محمدرضا اصلانی در نشست نقد و بررسی کتاب «عمیق» مطرح کرد:
ترجمه آثار برگزیدگان اُهنری کمک شایانی به داستاننویسان حرفهای است
محمدرضا اصلانی ضمن اشاره به ترجمهای موفق از آثار اُهنری در مجموعه داستان «عمیق» گفت: اهمیت ترجمهی آثار اُهنری برای کسانی است که داستاننویسی را به صورت حرفهای دنبال میکنند. این آثار سبک و سیاق داستاننویسی در غرب را بیان میکند.
در ابتدای این جلسه، محمدرضا اصلانی صحبت کرد و ضمن اشاره به نوشتن مقدمه برای این کتاب گفت: فکر میکنم که جای یک مقدمه مبسوط در ابتدای کتاب خالی بود که توسط خانم طرزی نوشته شود. بهتر بود که ضمن معرفی اٌهنری برای جوانان، درباره افتخارات ایشان صحبت میکردند. اهمیت ترجمه این دست کتابها برای کسانی است که دوست دارند داستاننویسی را به صورت حرفهای دنبال کنند و بدانند که داستانها در غرب در چه سبک و سیاقی است.
وی ضمن اشاره به تعدادی از داستانهای این کتاب گفت: داستان «خادمین نقشه» داستان زیبایی است که عمدتا مبتنی بر شیوهی نامهنگارانه است. این شیوه در قرن 19 متداول شد و با اختراع تلفن از کار افتاد. سپس با اختراع دستگاه دورنگار رونق دوبارهای گرفت. نویسنده داستان با انتخاب موقعیت و زمان داستان، این نوع نامهنگارانه را توجیهپذیر کرده است. داستانهای «من بزرگ» و «سعادت» را داستانهای مدرن میدانم که بسیار زیبا بود. داستان من بزرگ مبتنی بر نشانهشناسی است. بسیاری از مضمونهای معروف داستانهای مدرن مثل تنهایی، جنون، زوال و انهدام خانواده در این داستان وجود دارد.
این نویسنده و منتقد ادبی بیان داشت: داستان سعادت، داستان بسیار زیبایی است و بسیار کوبنده بود. در این داستان، نویسنده با توجه به موضوع چند صدایی، طنز میسازد که در عین طنز، ترسناک نیز است. چندصدایی جز یکی از مهمترین ویژگیهای داستان است. در آن همه صداها به شیوه مساوی بازتابانده میشوند. حق حضور همه صدا به شرطی که یکی بر دیگری مسلط نباشد، در متن باید رعایت شود.
وی اضافه کرد: در این داستان میبینیم که قاتل و خانواده مقتول به جای این که در برابر هم قرار بگیرند، در کنار یکدیگر قرار میگیرند و دوستی و زندگی را تجربه میکنند. از همینجا است که طنز کوبنده داستان شروع میشود و نویسنده به کمک همین تکنیک به مخاطب ضربه میزند. در تعریف طنز باید بگویم که طنز جزئی از ادبیات است که اشتباهات نامطلوب بشری را به شیوهای خندهدار به تصویر میکشد. این تکنیک ساختاری چند لایه دارد. اگرچه طنز میخنداند اما واقعیتی تلخ در بطن خود دارد. این موضوع باعث میشود تا نویسنده تازیانهای به ذهن مخاطب بزند. یکی از مهمترین چیزهایی که در داستانهای جنایی وجود دارد، موضوع رمز و راز است و با همین دید، داستان رگههای جنایی نیز دارد. در این داستان میبینیم که از پایانهای خوش و دلزده دیگر خبری نیست و این به دلیل وجود عنصر رمز و راز در آن است. در عمدهی داستانهای این مجموعه عنصر شگفتی وجود دارد. تبدیل جهل شخصیتها به دانایی یکی از وجوه این موضوع است که در داستان دیده میشود. در داستان سعادت میبینیم که نویسنده تاکید زیادی بر روی عینک دارد و این شی از یک عضو معمولی تبدیل به یک شی داستانی میشود. به نظرم تاکید بر روی این عنصر، به دلیل این است که عینک مرزی بین دانستن و ندانستن است. داستان عمیق و شبانیها دو داستان پست مدرن هستند.
محمدرضا اصلانی ضمن اشاره به ویژگیهای داستانهای پست مدرن گفت: داستانهای پست مدرن تاکید بر قالبهای گسیخته است. روایتهای ناپیوسته و بدون ترتیب در وقایع مختلف جز ویژگیهای آن است. در این داستانها هیچ روایت واحدی وجود ندارد و واحد قالب نیز وجود نخواهد داشت. در این جا با کارناوال روایتها مواجه هستیم و فقط یک روایت نیست. روایتهای خرد متعدد به صورت تنگاتنگ در درون هم قرار میگیرند. یکی از مهمترین وجه پست مدرن با مدرن، در خرده روایتها است. در داستانهای مدرن کلان روایت داریم در حالی که در داستان پست مدرن خرد روایت داریم. راوی داستان تغییر میکند و با ضمایر و راوی بازی میکند. تغییر در روایت داستان، ناشی از همان خردهروایتها در داستان پست مدرن است.
در ادامه این نشست، محمدرضا گودرزی صحبت کرد. او به نقد و بررسی این کتاب پرداخت و گفت: مجموعه داستان عمیق، 7 داستان برگزیده است. 2 داستان آن بلند است و 5 داستان کوتاه ماکسیمال در آن داریم. بهترین داستانهای این کتاب را داستانهای عمیق، من بزرگ و سعادت میدانم. اگر داستان شبانیها هم طولانی نبود، داستان خوبی بود. داستان خادمین نقشه ضعیف بود و بهتر بود نوشته نمیشد. البته این را هم باید بگویم که برای آمریکایی ها و اروپاییها، هندوستان مرکز رمز و راز بوده است و کشف این رمز و رازهای آیینی برایشان جذاب بوده است و برای ما جذاب نیست.
وی بیان داشت: من داستان عمیق را پست مدرن نمیدانم و به نظرم مدرن است. بنابراین 6 داستان مدرن است و فقط یک داستان، داستان شبانیها، پست مدرن است. در داستان عمیق یکی از دو راوی فوت کرده است که بسیار شبیه به شیوه ولف و فاکنر است که از راویان مختلف در روایت کار استفاده میکند. این موضوع در داستانهای مدرن بسیار زیاد به کار گرفته میشود و کمتر در داستان پست مدرن مورد استفاده قرار میگیرد. در داستانهای مدرن، معمولا توصیف شخصیت، توصیف روانشناسی درون کاراکتر داستان است. بنابراین توصیف یک فصل، بخشی از توصیف یک درون است. در داستانهای مدرن ذهنی، افکار و ذهنیات بیش از هر چیز دیگری روایت میشود. البته این را باید بگویم که در تعریف داستان پست مدرن تعاریف زیادی وجود دارد و به همین دلیل اختلافات زیاد است. در این حوزه قطعیتی وجود ندارد و هر کس براساس نظریهای تعریفی ارائه کرده است.
محمدرضا گودرزی در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره استفاده از عنصر تعلیق در داستان گفت: دیر دادن اطلاعات یکی از اشکالاتی است که باعث سختخوانتر شدن کتاب شده است و داستان را گنگ کرده است. این که نویسنده بیاید و به کمک اطلاعات ندادن، بخواهد مخاطب را با خود همراه کند، شیوهی غلطی است. اعتقاد دارم که نویسنده باید اطلاعات را به موقع و به جا به مخاطب بدهد اما به گونهای داستان را پیش ببرد که مخاطب تا آخرین لحظه با او همراه بشود. در بعضی از داستانهای این کتاب میبینیم که از راوی غیر قابل اعتماد استفاده شده است. نوشتن داستان با راوی غیر قابل اعتماد بسیار سختتر از داستان با راوی قابل اعتماد است.
نظر شما