دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۳
گفت‌وگوی یک نویسنده با صادق هدایت در خواب

یوسف یزدانی،‌ نویسنده و فیلمساز با الهام از خوابی که دیده ،‌کتابی نوشته که در آن با صادق هدایت، گفت‌وگوی ذهنی انجام داده است.

یوسف یزدانی، نویسنده و فیلمساز در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، از انتشار کتاب جدیدش خبر داد و گفت: ادبیات معاصر ما شکل گرفته از چهره‌های درخشان بسیاری، با سلایق و تفکرات مختلف است و این که ادبیات معاصر ایران، پر از حوادثِ تلخ و شیرین و خاطرات و خطرات تاثیرگذار است -که در زمان خودشان بزرگ شده، پرورش یافته، نفس کشیده و به حیات قانونی و طبیعی خود ادامه داده است و بی‌شک تاثیر شگرف و سازنده‌ای هم به جا گذاشته و خواهد گذاشت. مگر غیر از این است که بخش اعظمی از روشنگری و روشن‌فکری در جامعه ایران را همین ادبیات معاصر به دوش گرفته و شلاق‌اش را هم به نوبه خود بر پیکره رنجور خود دیده و چشیده است؟ اما با این همه، بسیاری از همین نویسنده‌ها و روشنگرانِ معاصر معترف‌اند که صادق هدایت بنیان‌گذار نوعی ادبیات داستانی مدرن در ایران محسوب می‌شود و این ادبیات، نه تنها در ایجاد ساختار نو و استفاده از تکنیک‌های داستانی، بلکه شکل جدیدی از زبان و تغییر و تحول در این حوزه را هم شامل شد.

وی ادامه داد: هدایت در این زمینه نمونه و بلکه بسیار مغضوب و محکوم واقع شده. این که بنده صادق هدایت را برای گفت‌وگو انتخاب کرده‌ام، خب! جدای از دلایل مشخص عمومی، مسئله شخصی هم به شمار می‌رود. اگر بخواهم صادقانه بگویم، نگاه فلسفی و جهان‌بینی هدایت را در رابطه با مرگ و زندگی دوست داشتم و دارم و این که نزدیکیِ فکریِ بسیاری را با این نگاه در خود می‌دیدم. هدایت از معدود نویسنده‌هایی است که گستاخانه و بی‌پروا، نظراتش را درباره همه چیز بیان داشته و ترسی هم از این بیان ندارد. البته کمیت و کیفیت این نگاه و این گستاخی قابل نقد و تحلیل و بررسی است و نمی‌شود قاطعانه گفت که همه حرف‌های هدایت قابل قبول و بلکه وحی مُنزل است. اتفاقاً بنده در این کتاب بسیار سعی کرده‌ام هدایت را به چالش بکشم و بسیار صریح و بی‌پرده مورد پرسش قرارش دهم. درواقع نه مثل یک علاقه‌مند، ذوب در هدایت شوم و نه مثل یک مغرض، به عمد بکوبمش. بلکه بسیار تلاش کرده‌ام هدایت واقعی را از میان‌ گرد و غبار چرکینی که دور و برش را گرفته بیرون بکشم و اسطوره‌شکنی کنم.

این نویسنده درباره حقیقت داشتن خوابی که در مقدمه کتاب به عنوان دلیل  و منبع اولیه نوشتن این کتاب عنوان کرده،‌ توضیح داد: مساله خواب، برآمده ذهنم نیست بلکه واقعیتی است که اتفاق افتاده و به همان شکل در مقدمه بیان کرده‌ام. این خواب برایم آن قدر عجیب و پر از ترس و پرسش عینی بود که هنوز هم پس از سال‌ها با تمام جزئیات‌اش در خاطرم مانده و فراموش نمی‌شود. دیدار با مردی که همیشه برایم محترم، دوست‌داشتنی و پر از سوال بوده- آن قدر هیجان‌انگیز بود که حتا در خواب هم می‌دانستم که اتفاق عجیبی برایم افتاده و تا می‌توانم باید سیر نگاهش کنم و همه سوال‌های بی پاسخ‌ام را از ایشان بپرسم. درواقع  از بیدار شدن و نیمه‌تمام ماندن خوابم هراس داشتم. البته نصفه‌ماندن مصاحبه و رفتن هدایت و باز آمدنش به خوابم بعد از چند هفته- که در بخش‌های پایانی کتاب آمده- بیشتر برای فاصله‌گذاری در متن و فرصت تامل و تفکر به خواننده و افزودن به جذابیت کتاب آمده ولی اصل خواب واقعی است و به همان شکل که در مقدمه ذکر کرده‌ام- اتفاق افتاده.


یوسف یزدانی

یزدانی درباره ایده گفت‌وگوی ذهنی با صادق هدایت عنوان کرد: در واقع ایده اصلی این کتاب از همان خواب آمده که در مقدمه کتاب، به طور مفصل شرح داده شده است. در این خواب، ساعت‌ها با هدایت گفت‌وگو کردم و وقتی از خواب بیدار شدم، تنها سه سوال هدایت در خاطرم مانده بود و البته بدون جواب هدایت! و این دردناک بود:
سوال یکم: از معرفی‌تان شروع کنیم و از کارهایی که انجام داده‌اید؟
سوال دوم: از خودکشی‌تان بگویید ! چه احساسی داشتید؟
سوال سوم: از زندگی جدید خود راضی هستید؟
و یادم هست چند روز توی اتاق خودم را حبس کردم تا سوال‌های خودم و جواب‌های هدایت را به خاطر بیاورم و یادداشت کنم، اما بی‌فایده بود و این تلخی تا ماه‌ها ادامه داشت و اصلاً برای رهایی از این عذاب‌ها بود که تصمیم گرفتم گفت‌وگو با هدایت را به شکل ذهنی بنویسم تا مگر خلاص شوم از رنج این به خاطر نیاوردن جواب‌های هدایت.

یوسف یزدانی درباره منابعی که برای پاسخ‌هایی که از سوی هدایت استفاده کرده،‌ توضیح داد: بعد از این که تصمیم به نوشتن چنین کتابی گرفتم، دوباره همه آثار هدایت را چندین بار مطالعه و نت‌برداری کردم. از داستان‌هایش گرفته تا نوشته‌های پراکنده‌اش، تا نامه‌هایش، تا خاطرات دوستان و نزدیکانش و حتا بعضی از کتاب‌هایی که درباره هدایت نوشته شده. همچنین تا جایی که مقدور بود اسناد و مدارک مربوط به هدایت را هم به دقت مرور کردم و بعد با این شناخت، و با توجه به این که از لحاظ روحی و فکری، احساس نزدیکی بسیاری با هدایت- در خود می‌دیدم، شروع به نوشتن پرسش و پاسخ کردم. با این اوصاف احساس می‌کنم اگر این گفت‌وگو به شکل واقعی با هدایت صورت می‌گرفت، شاید نود درصد جواب‌هایش همانی بود که نوشته‌ام. البته این نظر شخصی من هست و باید خواننده در این باره قضاوت کند.

کارگردان «شما هم دعوتید» درباره احتمال ادامه‌داشتن این گفت‌وگوهای ذهنی با نویسندگان دیگر گفت: خب بنده قبلاً کتاب‌های «خفته در تنگنا، زندگی‌نامه  فریدون فروغی» و «بابک بیات، آخرین نُت‌ها» را چاپ کرده‌ام. البته این دو کتاب ذهنی نیستند و بلکه تحقیقی هستند. ولی اعتراف می‌کنم که نوشتن کتاب‌های تحقیقی کاری دشوار و بلکه بسیار سخت است. سخت از این لحاظ که تحقیق در این جامعه چندان جایگاهی ندارد و حتی مورد غضب هم واقع می‌شود. با این همه تصمیم دارم زندگی نامه «واروژ هاخباندیان»- بزرگ موسیقیدان و آهنگ‌ساز فقید را هم کار کنم. اما این که گفت‌وگوی ذهنی با نویسنده‌های دیگر را ادامه خواهم داد یا نه! باید بگویم که نه. گفت‌وگو با صادق هدایت، اولین و آخرین کارم در این شیوه خواهد بود.

یزدانی درباره کارهای جدیدی که در دست نوشتن دارد،‌گفت: الان مشغول بازنویسی نهایی رمانم هستم به اسم «گزارش یک زندگی» و البته چون در زمینه فیلم‌سازی و بازیگری هم فعالیت می‌کنم، دنبال سرمایه‌گذار و تهیه کننده‌ام تا اولین فیلم بلندم را بسازم. تا چه پیش آید...
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها