افشین علا، شاعر در نشست بررسی 40 سال شعر انقلاب گفت: من برای مدافعان حرم بسیار شعر گفتهام اما اگر در برابر مفسدان اقتصادی که در دولتهای مختلف فعالیت داشته و دارند سکوت کنم شاعر انقلاب نیستم؛ چراکه شاعر انقلاب با هیچ گروه، جریان، حزب و دولتی عهد اخوت نبسته است.
اسماعیل امینی که مسئولیت اجرای این نشست را برعهده داشت در ابتدای این مراسم گفت: امروز قصد داریم که به بررسی 40 سال شعر انقلاب بپردازیم، این بررسی اگرچه کامل نیست اما میتواند گواهی باشد برای برگزاری سلسله جلسات دیگری تا در آن جلسات به شکل دقیق به شعر انقلاب پرداخته شود.
این شاعر و مدرس دانشگاه با اشاره به معنی و مفهوم شعر انقلاب اظهار کرد: وقتی از عبارت شعر انقلاب استفاده میکنیم، درباره آن دو دیدگاه وجود دارد؛ نخست دیدگاه کسانی است که نگاه تاریخی به این نام دارند و به نظر آنها شعر انقلاب به شعرهایی گفته میشود که بعد از بهمن 57 سروده شده است و همه سلایق را شامل میشود. مانند شعر صفویه که به دوره خاصی میپردازد و با اندیشه کاری ندارد.
وی ادامه داد: اما عدهای دیگر معتقدند که شعر انقلاب شعری است که به ارزشهای انقلاب بپردازد و دغدغه انقلاب داشته باشد که به نظر من نیز تعریف دوم تعریف دقیقتر و بهتری است. البته این دیدگاه من است و ما امروز اینجا جمع شدیم تا نظر دوستان را درباره این موضوع داشته باشیم.
شعر انقلاب به پختگی رسیده و دست به حذف نمیزند
افشین علا که نخستین سخنران این نشست بود با اشاره به دو تعریف ارائه شده توسط امینی گفت: همانطور که گفته شد برخی تصور دارند شعر انقلاب محدود به دوره خاصی میشود و فوقش میتوان شعر دوران جنگ را نیز به آن اضافه کرد اما از نظر من شعر انقلاب شعری است که همسو با آرمانهای انقلاب باشد و چون انقلاب ادامه دارد شعر آن نیز ادامه پیدا میکند. من معتقدم شعر انقلاب ذاتش به خودش ارتباط دارد و ریشه در معدلی از خواستههای مردم ایران است که با آموزههای اسلامی و تاریخی درآمیخته شده است.
این شاعر با اشاره به ریشههای شعر انقلاب گفت: انقلاب ما ریشه در صدر اسلام و عاشورا دارد و ملاک ما حکومت عدل علوی است. از طرفی انقلاب تمام نشده است. ما نمیتوانیم بگوییم انقلاب تمام شده است و دوره جدیدی شروع شده است و دیگر شعر انقلاب جواب نمیدهد. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند «انقلاب پدیدهای است که ادامه دارد و رو به تکامل است» شعر انقلاب هم همین ویژگیها را دارد.
وی ادامه داد: شعر انقلاب آمیخته از تحول نیمایی و شعر کلاسیک است و چیزی جدا از ادبیات نیست؛ بنابراین شعر انقلاب هم ریشه در ادبیات کلاسیک و هم ریشه در شعر معاصر دارد. برای مثال یکی از اسطورههای شعر انقلاب طاهره صفارزاده است که همیشه در کنار پایبندی به انقلاب و نظام در کنار روشنفکران بوده است. موسوی گرمارودی نیز چنین ویژگیهایی دارد. در کل شعر انقلاب ناگهان به وجود نیامده و پله پله پیشرفت کرده است و ویژگیهای خودش را دارد و به اعتقاد من با ذات انقلاب گره خورده است.
علا در توضیح ضرورتهای امروز شعر انقلاب گفت: من فکر میکنم، تنها چیزی که میتواند به شعر انقلاب کمک کند کشفکردن شعر ناب است و تقویت شاعرانی است که در این حوزه قلم میزنند. مثلا اگر بخواهیم تحقیقی درباره شعرهای نو و نیمایی انجام دهیم، به سراغ شاعران معیار میرویم.
وی ادامه داد: در شعر انقلاب نیز وضعیت به همین شکل است و اگر ما فراموش کنیم که باید نگاه تخصصی به این حوزه داشته باشیم ضرر خواهیم کرد و به نظر من این نگاه فلهای، آفت شعر انقلاب است. باید باور داشته باشیم که وقتی همه شاعران را در یک ترازو میسنجیم و یک ارزش به آنها میدهیم نگاه تخصصی به شعر نداشته و این نگاه به شعر کمک نمیکند، بلکه لطمه میزند.
این شاعر با گلایه از برخی شعرهای منتشر شده گفت: اگر سلیقه رسانه و مخاطب به سمتی برود که به شعرهایی که مداحان آنها را میخوانند پرداخته شود، بدون شک به شعر انقلاب ضربه میخورد؛ زیرا دچار شعار میشود. به نظر من هر دو مهم است اما شعر باید به مدح قدرت بدهد و نه آنکه به دلیل مدح قدرتش را از دست بدهد.
وی افزود: شعر انقلاب شعری نیست که کسی را به آن وادار کرده باشد؛ اینها شاعرانی بودند که به امام پیوستند و به انقلاب کمک کردند. این افراد در حال حاضر نیز باید چنین نگاهی داشته باشند. ما باید باور داشته باشیم که اگر عدالتطلبی، اعتراض و مطالبه را از شعر انقلاب بگیریم، ضعیف خواهد شد. این عدالتطلبی، اعتراض و مطالبه در حال حاضر نیز در شعر انقلاب وجود دارد اما متاسفانه دستخوش نگاههای جناحهای سیاسی است.
علا با اشاره به دیدگاه روشنفکران نسبت به شعر انقلاب گفت: استکبارستیزی ذات انقلاب است و ما از روشنفکران بابت این موضوع خجالت نمیکشیم البته منظورم از روشنفکران، روشنفکران حوزه شعر است چرا که روشنفکری در ایران مترادف با کلمات بسیار زیادی مانند غربدوستی است.
وی ادامه داد: من چند وقت پیش شعر بلندی برای شیخ زکزاکی گفتم که عدهای از من ایراد گرفتند و گفتند که چرا به این عالم نیجریهای پرداختهام. جواب من این بود که آیا زکزاکی با ماندلا فرقی میکند؟ متاسفانه کسانی که غربال گرفتهاند چنین نگاههای جهتداری دارند و از این نگاهها ضرر خواهند کرد. عدهای بعد از فوت قیصر ایراد گرفتند که به چه دلیل این همه مراسمهای متعدد برای او برگزار میشود اما واقعیت این بود که بیشتر این مراسمها و بزرگداشتها حرکتهای خودجوش بود و این عظمتی است که خدا به قیصر داده بود و ما افتخار میکنیم که او شاعر انقلاب است.
این شاعر اجتماعی و سیاسی گفت: وقتی یک حقیقت را نبینیم، اتفاق خوبی رخ نخواهد داد؛ برای مثال شورای انتخاب کتاب کودک که از افراد بسیار قابل قبولی تشکیل شده است از افرادی که کار انقلابی کردهاند خرید نمیکنند و آنها را حذف میکنند؛ با این حال ما میبینیم که در جشنواره شعر فجر افرادی انتخاب میشوند که شاید نگاههای متفاوتی داشتهاند و این به آن دلیل است که شعر انقلاب به آن درجه از پختگی رسیده است که دست به حذف نمیزند.
جشنوارهها باعث تنزل سلیقههای شعری شدهاند
وی ادامه داد: یکی از آفات دو دهه اخیر شعر انقلاب، جشنوارهای شدن شعر و تحت تاثیر مناسبات قرار گرفتن آن است. متاسفانه جوایز زیاد شده است و نهادهای مختلف ورود کردهاند و همین باعث تنزل سلیقه شده است. من نمیخواهم بگویم که جشنوارهها را تعطیل کنند اما باید نگاه را تغییر داد. عدهای شاعر جوان سلیقه داوران را به دست آوردهاند و دست به کپی کاریهای ابتدایی میزنند و به شاعران جشنوارهای تبدیل شدهاند. پیشنهاد من این است که دنبال کشف جدید باشیم؛ چراکه ظواهر شعر را خراب میکند؛ بنابراین شاعران انقلاب باید با ابزار جدید وارد میدان شوند.
علا با اشاره به ویژگیهای یک شاعر انقلابی گفت: ما به دفاعمقدس افتخار میکنیم اما اگر هنوز مشکلات در خوزستان بسیار است و شاعران به آن نمیپردازند یعنی شعر انقلاب دچار آفت شده است؛ البته ما شاهد تغییراتی نیز دراین بین هستیم. برای مثال یک زمانی تسخیر سفارت آمریکا مورد تایید همه ما بود اما امروز این کار را اکثر اهالی فرهنگ رد میکنند و بدنه فرهنگ به حمایت از آن نمیپردازد. اگر ما تفاوتها را درک نکنیم شعر انقلاب یک شعر راکد خواهد بود و در کل اصلا نمیتوان به شاعر گفت که همانگونه به مسائل نگاه کند که سیاستمداران به آن نگاه میکنند.
شاعر انقلاب با هیچ گروه، حزب و دولتی عهد اخوت نبسته است
این شاعر انقلاب در پایان گفت: من برای مدافعان حرم بسیار شعر گفتهام و برای بسیاری از این افراد گریه کردهام اما اگر در برابر مفسدان اقتصادی که در دولتهای مختلف فعالیت داشته و دارند سکوت کنم شاعر انقلاب نیستم. شاعر انقلاب با هیچ گروه، جریان، حزب و دولتی عهد اخوت نبسته است. شاعر انقلاب اگر مظلومیتی را میبیند باید بگوید و فرقی نمیکند که مظلومیت مدافع حرم است یا مظلومیت یک فرد عادی که حقش را خوردهاند. اگر روزی ما نگاه انتقادیمان را حذف کنیم دیگر شاعر انقلاب نیستیم.
برخی مسائل را به قدری مقدس کردهایم که دیگر قابل بحث نیست
در ادامه این نشست آرش شفاعی با اشاره به دو دیدگاهی که نسبت به شعر انقلاب وجود دارد، گفت: هر دو قضاوت در تعریف شعر انقلاب وجود دارد و ما باید از خودمان سئوال کنیم که شعر انقلاب یعنی چه؟ چه ویژگیهایی دارد و چه دغدغههایی را دنبال میکند. همه اینها به این معناست که دامنه و تفسیرهایی که از تعریف اول برمیخیزد آنقدر زیاد است که نمیتوان به یک نتیجه مطلوب رسید.
وی ادامه داد: به هرحال ما درباره شعر و زبان حرف میزنیم و به همین دلیل روایتهای ما در قضاوت دخیل است و ممکن است این قضاوتها در تاریخ ادبیاتی که پیش روی ماست تغییر کند و آیندگان شعر را شاخه شاخه نکنند و همه آنچه در این سالها اتفاق افتاده است را شعر انقلاب بنامند.
این شاعر در پاسخ به این سوال که آیا میشود به شعر استناد کرد، پاسخ داد: بله به نظر من میشود به شکل مستند درباره شعر حرف زد و به آن استناد کرد و به نتیجه هم رسید اما مسئله اینجاست که ما برای روششناسی پایه مشخصی نداریم و باید در ابتدا از خودمان سئوال کنیم پایه کار چیست؟ آیا شعر را اصلا میشناسیم. آیا فرق شعر و شعرنما و شعر سست و شعر درست را تشخیص میدهیم. شاید شعر در دورهای ضعیف باشد اما در دوره تاریخی کارکرد خودش را دارد. به نظر من آن پژوهشگری آگاه، منطقی و بیطرف است که کارهای قوی را پیدا کند و آثار ضعیف را کنار بگذارد.
وی ادامه داد: در زمینه شعر انقلاب تابهحال پژوهشهای زیادی شده است اما کار علمی نبوده و بیشتر شبیه به گزارشهای کاری بوده است. ما با یک حجم عظیمی از این گزارشها روبهرو هستیم. دوستان به 4 نفر پول میدهند تا بروند یک کار تحقیقی انجام دهند اما به نظر من این کار تحقیق نیست؛ چراکه ما باید با مسئلهمندی وارد تحقیق شویم.
آرش شفاعی با گلایه از نگاههای جهتدار بیان کرد: این نگاههای جهتدار در هر دو طرف هست و این نقدی است که به گروههای مختلف شعری وارد است. برای مثال آقای حقوقی درباره گروهی سکوت میکرد و اینجاست که ما باید بپذیریم که حتی منتقدان حرفهای و بزرگ نیز طرفدارانه وارد شدن یا یک جایی چشمشان را بستند.
وی ادامه داد: برای معرفی شعر انقلاب تعریفها و تفسیرهای مختلفی وجود دارد اما ما باید به این موضوع توجه کنیم که چه کسی و با چه نگاهی شعر انقلاب را تعریف میکند. به نظر من شاعر انقلاب کسی است که انقلاب را پذیرفته است و برای معرفی آن تلاش میکند. اما واقعیت این است که جان شاعر ناآرام است و نمیتوان آن را در یک چارچوب و بخشنامه قرار داد. او لحظهای دلش میخواهد گریه کند در لحظه دیگر دلش رقص میخواهد و جایی میخواهد بخواند و هر لحظه به دنبال تجربهای دیگر است.
شفاعی معتقد است که تفسیرهای نادرست باعث ایجاد تناقض میشود و در این رابطه گفت: یکی از مشکلات موجود که گاهی تقسیمبندیهای ما را دچار اشکال میکند تناقضهای موجود است، برای مثال اگر یک شاعر انقلاب بر سر انقلاب فریاد بزند دچار تناقض میشویم و این اشتباه است. به نظر من اگر تعریفها از اهل باشد مشکل به راحتی حل میشود اما مشکل آنجاست که افراد زیادی دست به تعریف و تفسیر میزنند.
این شاعر و روزنامهنگار در پایان گفت: ما در طول این دوران دچار مقدسسازی شدهایم و برخی مسائل را به قدری مقدس کردهایم که دیگر قابل بحث نیست و نظردادن درباره آن کفر محسوب میشود. برای مثال اگر کسی از مشکلات خانوادههای جنگ تحمیلی بگوید و جنگ را رد کند ضد جنگ محسوب میشود.
نظر شما