در جدیدترین فصلنامه علمی -پژوهشی «اسلام و مطالعات اجتماعی» بررسی شد
واکاوی امتناع نظریه جامعهشناسی و علوم اجتماعی اسلامی در ایران
شماره دوم فصلنامه علمی ـ پژوهشی «اسلام و مطالعات اجتماعی» ویژه پاییز 1396 منتشر شد.
مخاطبان در این شماره میتوانند مقالاتی را با عناوین کارکرد اجتماعی اعتقاد به مهدویت نوشته محمود ملکیراد و مجتبی گودرزی، تفسیر المیزان و قرائتی دیگر از فلسفه تاریخ برای پیشرفت اجتماع به قلم ایوب امرائی، مریم نظر بیگی و محمدرضا حسینی، نگرش و تحلیلی فرادینی از بنیانها و زمینههای افراط گرایی به قلم عماد افروغ و واکاوی نسبت هویت سرزمینی و عناصر مشروعیت بخش اجتماعی در اندیشه صفویان به قلم ابراهیم توبهیانی و محسن الویری مشاهده کنند.
همچنین مقالات واکاوی امتناع نظریه جامعهشناسی و علوم اجتماعی اسلامی در ایران نوشته سید مهدی اعتمادی فرد و طبیه صدوقینیا، بررسی رابطه میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی با نگرش به جامعه در میان دانشجویان شهر قم نوشته ابراهیم فتحی، علیرضا پویا و محسن مقدمی و تبلیغ و الگوی مطلوب مبلغ نوشته سید محمدحسین هاشمیان، ناصر رفیعی محمدی و حوریه بزرگی از دیگر مقالاتی است که در این شماره از فصلنامه منتشر شده است.
ساختار درونی علوم اجتماعی، زمینهها و لوازم اجتماعی که در آن امکان بروز یافتند، از مسائلی است که در دهههای اخیر توجه بسیاری را متوجه خود کرده است. در این میان برخی با توجه به تفاوتها و مشابهتهایی که در علوم اجتماعی در سیر تحول خود در داخل و در قیاس با سایر جوامع داشته، به نحوی طرح مسئله کردند که جریان اصلی را متوجه ملزومات شکلگیری و رشد جامعهشناسی در ایران کنند. دو الگویی که در مقاله «واکاوی امتناع نظریه جامعهشناسی و علوم اجتماعی اسلامی در ایران» مورد توجه قرار گرفته یکی رویکرد قایل به امتناع نظریه جامعهشناختی است که در برخی محافل عمومی مورد توجه قرار گرفته و دیگری الگوی علوم اجتماعی اسلامی است. به نظر میرسد این دو الگو نیازمند بحث و بررسی است اما تا به حال مواجهه با آنها عمدتا رد یا انکار بوده است.
هر گونه بسط یا گشایش تئوریک در حوزه جامعهشناسی نیازمند دقت بخشیدن به دعوی امتناع نظریه جامعهشناسی یا علوم اجتماعی اسلامی است. در این تحقیق با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و روش اسنادی، ابتدا اصول این نظریه و همچنین دلایل و مستندات ارائه شده برای آن بررسی شده و وضعیت امتناع نظریه جامعهشناسی در مقایسه با علوم اجتماعی اسلامی با توجه به انگیزهها و دلایل مدافعان و منتقدان واکاوی شده است. نتایج حاکی از آن است که صحبت از وضعیت امتناع به مثابه آسیبهای علوم اجتماعی در ایران، به معنای حکم قطعی و صادرشده مرگ علوم اجتماعی و یا از بین رفتن هر گونه امکان اندیشه جامعهشناختی نیست، بلکه به معنای مشخصی به کار برده شده است. همچنین بررسی مباحث مربوط به علوم اجتماعی اسلامی نشان میدهد، علاوه بر عدم جزئیات لازم، ملزومات و اقتضائات علم مورد توجه قرار نگرفته است.
در مقاله «تفسیر المیزان و قرائتی دیگر از فلسفه تاریخ جهت پیشرفت اجتماع» نیز که در این شماره درج شده، آمده است: «پیشرفت اجتماع و نیل جوامع و تمدنها به سعادت و کمال آرزوی دیرینه بشر است. اندیشه پیشرفت از سوی متفکران علوم انسانی تعاریف گوناگونی داشته و مصادیق مختلفی را شامل شده است.
تکوین و قدرت نفوذ اندیشه پیشرفت اجتماع، نیازمند ابتنای آن بر مبانی نظری استوار و محکمی مانند «فلسفه تاریخ» است. «ماهیت تاریخ» و «عوامل محرک تاریخ» دو مولفه مهم فلسفه تاریخ به شمار میآیند. فیلسوفان تاریخ و جامعهشناسان، ماده را ماهیت و موضوعاتی مانند نژاد، عوامل جغرافیایی، نظریه الهی، قهرمانان و اقتصاد را مهمترین عوامل محرک تاریخ بر شمردهاند. این نگاشته بر آن است تا بر اساس تفسیر شریف المیزان و با استفاده از روش تحلیلی ـ توصیفی یکی از مهمترین اقسام مبانی نظری «اندیشه پیشرفت اجتماع» یعنی «فلسفه تاریخ» را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد و با ارائه ادله مهمی اختلاف را به عنوان ماهیت و «دین» را به عنوان عامل محرک تاریخ معرفی نماید.»
شماره دوم فصلنامه علمی ـ پژوهشی اسلام و مطالعات اجتماعی ویژه پاییز 1396 با مدیرمسئولی نجف لکزایی و دبیری حمید پارسانیا در 205 صفحه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است.
نظر شما