در میزگرد «دستاوردهای نمایشگاه فرانکفورت» بررسی شد؛
وضعیت ایران در نمایشگاه فرانکفورت نرمال بود/بضاعت زبانی ما ضعیف است
«دستاوردهای نمایشگاه فرانکفورت» در میزگردی با حضور برخی از مسئولان و نویسندگان و مترجمان در خبرگزاری کتاب ایران بررسی و ضمن تاکید بر حضور کشورمان در این نمایشگاه درباره مسائلی مانند حضور قابل قبول ایران در این نمایشگاه، توجه به زبان و توجه به پوشش خبری درخور از رویدادهای نمایشگاه بحث شد.
در ادامه بخش پایانی این میزگرد آمده است.
الهام فلاح: این فرصت برای من مهیا شد تا در سفر به فرانکفورت از نزدیک با جریان نشر بینالملل آشنا شوم؛ تا چه زمانی فقط، درباره صنعت نشر، ادبیات، و بازار جهانی کتاب بشنویم؟ موضوعات تعجبآوری در این سفر دیدم. دنیای چاپ برای من فقط صفحه وورد، قرارداد با ناشر و در نهایت چاپ کتابم بود و چیز بیشتری ندیده بودم. شکل جدیدتری از نوع نگاه ناشران و رفتار تخصصی را در این نمایشگاه دیدم که البته گاهی مکدر شدم و گاهی به ناشران حق دادم. ناشر یا عضو موسسه نمایشگاههای فرهنگی نبودم و از سوی تشکلها به این رویداد فرهنگی اعزام نشده بودم بنابراین توانستم از فاصله دورتر به ماجرای نمایشگاه کتاب فرانکفورت نگاه کنم.
کتاب بسیاری از نویسندگان در نمایشگاه فرانکفورت عرضه شد؛ اما چه اتفاقی افتاد؟ ناشر در ازای حمل این کالا چه فعالیتی برای این کتاب انجام داد؟ آیا عرضه کتاب و حضور نویسنده برای خالق اثر، نتیجهای به بار خواهد آورد؟ بنابراین به نظر میرسد که ناشر باید پیش سفر به فرانکفورت مذاکراتی را با چند ناشر انجام دهد برخی از ناشران حتی، کاتالوگ انگلیسی استانداردی همراه نداشتند و حتی زحمت ترجمه عنوان کتاب به انگلیسی نیز به خود نداده بودند و فقط منتظر بودند که چه کسی از روبهروی غرفه ایران عبور میکند؛ البته همه این مسائل تقصیر موسسه نمایشگاهها یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست.
آژانس ادبی، ناشر و نویسنده باید الفبای حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت را بلد باشد. حضور صرف در نمایشگاه به نشر ایران کمکی نمیکند. نحوه پذیرایی فقط شاخ و برگ بالایی مشکلات بنیادی است. به نظر میرسد که باید از تجربه تعامل از طریق گفتوگو با جهان در عرصه نشر استفاده کنیم. با توجه به اینکه فروش کتابهای ادبی با وجود گسترش کتابهای الکترونیکی همچنن در صدر فروش است، آیا آژانسهای ادبی که هرسال در نمایشگاه حاضر میشوند پیشزمینهای از ادبیات کشور مورد نظر دارند؟ برخی از آژانسهای ادبی از حضور نویسندگان کشورشان نیز اطلاعی نداشتند.
مقانلو:صِرف حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت اتفاق خاصی رقم نمیخورد و افتحاری به حساب نمیآید. تجربه من با توجه به اینکه با ترجمه انگلیسی حاضر بودم متفاوت بود؛ علاوه براین با ناشری در این رویداد شرکت کردم که فقط کتابهای ترجمه با خود آورده بود؛ بنابراین نسبت به سایر نویسندگان یک تا چند پله جلوتر بودم. بخشی از فعالیتهای شخصی مانند طراحی بروشور در بهتر دیده شدن کتابم کمک کرد. با بررسی فعالیت ناشران فرانسوی، آلمانی، عرب متوجه شدم که خیلی خیلی از مساله اصلی دور هستیم؛ بهعبارت دیگر تا زمانی که از حضور مدیربرنامه قوی برخوردار نباشیم کاری به سرانجام نمیرسد؛ اما در مجموع فرانکفورت تجربه خوبی بود.
حضور ایران در این دوره از نمایشگاه را چطور دیدید؟ آیا با وجود فاصلهای که صنعت نشر کشورمان با کشورهای مطرح دارد شرکت ایران در این رویداد بزرگ را لازم میدانید؟ شحنهتبار: از 16 سال پیش در نمایشگاه فرانکفورت شرکت میکنم. بعد از نمایشگاه دچار جو هیجانی میشویم و درآستانه نمایشگاه نیز بعضی از ناشران درباره نمایش ترجمه 50 یا 70 عنوان کتاب حرف میزنند این در حالی است که در روزهای پایانی این جو خیلی سریع فروکش میکند. نمایشگاه کتاب فرانکفورت مانند سایر نمایشگاههاست و دلیل حساسیتهای ایجاد شده درباره این موضوع را نمیدانم حساسیتهایی که ما را به بیراهه و حاشیه میبرد. بیشتر صحبتهایی که در چند روز بعد از نمایشگاه شنیدم درباره رنگ غرفه و نوع موبایل و نوع غذا بود که همه موضوعات سلیقهای است. موضوع نمایشگاه فرانکفورت، انتخاب نوع غذا نیست. باید از خود بپرسیم که چرا در این نمایشگاه شرکت میکنیم و چه قابلیتی برای صنعت نشر کشورمان دارد. معتقدم حتی بهصورت نمایشی هم که شده باید در نمایشگاه حضور داشته باشیم؛ علاوه براین تاکید دارم که نویسنده و مترجم باید در این رویداد حاضر باشد. اگر بخواهیم در تهران بنشینیم و جهانی فکر کنیم، وضعیت از 100 سال پیش را ادامه خواهیم داد و آب از آب تکان نمیخورد.
حضور نویسنده و مترجم در نمایشگاه فرانکفورت موجب میشود تا توقعاتش متعادل شود و به این نتیجه میرسد که کار در این حوزه چقدر مشکل است.
حضور همه ما در نمایشگاههای بینالملی، بهویژه نمایشگاه فرانکفورت که مجموعهای از دنیای صنعت نشر به حساب میآید، حتی بهصورت نمایشی ضروری و حضور ایران در این نمایشگاه مانند برخی دیگر از کشورها نمایشی است. بارها گفتهام که شرایط ایران در این نمایشگاه نه آنقدر سیاه است و نه آنقدر سفید، از طرف دیگر، غرفه کشورمان یکی از پرکارترین و پررفتآمدترین غرفههای سالن پنج بود. حتی در مقایسه با غرفه کشور روسیه که قدمت ادبیات مدرن آن نسبت به ما بیشتر است.
باید بپرسیم نشستها چه نتیجهای دارد
شحنهتبار: باید بپرسیم که از نشستها چه استفادهای میکنیم. براساس تجربه شخصی معتقدم که خبر نشستها مهم است. اهمیتی ندارد که در این نشست افراد عادی نشستهاند یا متخصصان بلکه اخبار معرفی کتاب برجسته میشود. خاصیت نشستهای نمایشگاهی صرفا خبری کردن کتاب، صحبتهای نویسنده و پرسشهای مطرح شده از سوی مخاطبان است.
همدلی زیر غرفه ملی
شحنهتبار: سالها بهصورت مستقل و بهعنوان ناشرِ زیرمجموعه کشور انگلیس در نمایشگاه فرانکفورت شرکت کردهام؛ بنابراین معتقدم که حضور ناشران ایرانی زیر یک سقف از برپایی غرفه در بهترین سالن بهتر و ایجاد همدلی برای ناشران بسیار با اهمیت است. کشورهایی مانند مالزی، بلغارستان، ترکیه و حتی ناشران آلمانی نیز به نوعی زیر یک سقف هستند.
میتوان ثمره یکسال تلاش و برنامهریزی را در نمایشگاه فرانکفورت دید؛ بهعنوان مثال با توجه به فضایی که موسسه فراهم کرده بود سال گذشته موفق شدم با ناشر لهستانی قرداد همکاری امضا کنم و دو عنوان کتاب گلی ترقی و محمود حسینزاد بهصورت مشترک منتشر و زمینهای برای حضور در جشنواره «کُنراد» شد.
همه چیز نرمال بود
شحنهتبار: 9 نفر از نویسندگان و مترجمان مطرح کشورمان در این رویداد فرهنگی همراه من بودند. هنوز آنقدر حرفهای نشدهایم که بهصورت مستقل در این نمایشگاه حاضر شویم و در شروع کار قرار داریم. برای نظردهی راه زیادی در پیش داریم. بسیاری از نظرهایی که طی سالهای گذشته مطرح شده کلیشهای است و معتقدم که از این نظرات به جایی نمیرسیم جزاینکه دلچرکین میشویم. همه چیز در این نمایشگاه نرمال بود یعنی مثل همه کشورها، نه خیلی خوب و خیلی بد یعنی موضوعی شبیه به وضعیت ادبیات کشورمان که از هر هزار عنوان کتابی که در این حوزه منتشرمیشود 10 عنوان به اصطلاح گُل میکند؛ بنابراین به نظر میرسد که اوضاع ایران در حوزه ادبیات آنقدرها هم بد نیست. نویسندگان بسیار خوبی در کشور داریم و اگر جهانی نمیشویم و اگر آژانسهای ادبی ما قدرت حرکت به جلو ندارند به دلیل ناتوانی در حوزه زبان است.
زبان فارسی به زبانهای دیگر نزدیکی ندارد و ترجمه از فارسی به زبانهای دیگر بسیار مشکل است؛ بهعبارت دیگر برای حفظ ارزش ادبی آن تلاش زیادی را از سوی مترجم مسلط میطلبد. در این زمینه مترجمی را با تواناییهای لازم پرورش ندادهایم و در این شرایط است که آژانس ادبی، ناشر و نویسنده متوقف میشود.
نمایشگاه فرانکفورت فقط بخشی از فعالیت عرصه نشر است
شحنهتبار: طی چند سال گذشته در حال جمعآوری آثار ترجمه شده نویسندگان ایرانی هستم. وقتی آرشیو و ترجمه استانداردی از آثار فارسی داشته باشیم به راحتی میتوان این آثار را به زبانهای دیگر نیز ترجمه کرد. یکی از موسسات روسی اعلام کرده آثار نویسندگان کشورمان را از انگلیسی به روسی ترجمه میکند؛ بنابراین معتقدم که حضور در نمایشگاه فرانکفورت تنها بخشی از فعالیت در عرصه جهانی نشر است. برای ما که هنوز آماتور هستیم بین نمایشگاه فرانکفورت، پاریس و پکن هیچ تفاوتی وجود ندارد. باید در حد خودمان توقع داشته باشیم. حضور رئیس نمایشگاه فرانکفورت در غرفه ایران که پیش از این سابقه نداشته مهم است. باید درباره موضوعاتی مانند دعوت از ایران بهعنوان مهمان ویژه نمایشگاه کتاب فرانکفورت که قدمت ادبی آن بسیار بیشتر از ماست حرف بزنیم. رئیس نمایشگاه حرفهای خیلی خوبی مطرح کرد. چرا فقط جمله «آیا به نظر شما این سرقت ادبی نیست» را بزرگ میکنیم؟
شهرامنیا: البته رئیس نمایشگاه این جمله را در قالب یک میزگرد با طرح پرسش مطرح کرد. گفت که ناشران ایران دو دستهاند و عدهای حق کپی را رعایت و عدهای رعایت نمیکنند و ادامه داد که کتابی که دوشنبه هنوز در آمریکا نیامده، پرنت آن چهارشنبه در ایران وجود دارد که به حیثت ناشران ایرانی لطمه میزند. و پرسید که «اگر این مصداق سرقت ادبی نیست پس چیست؟» البته بعد بهصورت شفاهی و توئیت نیز به این موضوع اشاره و عذرخواهی کرد.
محمودی: بخشی از معرفی چهرهها و آثار نویسندگان به رایزنیها مربوط میشود که میتواند جریانساز باشد.
شحنهتبار: ضعف به ناشر مربوط میشود که توان نداشته ادبیات ایران را به بیرون از مرزها منتقل کند. نمیتوانیم توقع داشته باشیم که ناشر پرتغالی، ادبیات کشورمان را در جهان معرفی کند؛ علاوه براین ناشران خارجی از ترجمه آثاری مانند سیمین دانشور، فریبا وفی و یا زویا پیرزاد بیاطلاع هستند.
هرچند که معتقدم رایزنی باید این کار را انجام دهد اما میگویم رایزنی را فراموش کنیم چراکه این پیگیریها موجب میشود مستهلک شدن ذهنمان میشود. خودمان را نباید درگیر کنیم بلکه هر کدام از هزار ناشر فعال کشورمان میتوانند در حد یک کتاب کودک و ترجمه آن فعالیت کند و از سوی دیگر میتوانیم به مترجمان پروبال بدهیم و نویسندگان را به بیرون از کشور ببریم. معتقدم در شرایطی هستیم که همه باید به هم کمک کنیم، به مرور بسیاری از مسائل حل میشود و نمایشگاه کتاب فرانکفورت به این اندازه هم ترسناک نیست.
داورپناه: بنابراین شما معتقدید که انتظار اهالی نشر ایران از نمایشگاه فرانکفورت خیلی زیاد است.
شحنهتبار: نسبت به بضاعت ناشران زیاد است؛ اما باید حضور داشته باشیم و دنیا ما را ببیند. علاوه براین به برگزاری برنامههای حاشیهای نیز موافقم مانند موسیقی که زورش به ادبیات میچربد و مخاطب را جذب میکند؛ علاوه براین حضور هنرپیشهها نیز بسیار موثر است.
شهرامنیا: مراسم افتتاح نمایشگاه فرانکفورت نیز با حضور هنرپیبشه فرانسوی بود.
داورپناه: البته این هنرپیشهها چهرههای شناخته شده در سطح بینالمللی هستند.
شحنهتبار: باید به هر روش از حضور هنرپیشه تا استفاده از موسیقی برای جلب توجه مردم به کتاب استفاده کرد.هیچ اشکالی ندارد همه جای دنیا از این روشهای استفاده میکنند. میخواهیم کاری کنیم که کتابمان بماند. برنامههای دانشگاه و تور برگزار کنیم. چهار سال پیش با حضور سید مهدی شجاعی، مرادی کرمانی و مهتاب کرامتی در آلمان تور گذاشتم ماه گذشته نیز احمد دهقان، مسعود بهنود و مرادی کرمانی در دانشگاه سوائز کنار حضور داشتند. خبری کردن این موضوع بسیار با اهمیت است چرا نباید دنیا نویسنده ما را بشناسد؟
از نمایشگاه فرانکفورت غول ساختهاند
مقانلو: بعد از بازگشت از آلمان بسیاری از رسانهها با من مصاحبه و به جای طرح پرسشی کنشی پرسشی واکنشی را مطرح کردند که مثلا پاسختان به صحبتهای مطرح شده درباره «با کفش گِلی وارد خانه مهمان نشوید» چیست؟ به نظر میرسد که رسالت خبرنگاران آشنا کردن مخاطب با اتفاقات نمایشگاه است. خیلی از دوستانی که واکنش منفی نشان میدهند نمایشگاه را ندیدند و یا مباحث را از کانالهای انگلیسی زبان و آلمانی زبان دنبال نکردهاند. خرید و فروش رایت تنها یکی از بخشهای نمایشگاه کتاب فرانکفورت است و اتفاقات بسیاری در این حضور رخ میدهد. غولی از نمایشگاه فرانکفورت ساخته شده و اگر بدانند که ماجرا چیست، سطح توقعات کم میشود.
باید از نمایشگاه فرانکفورت هوشمندانه استفاده کنیم
شهرامنیا: فرانکفورت با توجه به اینکه از سوی اهالی نشر دنیا بسیار مورد توجه است فرصتی است که اگر هوشمندانه به آن توجه شود فعالیتهای گستردهتری را میتوان ساماندهی کنیم. برخی توقع دارند که در حضور 5 روزه نشر ایران در این رویداد فرهنگی صنعت نشر ایران جهانی شود.
بضاعت زبانی ما ضعیف است
بوبان: واسطهگری ترجمه است که موجب معرفی آثار نویسندگان ایرانی در جهان میشود؛ نکتهای بدیهی که به آن کم لطفی میشود. حضور و فعالیت در نمایشگاه کتاب در هر کجای دنیا به اهرمهای واسطه دیگری بهجز مدیریت اجرا یعنی آگاهی و توانایی نیاز دارد. در نخستین حضور در این رویداد فرهنگی بضاعت زبانی را ضعیف دیدم.
برخی از افراد دستاندرکار را دیدم که بهعنوان واسطه معرف کتابهای ایرانی، بضاعت کافی را برای برقراری ارتباط نداشتند. مشکلی که در ترجمه ما نیز وجود دارد. حتی در بروشورهای معرفی آثار، اشکالات متعددی در طراحی، چاپ و فونت وجود داشت بهعبارت دیگر بروشورهای ما جهانی نبود چراکه اطلاعات تهیهکننده از زبان جهانی اندک است. افرادی هم که جای دیگران صحبت میکردند توانایی چندانی نداشتند.
جهانی شدن با توجه به زبان جهانی میسر است
وقتی صحبت از جهانی شدن است چه قدر به امر ترجمه بهعنوان فعالیت اصلی توجه میکنیم میدانم که در این حوزه ضعف داریم و برای حضور در دیگر نمایشگاهها باید به این ضعف توجه کنیم. توجه سرمایهگذاری و بها دادن به این مهره واسطه است.
حسینینژاد: در ظرفی که دولت و موسسه نمایشگاههای فرهنگی آماده میکند قرار است چه محتوایی را ارائه کنیم؟ آیا گنجایش این ظرف، بیشتر یا کمتراز محتوایی است که قصد ارائه آنرا داریم؟ نقدهایی هم که از اطراف دانسته یا ندانسته مطرح میشود بیشتر همین تناسب را هدف قرار دادهاند که بعد از انجام فعالیتهای مختلف چه اتفاقی افتاده است؟
شهرامنیا: از نقد نمیهراسم بلکه از آن استقبال میکنم معتقدم کسی که نقد را تحمل نمیکند مایل به پیشرفت نیست. توقع دارم نگاهمان نسبت به حضور در نمایشگاه کتاب فرانفکورت رویکرد ملی باشد. برخی از منتقدان از سر بیاطلاعی یا برخی با غرض نسبت به حضور ایران صحبت میکنند. توقع دارم نگاهمان نسبت به حضور در نمایشگاه کتاب فرانفکورت ملی باشد.
همانطور که میخواهیم تیم فوتبال کشورمان در عرصه جهانی موفق باشد حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت نیز از این جنس است. اگر توانستیم نشرمان را آبرومند معرفی کنیم گلی است که همه بدنه نشر به ثمر رسانده و اگر نتوانسیم در واقع گلی است که همه بنده نشر دریافت کرده است. گاهی در نقد دوستان، نگاه ملی را نمیبینم که بدترین آفت و بیشترین آسیب را وارد میکند البته قبول دارم که جای پیشرفت وجود دارد.
برافراشتن عَلَم جمهوری اسلامی و ایجاد فضایی برای دیدارها و رفت و آمدها، حداقل کاری است که میتوانیم انجام دهیم. موقعیتی که پیش از این فراهم نبود. سالهایی را به خاطر دارم که جایی برای گذاشتن کیف دستی نداشتم و با خواهش و تمنا میپرسیدم که میتوانم کیفم را در غرفه شما بگذارم؟ چه برسد که به دنبال قرار ملاقات باشم. برخی علیرغم تعیین قرار ملاقات حاضر به حضور در غرفه ایران نبودند. این در حالی است که در این دوره حتی برخی از قرار ملاقاتها رد شد.
حسینینژاد: شاهد برپایی غرفه ملی و حضور ناشران و آژانسهای خصوصی در این نمایشگاه هستیم که محتوای ایران را ارائه میکنند که اتفاق خوبی است. و طبق صحبت آقای جلیسه وقتی بیش از سه دهه همه امور را با تصدیگری دولتی اداره کردیم و اجازه ندادیم که تشکل و نشر خصوصی تجربه کسب کند و در واقع در شکل قابل توجهی خود را ارائه کند و به یکباره همه امور به تشکل سپرده میشود باید توجه کنیم که از بضاعت کافی برخوردار نیست.
عملا ظرفیت محتوایی غرفه ایران یک دهم ظرف مهیا شده بود بنابراین بحث این است که چطور میتوان حضور را هدفمند کرد. نظر شما چیست و چه تدابیری دارید تا از فرصت عالی فرانکفورت استفاده کنیم.
ناشران و تشکلها تا حضور حرفهای فاصله دارند. نسبت به حضور پراکنده، غیر حرفهای و پراکنده در گذشته به حضور هدفمندتر و حرفهایتر نزدیک شدیم. معتقدم که برخی از ناشران نسبت به دیگر همکارنشان بهتر عمل کردند. باید فرصت داد و نباید توقعمان را از نمایشگاه بالا ببریم. نمایشگاه بازتاب عملکرد و صنعت نشرماست.
به نظر میرسد مسیر فعلی موسسه در نقش حمایتگر و فراهم کننده زمینه حضور ناشران بهترین اتفاق در شکل حضور ایران در این رویداد فرهنگی است. هرچند که ممکن است هزار و یک جور ایراد و اشکال نیز وارد باشد اما به نظر میرسد که مسیر را درست رفتهایم و هر سال کاملتر شده است. بهعنوان مثال هرچند که جای بسیاری از ناشران در این نمایشگاه خالی بود اما در مقایسه با سالهای گذشته حضور ناشران قویتر، پررنگتر و کیفیت مباحث محتوایی افزایش پیدا کرده است.
دیپلماسی نشر، کجای نشر ما قرار دارد؟
طباطبائی: ورود و حضور در نشر بینالملل همانطور که آقای جلیسه و شحنهتبار گفتند، نباید منحصر به نمایشگاه باشد بلکه باید در طول سال این فعالیتها دنبال شود. دیپلماسی نشر، کجای نشر ما قرار دارد؟ آیا پیگیری دیپلماسی نشر وظیفه وزارت ارشاد یا اتحادیه ناشران است؟
کجای چرخه نشر، دیپلماسی نشر را پیگیری میکند. نامشخص است و به همین دلیل هر نهادی این موضوع را به دوش دیگری میاندازد. البته معتقدم که وظیفه پیگیری این موضوع به عهده اتحادیه ناشران و بهطور کلی تشکلهای نشر است؛ اما وقتی متولی مشخصی برای پیگیری این موضوع وجود ندارد، برنامهریزی نیز برای این حوزه نداریم و بدون برنامهریزی در نمایشگاه حاضر میشویم و در نتیجه ناشری که با تجربه و برنامهریز موفق ظاهر میشود و ناشری دیگر نه.
خودمان را با خودمان مقایسه کنیم
طباطبائی: باید خودمان را با خودمان مقایسه کنیم. به هیچ وجه نمیتوانیم خودمان را با فرانسه مقایسه کنیم. خندهایم میگیرد وقتی خبرنگاری درباره زمان حضور ایران در نمایشگاه فرانکفورت بهعنوان مهمان ویژه میپرسد. هیچ وقت قرار نیست مهمان ویژه باشیم؛ ما بضاعت این حضور را نداریم. حتی اگر از ما برای این موضوع دعوت کردند نیز نباید بپذیریم، چراکه چیزی برای عرضه نداریم.
اگر خودمان را با هشت یا 9 سال پیش خودمان مقایسه کنیم که مدیران دولتی با لباسهای متحدالشکل در این نمایشگاه حاضر میشدند بله، خیلی پیشرفت کردهایم؛ اما اگر خودمان را با فرانسه مقایسه کنیم خیلی عقب هستیم؛ بنابراین خودمان را با خودمان و امسال را با سه پیش و سال گذشته مقایسه کنیم.
چطور، خبرنگاری که سال گذشته با بودجه دولتی به نمایشگاه اعزام شده سه گزارش تمجیدی مینویسند اما امسال که حضور نداشته ازغرفه ایران با عنوان «بساط فروشی» یاد میکند که تیتر یک روزنامه هم میشود؛ در حالیکه خبر مهم جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران هیچگاه تیر یک روزنامه نبوده.
برنامههای جنبی باید از غرفه حذف شود
حاشیههایی مانند غذا و پذیرایی همیشه بوده که مطمئنا اصل نیست. برنامههای جنبی باید از غرفه حذف شود مگر برنامههایی که بهطور مستقیم با نشر مرتبط باشد. اگر مولاناخوانی برگزار شود کاملا به کتاب مربوط است.
از سر بیاطلاعی حزف نزنیم
برخی از منتقدان باید در این میزگرد حاضر بودند چراکه معتقدم بسیاری از حرفها بیانصافی و ازسر بیاطلاعی است. معتقدم حرفهایی است که اگر بشنوند و دلسوز باشند باید قانع شوند هرچند که نباید از نقد برآشفته شویم.
مدیریت رسانهای در غرفه ایران اتفاق نیفتاد
بهطور جدی در پوشش اخبار نمایشگاههای بینالمللی ضعف داریم که از دو منظر داخلی و خارجی قابل بررسی است. شاید رسانههای خارجی از غرفه ما گزارش تهیه کرده باشند اما ارزیابی در دست نیست؛ چراکه به اعتقاد من مدیریت رسانهای در غرفه ما اتفاق نیفتاد. در حوزه داخلی نیز پوشش خبری قابل توجهی نداشتیم و بهعنوان مثال، مخاطب داخلی ما از بضاعت مهمان امسال نمایشگاه فرانکفورت اطلاعاتی ندارد؛ مخاطب ایرانی از امکانات نمایشگاه فرانکفورت بیاطلاع است و این پوشش خبری، وظیفه ستاد خبری و خبرنگار اعزامی است. البته خبرنگار اعزامی ما تکلیف مشخصی نداشت که آیا خبرنگار رسانه است یا خبرنگار مجموعه دولت. آیا وظیفه پوشش خبری غرفه را دارد یا باید براساس اهداف تعریف شده رسانه خودش فعالیت کند.
شهرامنیا: متاسفانه بیشترین پوشش خبری رسانهها از غرفه ایران به حضورمنافقین مربوط میشود. اجرای تعزیه هم جزو برنامههای ما نبود و از سوی رایزن فرهنگی پیشبینی شده بود.
حسینینژاد: اگر خبرنگاران صاحب تشکل مستقل و از سوی دولت حمایت و زبان آنها تقویت شود که البته مطالبه چند ساله خبرنگاران حوزه کتاب است حضور در نمایشگاههای کتاب هدفمندتر شود؛ آموزش ببینند.
نظر شما