داستانهاي اين مجموعه دست به افشاگري از جنبههايي از زندگي ميزنند كه براي مخاطبشان گاه آزار دهند ميشود و گاه لبخندي بر لبان او مينشاند و سرخوشش ميكند. داستانهاي چاك پالانيك كه هنوز در ايران نويسندهاي شناخته شده نيست، لذت داستان كوتاه خواني را يادآوري و تاكيد ميكند. برخي از داستانها هم در عين خندهدار بودن، تلخاند و چندان هم نميتواند آن را به يك شوخي خنده دار تشبيه كرد.
هنر داستان گويي چاك پولانيك در اين است كه زندگي آمريكايي را به گونهاي روايت ميكنند كه به اين راحتيها از ياد نميرود و كابوسها و خوابها و بيداريهاي به تصوير كشيده، مدام جلوي چشم است. «اجساد متحرك» از جمله داستانهاي كوتاه اين مجموعه است كه سرنوشتي تراژيك در انتظار دانش آموزي باهوش قرار ميدهد. اين سرنوشت تلخ از بابت مصرف مادهاي مخدر است كه شوك الكتريكي از دستگاه الكتروشوك فلبي آن را ايجاد ميكند.
توقعها و آروزها و خواستههاي آدمها در داستانهاي اين نويسندهي معاصر آمريكايي در حدي كوچك و دم دستي است كه گاه خواننده را به خنده واميدارد. اين وضعيت را در داستان «تقتق» سراغ گرفت كه پسری امیدوار است تا بتواند برای آخرین بار جوکی سخیف را برای پدر محتضرش تعریف کند. يا بايد در داستان «تونل عشق» را مثال زد. اين داستان، ماجرای ماساژدرمانگری روایت میشود که شغلی عجیب دارد؛ او برای مشتریان محتضرش آسودگی فراهم میکند.
قسمتی از متن کتاب
«هر فردی قدم پیش میگذارد تا دست کسی را بگیرد که دست کسی را گرفته که آن فرد هم دست کس دیگری را گرفته که آن کس دست داییام را گفته و داییام دست من را گرفته است. این حادثه واقعاً اتفاق میافتد. شاید کلیشهای به نظر برسد، اما دلیلش این است که کلمات باعث میشوند هرچیزی که حقیقت دارد کهنه و پیشپاافتاده به نظر برسد. چون کلمات همیشه چیزی را که سعی داری بگویی خراب میکنند.»
چاک پالانیک نويسنده و مقاله نويس مشهور آمريكايي است كه با انشتار رمان باشگاه مبارزه و تبديل آن به فيلمي سينمايي به كارگرداني ديويد فينجر به نويسندة اي اسم و رسم دار تبديل شد.
مجموعه داستان «تماس سرد و یازده داستان کوتاه دیگر» نوشته چاک پالانیک و ترجمه محمود مؤمنی را نشر چترنگ منتشر كرده است.
نظرات