شهیندخت مولاوردی، دستیار ویژه رئیسجمهور در امور حقوق شهروندی، در پی درگذشت محمدامین قانعیراد، در یادداشتی وی را استاد بیبدیل جامعهشناسی و همراه بینظیر حوزه زنان نامید.
«در کار گلاب و گل، حکم ازلی این بود
کان شاهد بازاری، وین پردهنشین باشد
غروب و نزدیک افطار پیامی از یک آشنا دریافت کردم که برای سلامتی دکتر قانعیراد التماس دعا داشت. همراه با دعای افطار، برای این استاد عزیز و سایر مریضان آرزوی سلامتی کردم. درست دقایقی بعد از افطار که به سراغ شبکههای اجتماعی رفتم در کمال بهت و ناباوری این خبر از جلوی چشمم رژه رفت: دکتر محمدامین قانعیراد، رئیس سابق انجمن جامعهشناسی ایران هم آسمانی شد! ناگهان خاطرات دور و نزدیک پشت سر هم به ذهن هجوم میآورند و با اینکه از شنیدن این خبر بسیار متاثر هستم، با مرور آن خاطرات بر آن شدم دینم را با یادداشتی به این همراه و یاور همیشگی حوزه زنان ادا کنم.
همکاری جدی و رسمی ما با استاد در دولت یازدهم به زمان ریاست دکتر صالحی امیری بر سازمان ملی اسناد و کتابخانه ملی ایران برمیگردد که بهعنوان عضو شورای سیاستگذاری همایش ملی اعتدال، از نزدیک شاهد پیگیری و مدیریت مثالزدنیایشان در برگزاری بهینه آن همایش بودم که بعد هم در برگزاری دومین همایش ملی اعتدال تحت عنوان «اعتدال، زنان و توسعه»سنگ تمام گذاشت و آثار بهجای مانده از هر دو همایش در قالب چندین کتاب، مرهون تلاشهای بیشائبه و صادقانه ایشان است.
با کمال تاسف بعد از همایش دوم در جریان بیماری دکتر قانعیراد قرار گرفتم و جسته و گریخته جویای احوالش بودم تا اینکه در زمان برگزاری نشست تخصصی بینالمللی «سیاستگذاری اجتماعی در حوزه خانواده در جوامع اسلامی؛ الزامات و بایستهها»که با حضور وزرای امور زنان کشورهای اسلامی در چارچوب رویداد مشهد، پایتخت فرهنگی جهان اسلام- ۲۰۱۷ در ۷ اردیبهشت ۹۶ در آن شهر برگزار شد، در اوج شیمیدرمانی باز هم تنهایمان نگذاشت و به دادمان رسید و موضوعاتی که برای آن نشست پیشنهاد دادند، آنچنان اساسی و کاربردی بود که محور بحث و تبادلنظر و هماندیشی شرکتکنندگان گردید.
در شهریور ۹۶ به مناسبت روز بینالمللی دموکراسی در نشستی با عنوان «صلح، دموکراسی و حقوق شهروندی»که با مشارکت گروه جامعهشناسی صلح انجمن جامعهشناسی ایران، دانشگاه تهران، انجمن ایرانی روابط بینالملل و کمیسیون حقوق بشر اسلامی شرکت کردم و بعد از مدتها استاد را از نزدیک دیدم و گوش به سخنان راهگشایش سپردم. اخیرا و حدود دو هفته قبل در جلسه شورای راهبردی سازمان اسناد و کتابخانه ملی هر دو مهمان سرکار خانم اشرف بروجردی بودیم و جویای حال استاد شدم.
برای نخستین کنگره جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان که ۱۱خرداد برگزار شد، شخصا دعوتنامه را برایشان ارسال کردم که در پاسخ چند علامت تشکر فرستاده بودند و من بیخبر از وخامت حال استاد، گذاشته بودم همین روزها با ایشان تماس گرفته و بگویم چقدر جایشان در کنگره خالی بوده!، غافل از آنکه بقول قیصر؛ ای دریغ و حسرت همیشگی، ناگهان چقدر زود دیر میشود... حرفهای ما هنوز ناتمام... تا نگاه میکنی وقت رفتن است... روحش شاد و یاد و نامش جاودانه باد.»
نظر شما