چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۲
وضعیت ناعادلانه ارزیابی رساله‌‌ها در دانشگاه‌ها

تقی پورنامداریان در هفتمین دوره از جایزه دکتر فتح‌الله مجتبایی درباره پایان‌نامه لاله معرفت با عنوان «نقش تقابل‌ها در ساختار، بلاغت و زیباشناسی مثنوی» سخن گفت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، تقی پورنامداریان که استاد راهنمای رساله «نقش تقابل‌ها در ساختار، بلاغت و زیباشناسی مثنوی» است در هفتمین دوره از جایزه دکتر فتح‌الله مجتبایی گفت: عنوان رساله‌ دکتری خانم معرفت «نقش تقابل‌ها در ساختار، بلاغت و زیباشناسی مثنوی» است. تقابل، اصطلاحی است که مترادفات آن مثل مقابله، تضاد، مطابقه، طباق از دورترین زمان‌ها در بلاغت اسلامی از ابن معتز گرفته تا علمای بلاغت معاصر سابقه دارد و در فرهنگ غرب نیز از ارسطو گرفته تا فیلسوفان و زبان‌شناسان و ادیبان و نظریه‌پردازان معاصر، از جمله سوسور، یاکوبسن، لوی استروس، پالمر، لاینز و ژاک دریدا درباره‌ی آن سخن گفته‌اند.

این استاد دانشگاه در صحبت‌های خود از وضعیت ناعادلانه ارزیابی رساله‌‌ها در دانشگاه‌ها انتقاد کرد و گفت: در بسیاری از ارزیابی‌ها نمره به دانشجو نه بر اساس کار پروژه بلکه بسته به معیارهای عاطفی و داد و ستدهای دوستانه و احترام به همکار تعیین و حق دانشجویان خورده می‌شود.
 
وی ادامه داد: آقای محمدخانی در جایی از حرف‌هایش اشاره کرد که کمتر در رساله‌های دکتری فکر تازه عنوان می‌شود و این حرف بسیار قابل توجهی است که من فکر می‌کنم مقداری با موبایل ارتباط دارد، چون من زمانی که در دوره‌های فوق لیسانس یا دکتری درس می‌دادم معمولا آیه‌ای، حدیثی یا شعری برای تایید معنی یک لغت یا مطلبی می‌خواندم که آن موقع باید زیاد فکر می‌کردم تا مطلبی به یاد آورم ولی در حال حاضر به محض اینکه مطلبی را فراموش می‌کنم، دانشجویان سریع موبایل‌های خود را بیرون می‌آورند و آن مطلب را پیدا می‌کنند و هر کس زودتر جواب دهد، اظهار فضل و دانش زیادی می‌کند.

این یعنی اینکه یک عقل منفصل پیدا شده و در واقع در ذهن چیزی نمانده است و با این وجود من نمی‌دانم چطور باید توقع فکر داشت، بلاخره آدم باید مطالبی در ذهن داشته باشد تا بتواند اینها را ترکیب کند، حرفی بزند و فکری کند، ولی وقتی قرار شد که همه چیز در موبایل باشد، دیگر چنین فکر کردنی عملا وجود ندارد و شاید باید به این فکر کرد بچه‌ها یاد بگیرند در ذهنشان چیزی را نگه دارند.
 
وی که استاد راهنمای پایان‌نامه «نقش تقابل‌ها در ساختار، بلاغت و زیبایی‌شناسی مثنوی (با تکیه بر دفتر اول و دوم)» بود، گفت: کاری که خانم معرفت کرده این است که کوشیده این تقابل‌ها را در مثنوی طبقه‌بندی کند و هم از نظر نقش معنارسانی و هم از نظر زیباشناسی آن‌ها را نشان بدهد. کاری که او کرده بسیار دقیق و کنجکاوانه است و من فکر می‌کنم اگر برنده جایزه‌ای شده است به‌خاطر همین دقت است که در کشف این تقابل‌ها انجام داده، تا حدی که زمانی این‌ها را با مصیبت‌نامه و منطق‌الطیر عطار مقایسه کرده و به‌نظر می‌رسد آنقدر بسامد این تقابل‌ها زیاد است که می‌توان این را یکی از ویژگی‌های سبکی و عناصر زیبایی‌شناسی مثنوی مولوی به‌حساب آورد.

پورنامداریان در ادامه مطلبی جدی و آمیخته با طنز قرائت کرد که به شرح زیر است: «بنده به زعم‌ خودم از استاد ارجمند دکتر مجتبایی تشکر می‌کنم که با ارزیابی رساله‌های دکتری با کمک همکاران خود و برقراری جایزه‌ای برای رساله‌های برتر و چاپ آن‌ها، ظلمی را که بر سر انصاف در بعضی جلسه‌های دفاع رساله‌های دکتری می‌رود را تا حد قابل زیادی جبران کرده‌ است و زمینه کوشش بیشتر دانشجویان را از طریق این تشویق سنجیده فراهم آوردند. بنده دلم می‌خواست چندکلمه‌ای هم که ملغمه‌ای از شوخی و جدی است اینجا بیان کنم. به شرطی که نه حواله به دانشگاهی باشد و نه به هیچ استادی. این همه مستمع مجانی و میکروفون مفت کمتر از آن پیش می‌آید که فرصت را برای جوی با هزل آمیخته غنیمت نشمارم.
 
متأسفانه نظام اخلاقی و اجتماعی ما در طول تاریخ و به‌خصوص در دوره‌هایی که دوره دکتری بسیار گسترش یافته است، به‌گونه‌ای است که ملاحظات عاطفی و داد و ستدهای دوستانه چنان با قضاوت‌های حق‌جویانه آمیخته است که گویی حق بدون رنگ و لعاب عاطفی اصلا حق نیست، ارزش نهایی رساله را با همه عیب و ایرادها و البته تعارف‌های ضروری، سرانجام معیارهای عاطفی و دادوستدهای دوستانه، ملاحظات ناشی از احترام به همکار و آینده‌نگاری‌های محتاطانه تعیین می‌کند.
 
معمولا در بعضی جلسه‌های دفاع استاد راهنما در نقش یک صوفی‌ستایی و استاد در فن خطابه است، در عین آنکه قابل به هیچ حقیقتی نیست با استفاده از امکانات و اقتضای وقت، حق‌های زیادی را برای دانشجو اثبات می‌کند. در این حال هرچقدر هم رساله به فرض محال بد باشد، نه می‌شود ردش کرد و نه می‌توان از نمره 20 به آن کمتر داد. فقر و استیصال دانشجو، بیماری پدر و مادر، رفت‌وآمد مصیب‌بار از شهرستان به تهران و بالعکس، مقایسه رساله دانشجو با رساله‌ای از همکلاسی‌های او که یک ماه پیش با نمره 20 پذیرفته شده و زحمت زیادی که کشیده شده است، همه اینها و نیز بیشتر از این‌ها دلایل بطلان‌ناپذیری است تا هم رساله پذیرفته شود و هم حتی‌المقدور کمتر از 20 نگیرد.
 
خوب مگر می‌شود جرأت کرد و اینها را حق ندانست، به‌خصوص وقتی که مجلس هم پر از کس و کار دانشجو باشد، به این ترتیب هم آنان که ایرادهای کوچک و بزرگ از رساله می‌گیرند و هم آنان که تعریف و تمجید می‌کنند و هم فرمایشات استاد راهنما همه حق است. پیداست که سرانجام به‌جزء خود حق هیچ کس از این قضاوت ملانصرالدینی زیانی نمی‌بیند و محکوم نمی‌شود، حتی اگر دانشجو به ‌فرض محال به‌جای رساله اباطیل‌نامه‌ای هم نوشته باشد، از این محکمه راضی و خشنود برمی‌گردد.
 
می‌گویند روزی ملانصرالدین را قاضی شهری کردند، شاکی و مشتکی به حضور ملا رسیدند، ملا با کمال دقت به حرف‌های شاکی گوش کرد، دید درست می‌گوید، گفت تو حق داری. بعد نوبت به مشتکی رسید او هم ماجرا را بازگو کرد و ملا با دقت گوش کرد و دید او هم حق دارد، گفت تو هم حق داری. در این وقت منشی جلسه زیر گوش ملا گفت نمی‌شود هر دو حق داشته باشند تو باید یکی از آن دو را محق بدانی، ملا کمی تأمل کرد و سپس گفت: تو هم حق داری. در جلسه‌های دفاع هم همه از جهتی حق دارند. فقط خود حق است که دور از نرمش‌های عاطفی و ملاحظات همکارانه حق ندارد و همواره سرش از حق بی‌کلاه می‌ماند.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها