شنبه ۲ تیر ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۱
هرچه از جنگ دورتر شده‌ایم تولیدات مربوط به آن کمتر شده است

محمدجواد جزینی نویسنده «زنان نویسنده جنگ تحمیلی» درباره آثار ادبیات جنگ می‌گوید: به لحاظ آماری آن نهادهایی که کارشان فقط تولید متون مربوط به جنگ بود این روزها یا کار نمی‌کنند یا تعطیل شده‌اند یا مأموریت‌های متفاوت‌تری به دست گرفته‌اند که منجر به کاهش تولیدات شده‌ است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)  ادبیات جنگ همواره یکی از مهم‌ترین ژانرهای ادبی بوده و تاثیر بسزایی در ارتقای ادبیات ملل مختلف داشته است. غول‌های ادبیات داستانی غرب از دل جنگ‌های جهانی سربرآورده‌اند و سهم جنگ در خلق آثار شاخص جهان امری است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. ایران نیز از کشورهایی است که تجربه جنگ را در تاریخ خود داشته و بالطبع دارای ادبیات جنگ است. جنگ میدانی مردانه و طبیعی است که بیشتر مردان در خلق آثار مربوط به آن سهیم باشند اما جنگ قربانیان خاموشی نیز به نام زنان دارد. زنان بسیاری از جمله همسران جانبازان،‌ شهدا و حتا زنان رزمنده و اسیر در دورانی دست به قلم بردند و سهم قابل اعتنایی در خلق آثار مربوط به جنگ داشتند. به تازگی کتابی به نام «زنان نویسنده جنگ تحمیلی» از سوی انتشارات علمی فرهنگی با حمایت بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان منتشر شده است که به بررسی آماری متون تولید شده توسط زنان نویسنده از جنگ پرداخته است. برای آگاهی از چگونگی تحقیق و پژوهشی که منجر به خلق چنین گزارشی شد و همچنین مشکلات احتمالی چنین پژوهش‌هایی و کاربردهای آن با مولف این اثر محمدجواد جزینی گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

ایده پژوهش درباره تولیدات متون جنگ به قلم  زنان چگونه شکل گرفت و این پژوهش تا رسیدن به مقصد چه مسیری را طی کرد؟
این پژوهش بیش از 10سال پیش به سفارش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شد و هدف از اجرای آن  تعیین سهم زنان در نوشتن از جنگ به لحاظ کمی و کیفی بود. اینکه این زنان در تولید خاطرات،‌ داستان و فیلمنامه در حوزه جنگ چقدر سهم داشتند،‌ موضوع اصلی این پژوهش بود.

طی این پژوهش بالطبع با آثار زیادی برخورد داشتید، سهم خاطره‌‌نگاری در این تولیدات بیشتر بود یا داستان؟
بیشترین سهم را در حوزه فعالیت زنان نویسنده،‌ داستان داشت. جنگ کارزار مردانه‌ای است بنابراین در کشورهای مختلف سهم زنان از تولید متون جنگ کم و در ایران به لحاظ فرهنگی این سهم به مراتب کمتر است. این پژوهش نشان داد با توجه به این میزان تفاوت‌ها، زنان ما تلاش‌هایی در این حوزه داشته‌اند. البته ممکن است در ارزش‌گذاری‌های ادبی و هنری جایگاه متفاوتی داشته باشند و این مساله خیلی طبیعی است.

اتفاقا سوال بعدی‌ام درباره ارزش ادبی این متون است. جایگاه خاطره‌نگاری‌های مربوط به جنگ در بحث ارزش‌گذاری ادبی کجاست؟
درواقع خاطرات یک گونه ادبی‌اند و در دوره‌های بعد از مصنوعِ خاطرات به عنوان سند سیاسی اجتماعی و همچنین برای تولید متن داستانی و هنری استفاده می‌شوند. یعنی این خاطرات چندین سهم دارند، سهم اول این است که بخشی از رویدادها از زبان کنشگران اصلی آن دوران -صرف نظر از کیفیت آن - روایت می‌شود. دوم آنکه بعدها در آینده برای تاریخ‌نویسان و پژوهشگران حوزه تاریخ سیاسی و نظامی این خاطرات سودمند خواهند بود.

پس می‌توان آن‌ها را به عنوان یک گونه ادبی تلقی کرد؟
طبیعتا خاطره به معنای اعم مصنوع ادبی حساب می‌شود و به گونه ادبی نزدیک است. خاطرات جنگ به غیر از روایت فردی از زیست جنگ بعدها ممکن است،‌ ارزش تاریخی،‌ سیاسی،‌ اجتماعی و نظامی هم پیدا کند. البته ممکن است این امر شامل حال تمام آن آثار نشود. اما به طور مثال خاطرات زنان اسیر در جنگ چیزهای منحصر به فردی است که در کشور ما کمتر گفته شده است.

جمع‌آوری این همه مطلب و عدد و رقم با این دقت کار سختی بوده است. برای جمع‌بندی این پژوهش از چه منابعی استفاده کردید؟
جمع‌آوری آن‌ها واقعا کار سختی بود. مشکل منابع وزارت ارشاد هم این بود که کتاب‌هایی که در دهه شصت و سال‌های جنگ تولید می‌شدند به نظام‌مندی حال حاضر نبودند. کتاب‌هایی از سوی بخش‌‌های مختلف نهادهای خصوصی و دولتی منتشر می‌شد و پیدا کردن تمام آن‌ها بسیار مشکل بود. ما بخشی از منابع کتاب‌شناسی را منبع قرار دادیم و با مقایسه کتابخانه مجلس و کتابخانه ملی و به ویژه اسناد و مدارک آدم‌های محققی که علایق فردی زیادی داشتند به اختلافی حدود 300 عنوان کتاب رسیدیم. البته ممکن است ما هم چنین رقمی را از قلم انداخته باشیم اما با توجه به منابعی که در اختیار داشتیم، این 300 کتاب در کتاب‌شناسی‌ها قید نشده بود و از آدم‌ها و نهادهایی که در تکمیل این فهرست به ما کمک کردند،‌ در مقدمه کتاب « زنان نویسنده جنگ تحمیلی» تشکر کردیم.



با توجه به بازه زمانی این تحقیق و آمار و ارقامی که در یک دهه مشخص مانند هشتاد ارائه شده است،‌ بهره‌وری این پژوهش را تا چه حدی ارزیابی می‌کنید؟
آن زمان تحقیق و پژوهش به نسبت حال کار سخت‌تری بوده است. 10سال از آن تحقیق و پژوهش می‌گذرد و مطمئنا تولیدات در این سال‌ها تغییر زیادی کرده است. هر چه از جنگ دورتر شده‌ایم نیز تولیدات مربوط به جنگ کمتر شده است. نقص این پژوهش این است که به روز نیست اما این نقص مربوط به خود سفارش‌دهنده است چون این پژوهش باید در دهه هشتاد منتشر می‌شد اما آنقدر در ارشاد ماند تا بالاخره بنیاد ادبیات داستانی آن را منتشر کرد.

قصد ادامه این پژوهش و رساندن این آمار و ارقام را تا به زمان امروز دارید یا خیر؟
خیر.  چنین پژوهش‌هایی کار انفرادی نیست و یک مجموعه باید در این نوع پژوهش‌ها سهیم شود. انجام این پژوهش‌ها به صورت فردی امکان ندارد. مگر اینکه نهادهایی این حمایت و کمک را انجام بدهند. این پژوهش تا به ثمر رسیدنش 10 سال طول کشید. که باعث تولید رخوت و خستگی شد. یک روز در سال 85 ممکن بود این اعداد و ارقام بتواند در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌های این حوزه دخیل باشد اما وقتی 10 الی 15 سال بعد این اطلاعات را به شما بدهند احتمالا سوخت شده و برای کارکردن دیر است. این مشکل در سیاستگذاری‌هاست که از تصمیم تا عملی کردن  یک طرح و پژوهش سال‌ها طول می‌کشد. یک دلیل آن هم می‌تواند این باشد که مدیران کلان سیاست‌گذاری‌های فرهنگی مدام عوض شده‌اند و هرکدام سلایق و علایق متفاوتی دارند. به هر حال  این تعویض‌ها ممکن است در این تاخیر دخیل بوده باشد.


 
به لحاظ کیفی و کمی تولیدات دهه مورد پژوهش با دهه حال حاضر چه تفاوت‌هایی دارد.
نمی‌شود خیلی جدی در مورد آن بحث کرد اما به لحاظ آماری آن نهادهایی که کارشان فقط تولید متون مربوط به جنگ بود این روزها یا کار نمی‌کنند یا تعطیل شده‌اند یا مأموریت‌های متفاوت‌تری به دست گرفته‌اند که منجر به کاهش تولیدات شده‌ است. اما به لحاظ محتوایی در این سال‌های اخیر آثار پخته‌تری تولید شده است. در کارهای دهه 60 کارهای ضعیف زیادی تولید می‌شد چیز مهمی که این پژوهش‌ها به ما نشان داد این بود که نزدیک به 80 درصد این کتاب‌ها به چاپ دوم نمی‌رسد که آمار تکان‌دهنده‌ای است این کتاب‌ها یا کیفیت بسیار پایینی ‌داشته‌اند که ارزش تجدید چاپ پیدا نکرده‌اند یا مدیران‌شان آن سیاست‌های لازم را نداشته‌اند. اما وقتی 80 درصد کتاب‌های جنگ ـ منظورم برهه زمانی پژوهش است ـ تجدید چاپ نشده‌اند و فقط 8 درصد آن‌ها به چاپ دوم رسیده است. این یعنی این کتاب‌ها یا مخاطب نداشته‌اند یا اینکه مدیران میل به تولید داشته و میل به بازتولید نداشته‌اند. اما به هرحال آمار و ارقامی که از این پژوهش به دست آمد باید مبنای این تصمیم‌گیری‌ها می‌شد.

از این کتاب آماری به دست آمد که نشان می‌داد میزان تولید داستان، خاطره و متون جنگی دیگر چقدر بوده و همچنین کدام نهاد در انتشار آن‌ها فعال‌تر عمل کرده است. در این 7 هزار کتاب 47 اثر پیدا کردیم که سه بار با سه اسم مختلف به سه نهاد مختلف واگذار شده بود فرض کنید شما کتابی بنویسید اسمش را بگذارید «صبح» به یک نشر بدهید بعد اسمش را بگذارید «شب» و به نشر دیگری واگذار کنید. این یعنی یک بلبشو. این 47 عدد هم درست است که بین 7هزارتا عدد کمی به نظر می‌رسد اما به هرحال نشان می‌دهد که این بازار چندان هم نظام‌مند و جدی نبوده است. اما حاصل این پژوهش همان گزارش ارزشمندی بود که عرض کردم. این کتاب یک متریال است یعنی آنچه که فراهم شده در حالی که از این کتاب آمار درآمد. البته در این کتاب شما آمار مربوط به فعالیت‌های زنان را می‌بینید در حالی که این پژوهش شامل حال مردان هم می‌شد و همچنین مقایسه‌ای بین تولیدات مردان و زنان. چیزی که در این کتاب است حدود 2دهم پژوهشی است که انجام شده است. اما گزارشی که نتیجه این پژوهش بود گمان کنم می‌توانست در سال‌های 80 نقشه راهی برای دست‌اندرکاران و سیاستمداران حوزه کتاب جنگ باشد.

گفتنی است کتاب «زنان نویسنده جنگ تحمیلی» در 262 صفحه و شمارگان 1000 به قیمت 16000 تومان از سوی انتشارات علمی فرهنگی با حمایت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان به تازگی منتشر شده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها