از فیلیپ پولمن تا کوین پاورز، سخنرانهای فستیوال هی درباره کتابخانهها، خاطرات و افکارشان به صحبت پرداختهاند.
لارا بیتس
دسترسی به کتاب یکی از بزرگترین تجربیات غنابخشی است که میتوانیم به کودکانمان بدهیم. گریختن به کتاب نوعی آزادی بیهمتا و گرانبهاست. و از آنجایی که کتابخانههایمان را میبندیم، نسل کودکان را از توانایی فرار، تخیل، یادگیری و رویا دیدن باز میداریم. نتایج تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ انجام شد نشان میدهد که پنجاه درصد بچههای یازده ساله نمیتوانند درست بخوانند. اما کتابخانههای ما همچنان شدیدا مبارزه میکنند و حمایت و بودجه مورد نیاز برای نجات یافتن را ندارند، چه برسد به پررونق بودن. فراتر از سواد، جادوی اجتماعی که در کتابخانهها اتفاق میافتد، یکی از مهمترین جنبههای جامعه ماست.
هالی بورن
کتابها چیزهای جادویی هستند که میتوانند زندگی افراد را تغییر دهند و گاهی حتا آنها را نجات دهند. اگر حقیقتا یک جامعه مساوی میخواهیم، مسلما نباید هیچگونه مانعی در دسترسی افراد به این نوع جادو وجود داشته باشد.
سارا چرچوِل
کتابخانه مهم است، زیرا دانش نباید به کسانی محدود شود که درآمد تحت اختیار دارند. در صدر فهرست کسانی که درآمد ندارند کودکان هستند. من از خانوادهای با زمینه متوسط آمدهام و در موقعیتی نبودم که کتابی که دوست دارم را بخرم. بیشتر کودکیام را در کتابخانههای عمومی گذراندم و حس کنجکاوی و تخیلم را تقویت کردم. کتابخانه عمومی فضای بازی برای دانش است که توسط افرادی که این آزادی را درک میکنند حمایت میشود.
چلسی کلینتون
بسیاری از خاطرات من از کودکی به کتابخوانی و کتابخانهها گره خورده. نمیتوانم زندگیام را بدون کتاب و کتابخانه تصور کنم. داستانهایی که عاشقشان بودم، داستانهایی که ناراحتم میکردند، داستانهایی که برایم جذاب نبودند، همگی کسی که الان هستم و زاویهای که از آن به دنیا نگاه میکنم را شکل دادهاند. دسترسی به کتاب و فضاهایی که برای کتاب ارزش قائل میشوند نباید تبعیضآمیز باشد. هر کودکی باید این توانایی را داشته باشد که برود زیر دریا، برود فضا، درباره کودکان هم سن و سالش در اطراف دنیا و کسانی که سالها پیش زندگی کردهاند، چیز یاد بگیرد. بچهها به عشق، نور، آب، غذا و اجازه و حمایت از تصور کردن زندگیشان نیاز دارند و کتابها و کتابخانهها مرکز این معادلهاند.
سوزان اوسالیوان
بچه که بودم تقریبا هر روز به کتابخانه محلی میرفتم. کودکی زمانی است برای کشف و فهم این نکته که چه چیزی شما را به هیجان میآورد. در کتابخانه میتوانستم آزمایش کنم، یک روز کتاب باله برای دختران را میخواندم و روز بعد همینگوی. هیچ فشار تبلیغاتی نبود که به من بگوید چه بخوانم. راهم را از میان قفسهها پیدا میکردم و هر چیزی که چشمم را میگرفت با خودم به خانه میبردم. بسیار ساده است: بدون کتابخانهها بسیاری از کودکان، علیالخصوص آنهایی که محدودیتهایی دارند هرگز نمیتوانند از متون تعیینشده مدرسه فراتر بروند. فکر نمیکنم که بدون دسترسی آسان به چنان کتابهای ارزشمندی در کودکی میتوانستم کتابهایم را بنویسم.
کوین پاورز
وقتی به کتابخانه فکر میکنم ذهنم به طور اجتنابناپذیری به سمت کتابخانه عمومی دبیرستانم در چستفیلد ویرجینیا میرود. جایی که در سال دوم تحصیلی با قبول توانایی محدودم در ریاضیات در کلاس مثلثات غیبت میکردم و به کتابخانه کوچک مدرسه میرفتم. به این نکته پی بردم که حتی آن دیوارهای محدود با بلوکهای نقاشی شده دنیایی بینهایت از ایدهها و توصیفات انسانی را در خود جای میدادند.
فیلیپ پولمن
ما برای اهداف متفاوت به کتابخانههای متفاوت نیاز داریم. مسلما یک کتابخانه عمومی خیلی خوب نیست اگر به شیوه یک کتابخانه تخصصی دانشگاهی کار کند. اما به طور ایدهآل کتابخانهها باید جامع و خوب فهرستبندی شده باشند. پیدا کردن کتاب یا اطلاعاتی که به دنبالش هستید باید آسان باشد و اگر نیاز دارید که آنجا کار کنید باید نور مناسب و جای نشستن راحت داشته باشد. در قفسههای باز باید تا حد امکان کتاب وجود داشته باشد، تا بتوانی جستوجو کنی و چیزهایی که نمیدانی وجود دارند را کشف کنی. بهترین قفسههای کتاب آنهایی هستند که کتابهای مرجوعی را که هنوز مرتب نشدهاند در خود جای میدهند. مهمتر از همه کتابخانهها باید آزاد و رایگان باشند و توسط کسانی اداره شود که برای دانش ارزش قائلند.
کامیلا شمسی
من در پاکستان بزرگ شدم، جایی که سانسور، قوانین ارتش و کمبود کتابفروشیهای انگلیسیزبان وجود داشت. خدا را شکر برای کتابخانه کنسولگری بریتانیا در کراچی که بخش عمدهای از جوانیام را در آن سپری کردم. در بزرگسالی به دانشگاهی در نیویورک رفتم. همه چیز غریبه و ناآشنا بود. شدیدا غربتزده شده بودم. یک روز فکر کردم به دنبال کتابهای مورد علاقهام به کتابخانه بروم. هنوز لحظهای را که «سالهای بیمعنا» اثر سارا سولری نویسنده پاکستانی را پیدا کردم به خاطر دارم. آن را از قفسه بیرون کشیدم و احساس کردم در خانهام.
نظر شما