چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۲
ضیافتی شبانه بر گرد آتش

معصومه انصاریان، نویسنده و منتقد ادبی، برای مطالعه نوروزی کتاب «آتش خوارها» اثری از دیوید آلموند را به مخاطبان پیشنهاد می‌کند و معتقد است آنچه این رمان را متفاوت، خواندنی و برجسته می‌سازد کاری است که اهالی ساحل کیلی در برابر خشونت انجام می‌دهند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)_معصومه انصاریان: «آتش خوارها» اثری از دیوید آلموند است که با ترجمه رویا زنده بودی از سوی نشر هوپا منتشر شده است. آتش خوارها نگاهی است عمیق به زندگی مردم ساحل کیلی، ساحلی پرت ودور افتاده . جایی که مردمش مثل بسیاری از نقاط جهان  متاثر از جنگ جهانی اول  زخم خورده اند . زخم‌هایی که با گذشت زمان التیام نیافته است. دیوید آلموند در رمان آتش خوارها ، آثارمخرب خشونت را به اشکال مختلف  درگوشه گوشه‌ی زندگی مردم ساحل کیلی  به نمایش می گذارد.
خشونت‌های مدرسه‌ای یکی دیگر از اشکال خشونت است که نویسنده آن را با ظرافت و هنرمندی به تصویر کشیده است.  تنها مدرسه‌ ساحل کیلی از تنبیه و خشونت و تهدید و سختگیری  به عنوان ابزار تعلیم و تربیت به وفور استفاده می‌کند و بچه‌ها را از درس و مدرسه فراری می‌دهد. علاوه بر خشونت‌های ناشی از جنگ  وخشونت مدرسه‌ای که گریبان مردم ساحل کیلی را گرفته، قوانین سختگیرانه کلیسا هم، صورت  دیگری  از خشونت  است که  زندگی را به کام مردم ساحل کیلی ا زکوچک و بزرگ تلخ کرده است. 
 
داستان از آنجا شروع می‌شود که بابی و مادرش برای گردش و تفریح بیرون می‌روند. اما به جای تفریح  با مک نالتی شعبده باز و آتش خوار روبه‌رو می‌شوند. مردی آواره و سرگردان، با چثه ریز و موهای سیاه که برای امرار معاش مجبور است دست به کارهای عجیب و خطرناک بزند. مک نالتی با تحمل درد،  سیخ از لپش رد می‌کند، آتش سوزان را فرو می‌بلعد تا لقمه نانی بدست آورد. او از بابی می‌خواهد درجمع آوری پول از مردم  به او کمک کند. بابی از زبان پدرش با گذشته دردناک مک نالتی بیشتر آشنا می‌شود.  پدر بابی او را از دوران جنگ برمه به یاد می‌آورد زمانی که مک نالتی دلقک کشتی  بوده است و آزار و اذیت بسیاری تحمل کرده است.
 
بابی دوستی دارد به نام جوزف کارنر، نوجوانی ترک تحصیل کرده  که چاقو حمل می‌کند و بزن بزن راه می‌اندازد و اژدها روی بدنش خالکوبی می‌کند و خودش می‌گوید  در آینده می‌خواهد آتش‌خوار شود. داشتن دوستی با چنین خصوصیاتی خشن، خود به خود مخاطره انگیز است و اسباب نگرانی.
 
تاد معلم خشن و بدرفتار مدرسه هم عامل مهم دیگری است تا درس و مدرسه را به کام بابی و دوست تازه اش دنیل زهر کند. و ایلسا را از آمدن به مدرسه بازدارد. وضعیت اقتصادی مردم ساحل هم چندان تعریفی ندارد. ایلسا دختر نوجوان در غیاب مادرش مجبور است بار زندگی پدر و برادرانش را به دوش بکشد تا آن‌ها بتوانند زغال سنگ استخراج کنند.
 
وسط این همه بحران و سختی، تن مردم ساحل دور افتاده کیلی، هر روز از ترس جنگ موشکی هسته‌ای قریب‌الوقوع روسیه وامریکا به لرزه در می‌آید. رادیو هم با بیان اخبار مربوط به جنگ هسته‌ای به ترس واظطراب مردم دامن می‌زند.  مک نالتی تنها و بی‌خانمان که دو بار طعم گزنده جنگ را با تمام گوشت و پوست وخونش تجربه کرده، بیشتراز همه دچار توهم و ترس شده است. او نه تنها خود را در پس صخره‌ها پنهان می‌کند، بلکه به مردم هم هشدار می‌دهد به زیرزمین پناه ببرند.

این‌ها گوشه‌هایی است از روی تلخ و سخت و هراسناک زندگی مردم ساحل کیلی، که کم و بیش در سراسر دنیای خشونت‌زده  عادی و رایج است. اما آنچه این رمان را متفاوت، خواندنی و برجسته می‌سازد کاری است که اهالی ساحل کیلی در برابر این همه خشونت انجام می‌دهند. شیوه‌ای که نویسنده در این رمان عرضه می‌کند تازگی دارد و می‌تواند راهگشای بسیاری باشد،  شیوه افرادی که با رفتارهای انسانی و شجاعانه ترس و اظطراب را زیر پا می‌گذارند و امید و نشاط می‌آفرینند. افرادی که موفق می‌شوند زمستان سرد و یخ زده  ساحل کیلی را با خورشید وجودشان گرم و امن کنند.
 
 

ایلسای نوجوان یکی از کسانی است که وجودش بسیار تاثیرگذار است او بعد از مرگ مادر، نقش مادر کوچک خانواده را بازی می‌کند . او با مراقبت  از پدروبرادرانش چرخ زندگی را می‌چرخاند. ایلسا به بابی کمک می‌کند برای بهبودی پدر بیمارش دعا کند. یکی دیگر از شخصیت‌های جذاب و دوست‌داشتنی داستان، دنیل شاگرد جدید مدرسه است که باهنر عکاسیش و شجاعتش به کمک همشاگردی‌هایش، حساب تاد معلم سختگیر و خشن مدرسه را کف دستش می‌گذارد. خانم بیوت معلم مهربان زیست‌شناسی در مدرسه‌ای که خشونت سکه رایج است آن چنان روحیه انسانی دارد که به حیوان روی میز تشریح مدرسه،  ادای احترام می‌کند.
 
تقابل و رویارویی «صلح ودوستی» با «جنگ وخشونت» را در صحنه‌های مختلف رمان می‌بینیم. اوج این تقابل و رویارویی نفس‌گیر صحنه‌ پایانی رمان است. صحنه آخر ضیافت شبانه‌ای است گرداگرد آتش در هوایی بسیارسرد. آتشی که اهالی به کمک هم افروخته‌اند و می‌تواند نماد روح زیبای همبستگی اجتماعی باشد. مادر دوست داشتنی بابی به عنوان زنی خوش قلب، زیبا و با نشاط و پر امید در برپایی این ضیافت شبانه نقشی بسیار دارد.    

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها