچیل و «سه زن بلندبالا» نوشته ادوارد آلبی هستم. هر دو نویسنده درباره موضوعاتی چون خانواده، شکست، خاطرات، و اندوه مینویسند. آثار چرچیل و آلبی را میخوانم تا یاد بگیرم در زبان، حس، و فرم نوشتههایم خطر کنم و نوآوری داشته باشم.
کتابی که زندگیام را تغییر داد:
مجموعه داستانهای کوتاهِ جان چیور. شکل داستانهای چیور در عین واقعی بودن بسیار عجیب است. او تفسیری روانشناسانه از ناگفتههای دنیا به خواننده ارائه میکند.
کتابی که ای کاش من نوشته بودم:
«آتش کمفروغ» نوشته ولادیمیر ناباکوف. از قدرت ناباکوف در بازی با کلمات لذت میبرم و همیشه از ساختار تاریخی و فرم داستانهایش شگفتزده میشوم. خلاصه اینکه عاشق این نویسنده هستم و به نظرم میتوان در طول زندگی فقط آثار او را بارها و بارها خواند و حسرت نخواندن دیگر کتابها را نخورد.
کتابی که بر نوشتههای من تأثیر گذاشت:
مقالههای هنری میلر تأثیر زیادی بر من گذاشت. من در آغاز با مقالهها و سپس با داستانهای میلر آشنا شدم.
کتابی که خوب دیده نشد
نام بردن از فقط یک کتاب کار سختی است. به نظرم کارهای جویس کارول اوتس ارزش بیشتر دیده شدن را دارد. اوتس نویسندهای باهوش و عمیق است. همه چیز مینویسند؛ داستان کوتاه، رمان، خاطرات و همه از کیفیت خوبی برخوردار هستند.
آخرین کتابی که موجب شد اشک بریزم:
«دوست عزیزم، از زندگی من به زندگی تو» نوتشه یون لی و همچننی دیگر کتاب این نویسنده تحت عنوان «آنجا که منطق به پایان میرسد». لی در هر دوی این آثار دو سوال مطرح میکند. چرا بنویسیم؟ و چرا زندگی کنیم؟ از سختیهای زندگی و همچنین آرامشی که با خواندن ادبیات به دست میآید نیز سخن میگوید.
کتابی که نتوانستم تا پایان بخوانم:
«شوخی بیپایان» نوشته دیوید فوستر والاس.
کتابی که از نخواندنش شرمنده هستم:
«در جست و جوی زمان از دست رفته» نوشته مارسل پروست. شاید این تابستان بخوانمش.
کتابی که به دیگران هدیه میدهم:
مجموعه داستانهای لیدیا دیویس.
کتابی که خواندنش به من لذت میدهد:
به طور کل خواندن زندگینامه و تاریخ سیاسی را دوس دارم. خواندن زندگینامه النور روزولت و بین روث، بازیکن بسیبال را در کودکی بسیار دوست داشتم. در دوره نوجوانی خواندن زندگینامه کاترین گراهام، صاحب واشنگتنپست و البته «همه مردان رئیسجمهور» نوشته کارل برنشتاین برایم جذاب بود.
نظر شما