کهیان بهمنی در نقد مجموعه داستان جویس کرول اوتس گفت: بهنظر من، بازار کتاب ایران اکنون نیاز به اوتس ندارد. مترجم باید کمی شهامت داشته باشد و زیر بار ترجمه هر اثری نرود.
در ابتدای جلسه، معصومه عسکری یکی از داستانهای کتاب را خواند و بهمنی اینگونه نقدش را شروع کرد: کسی که «عاشقانه، تاریک و عمیق» را ترجمه میکند، از دو حالت خارج نیست؛ یا عاشق است یا دیوانه. چون ما در مورد مقولهای صحبت میکنیم که در ایران کوچکترین ارزشی ندارد. در مطالعات ترجمه، به مترجم سایه گفته میشود. در جامعه ما حتی این سایه هم وجود ندارد!
او در ادامه گفت: ضرورت ترجمه این کتاب چیست؟! اوتس نویسنده مطرحی در سطح جهانی نیست. قصه تعریف نمیکند و تنها بهثبت لحظات روانی میپردازد. کارهای او همه روانشناختی هستند و نیاز به ساعتها فکر و غور دارد تا خواننده نتیجهای از آن کسب کند.
بهمنی ادامه داد: مترجم ایرانی در وهله اول باید بهدنبال کتابی باشد که داستان داشته باشد؛ چون مخاطب ایرانی علاقمند است داستان بخواند. با این اوصاف، وقتی مخاطب ایرانی تشنه داستان است، چرا ما دستهای از داستانها و رمانهای بسیار سنگین را پیشنهاد کنیم که شاید در انتها هم دلزده شود؟ بهنظر من، بازار کتاب ایران اکنون نیاز به اوتس ندارد. مترجم باید کمی شهامت داشته باشد و زیر بار ترجمه هر اثری نرود.
این استاد دانشگاه به یکی دیگر از ایرادات اثر اشاره کرد و گفت: این کتاب رنگ ویراست بهخودش ندیده است! البته این ایراد متوجه نشر کولهپشتی است. در مسابقه بین مترجم و متن، ویراستار نقش بسیار مهمی دارد؛ چون در حین ترجمه، چشم خیلی از اشکالات را نمیبیند و ذهن نیز دروغ میگوید.
بهعنوان مثال لحن در این اثر به مخاطب انتقال داده نمیشود. لحن باید از زبان معیار بیرون کشیده شود. گوش مترجم باید همچون چشم نویسنده دقیق باشد و بتواند بهزبان معیار برسد. جایی که زبان معیار از دست میرود، متن دچار از همگسیختگی میشود و مقداری خواننده اذیت میشود. مترجم باید مطالعه زیاد و دایره واژگانی مناسب داشته باشد. یک مترجم خوب باید بتواند یک جمله را پنجبار بنویسد. اینجاست که مترجم میتواند بهلحن موردنظر برسد. اما این را هم اضافه کنم که درآوردن لحن به زمان زیادی نیاز دارد و در شرایط کنونی نشر و چاپ خیلی مقدور نیست.
او توضیح داد: یکی دیگر از مشکلات ترجمه کتاب، شکستن پاراگرافبندیهاست. در صورتی که مترجم باید کاملا وفادار باشد. هرکجا که نویسنده پاراگراف را شکست او هم مثل نویسنده عمل بکند.
بهمنی به وفاداری ترجمه به متن اصلی اثر اشاره کرد و گفت: برخلاف مترجمان قبل از انقلاب، مترجم این اثر بیشتر به متن اصلی وفادار بوده و این امر باعث شده که از زیبایی اثر کاسته شود. بهتر بود که تعادلی بین این دو امر برقرار می کرد که این هم کار آسانی نیست.
او در جمعبندی صحبتش گفت: جدای از اشکالات، ترجمهکردن این اثر جرئت میخواهد. چون انگلیسی بسیار سختی دارد و از آن گذشته، کارهای اوتس نیاز به رمزگشایی نیز دارد. اگر از مترجم حمایت و از نظر مالی تامین شود، ترجمهاش زمین تا آسمان فرق میکند و تبدیل به یک اثر ماندگار میشود.
نظرات