جمعه ۲۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۷
شعر جای بده و بستان نیست/این نسل ادبیات را به شوخی گرفته‌ است

بهزاد زرین‌پور، شاعر و داور مرحله نهایی جایزه شعر قیصر امین‌پور از آثار راه‌یافته به مرحله نهایی رضایت ندارد و معتقد است که برخی از شاعران این نسل با تأويل سطحی از هنر و ادبيات گروتسک، همه چیز را به شوخی و مسخره گرفته‌‌اند و همه را دست می‌اندازند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شهاب دارابیان: با توجه به پیگیری وضعیت شعر در روزهای گذشته در ایبنا، عده‌ی زیادی به پیگیری این موضوع واکنش نشان ‌دادند و اعتقاد داشتند که این پیگیری‌ها می‌تواند باعث شفافیت و روشن‌سازی فضای شعر امروز شود. بهزاد زرین‌پور شاعر مطرح کشورمان،‌ که یکی از پنج داور مرحله نهایی جایزه شعر قیصر امین‌پور است، نسبت به وضعیت شعر امروز معترض است و عقیده‌ دارد که شاعران دچار ساده‌انگاری شده‌اند. در ادامه گفت و گوی ایبنا با زرین پور را می خوانید.

شما داور این دوره از جایزه قیصر امین‌پور هستید از وضعیت آثار مرحله نهایی بگویید.

من به همراه چهار عزیز، داوران مرحله نهایی جایزه قیصر هستیم اما آثار ابتدایی توسط گروه دیگری داوری شده است و ما در جریان مرحله نخست قرار نداریم. متاسفانه با بررسی آثار رسیده به مرحله نهایی جشنواره قیصر امین‌پور متوجه شدم که بیشتر آثار ارسالی در حوزه شعر نو از کیفیت قابل قبولی برخوردار نیستند و دوستان جوان، خیلی ساده و سطحی به‌شعر نگاه کرده‌اند. البته در حوزه شعر كلاسيک وضعيت آثار نسبتاً بهتر است و اگر نوآوری چندانی به چشم نمی‌خورد، دست كم قوام و استخوان‌بندی سالمی آثارشان دارد.

یعنی شما مخالف جریان ساده‌نویسی هستید و این جریان را تایید نمی‌کنید؟
خیر. من مخالف جریان ساده‌نویسی نیستم. منظورم از این حرف این نیست که شاعران دچار ساده‌نویسی شده‌اند؛ چرا‌که غالباً ساده‌انگاری رخ داده است.بسياری از مدعيان پيچيده‌نويسي هم دچار ساده‌انگاری‌اند.

تفاوت این دو در چیست؟
ساده‌انگاری با ساده‌نویسی تفاوت‌های بسیار زیادی دارد. در ساده‌نویسی هنرمندانه‌، متن در ظاهر بيان ساده اما در باطن عمق و زيبايی دارد و می‌توان ساعت‌ها در مورد آن صحبت كرد.برای مثال شعر سعدی در ژانر ساده محسوب می‌شود یا بیژن جلالی و فروغ ساده می‌نویسند اماهيچ يک ساده‌انگار نيستند‌. دوستان جوان تصور می‌کنند که ساده‌نویسی يا پيچيده‌نويسی با زبان غير‌ورزيده ميسر است و همين ما را در عمل با آثاری فاقد زبان متشخص و محكم مواجه می‌كند. همه آثاری که برای مرحله دوم داوری به‌دست ما رسیده است چنین نقصی دارند؛ يعنی رفتار با زبان فانتزی، آن هم از نوع كهنه است .

از جریان پیچیده‌‌نویسی نیز اثری به مرحله نهایی راه پیدا کرده است؟
در میان آثار قابل بررسی در مرحله دوم از جریان پیچیده‌نویسی نماینده‌ای حضور ندارد؛ به همین دلیل من از برگزارکنندگان خواستم تا آثار مرحله اول را نیز در اختیار من قرار دهند تا در صورت امکان بتوانم کتابی را از این جریان انتخاب کنم. جریانی که شاعران بزرگی مثل علی باباچاهی و رضا براهنی را دارد. این اتفاق نیز رخ داد اما متاسفانه اثر قابل دفاعی در میان آثار مشاهده نکردم.

دلیل این اتفاق چیست؟
ظاهرا از این گروه، شاعران زیر 30 سال يا کتاب قابل قبولی نداشتند یا آثارشان توسط خودشان یا ناشر غير مشهوری كه منتشر كرده به‌دست ما نرسیده است؛ زيرا به من گفته شده ناشران معروف شركت كرده‌اند. باتوجه به بررسی آثار رسیده من تصور می‌کنم که شاعران جوان شناخت کافی از زبان ندارند و به اعتقاد من تا زمانی كه فضای مناسب ادبی در جامعه برای پرورش توأم با نقد حرفه‌ای شاعران جوان وجود نداشته باشد، از دست جشنواره‌های ما كار زيادی ساخته نیست.

آیا جامعه شعری ما دچار جشنواره‌زدگی نشده است؟
من تصور می‌كنم به دلايلی روشن برخی‌ از جوانانی كه فعاليت و دغدغه‌های ادبی جدی‌تری دارند‌، به تدريج باور خود را به جشنواره‌های ادبی از دست داده‌اند و در این مسابقات شرکت نمی‌کنند؛ چراکه جشنواره‌های ادبی موفق عمل نکرده‌اند و نتوانسته‌اند ارتباط عمیقی با مخاطب برقرار و اعتماد همه را جلب کنند. جایزه‌های ما متاسفانه همه سلیقه‌ها را در بر نمی‌گیرند و جشنواره‌های ما نهاد‌های متزلزلی هستند كه اساسنامه درست و حسابی و سازماندهی و برنامه‌ريزی بلند مدت ندارند. حتی ترکیب هیات داوران آنها نیز ثابت نیست و هر دوره تغییر می‌کند. اغلب هم به طور پيوسته برگزار نمی‌شوند. مثل همين جشنواره كتاب سال جوان. اين موضوعات و موضوعات ديگر مثل دخالت دادن سلايق غيرحرفه‌ای و روابط خاص، مانع شكل‌گيري يک جشنواره برخوردار از نقش تعيين‌كنتده شده است.

این تغییر در ترکیب هیات داوران شاید به این دلیل است که داوران با نظرات و دیدگاه‌های مختلف نظر دهند. شما مخالف تنوع نظرات هستید؟
به نظرم هر جشنواره‌ای بايد شخصيت با دوام و منحصر به فرد داشته باشد كه تركيب داوران از عوامل اصلی شكل‌دهنده به اين شخصيت است و تعويض مداوم هيأت داوران به شخصيت جشنواره آسيب می‌زند. در حال حاضر برداشتی در جامعه مد شده است که می‌گویند هرکس نظر خودش را دارد و محترم است. من این را قبول ندارم مگر می‌شود همه نظرها محترم باشد؟ به اعتقاد من نظری محترم است که پشت آن دلیل و استدلال باشد. متاسفانه این روزها کسانی كه دانش و اشراف و صلاحيت كافی ندارند، هریک گروه، ژانر، کارگاه و مکتبی راه انداخته‌اند و دنبال مريد و شاگردپروری هستند؛ البته شاگردپروری به خودی خود ایراد ندارد و زمانی مشکل‌ساز می‌شود که اعضای هر ‌گروه يا دسته بر اساس نگرش زيبايی‌شناسانه يک بعدی و غالباً اغراق و ستايش‌آميز درباره يكی از مشخصه‌های مورد علاقه خود ديگر گروه‌ها و دسته‌های به همين اندازه تک ضلعی را نفی می‌كنند. همه مدعی‌اند كه برداشت آنها از شعريت بر ديگران رجحان دارد اما به نظر من هركدام در حال تعريف «فيل در تاريكی» هستند؛ درحالی كه فقط به يكی از اعضای فيل چنگ آويخته‌اند. از سوي ديگر ما در حوزه شعر حتی یک نشریه ادبی حرفه‌ای تأثيرگذار و جريان‌ساز نداریم که بتواند همه مدعيان را پای یک میز بنشاند و نظرها و استدلال‌شان را بپرسد و به محاجه و نقد مقابل بگذارد تا شاعران جوان و پيگير بررسی و قضاوت کنند و با نگرش چند ضلعی به همه مساحت و اضلاع اين فيل (شعر) بنگرند. این روزها فضای مجازی به رسانه‌ مسلط تبدیل شده است كه در غياب مكانيزم و بستر مناسب براي ارزيابی دقيق آراء، جوان‌ترها را دچار نوعی سردرگمی آميخته به خود صائب‌انگاری کرده است!

فضای مجازی در وضعیت امروز شعر ما چقدر تاثیرگذار است؟
من فضای مجازی را دنبال می‌کنم. متاسفانه وجود مخاطب غیرحرفه‌ای در این فضا باعث شده است تا ما به سمت آسان‌نویسی حرکت کنیم. جریانی که در هر دو طيف موسوم به ساده يا پيچيده‌نويسی به ظرافت‌های زبان توجهی ندارد، شتاب‌زده است و مانند ساختمان‌سازان بساز و بفروش رفتار می‌كند كه مخاطب آگاه از ظاهر و اجزای به كار رفته در ساختمان شعر متوجه بساز بفروش بودگی می‌شود. یعنی بيش از ٩٠ درصد شاعران جوان قصدشان این است که تنها کتابی منتشر کنند و به آینده آن فکر نمی‌کنند. البته در میان شاعران جوان شاعران خوبی نیز وجود دارند که بعد از نسل ما آمده‌اند؛ شاعرانی که تعدادشان به انگشتان یک دست هم نمی‌رسد و البته تا تبديل شدن به يک شاعر استخوان‌دار صاحب سبک فاصله دارند؛ فاصله‌ای كه پر شدنش در درجه اول نيازمند رفتار شاعرانه و مقتدرانه‌تر با زبان است. باید به‌فکر این باشیم که فضایی را فراهم کنیم که شاعران پخته‌تر شوند و آثار بهتری را تحویل جامعه دهند.

ناشران چقدر در این بین مقصر هستند؟
اگر به کتاب‌های حوزه شعر نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که بخش عمده آنها کتاب‌هایی است که با هزینه شاعر چاپ شده‌اند و خیلی از این شعرها به درد روی کاغذ نوشتن هم نمی‌‌خورد، چه برسد به آنکه به صورت كتاب چاپ شوند. در همین جشنواره‌هايی كه من داورشان بوده‌ام همواره با آثار ضعیف و متوسط روبه‌رو شده‌ام و به ناچار چون بايد كسانی انتخاب می‌شدند، تن به گزينش نسبی داده‌ام. در اين جشنواره هم من از ساير اعضای هیأت داوران خواهش کرده‌ام که هر یک اعلام کنند که اگر کتاب خوبی جامانده و داوری نشده است، ناشر بیاورد تا بخوانیم و در صورت امکان در دستور بررسی قرار دهیم. متاسفانه اغلب شاعران به اصطلاح كهنه‌كارتر كه مشاور ناشران هستند به دلایل شغلی این احساس مسئولیت را در خود نمی‌بیند که به جوانی که مجموعه‌ای را آماده کرده است، بگویند تا شاعر شدن راه بسیار زیادی دارد و حالا حالاها باید بنویسد و ویرایش کند تا به شاعر تبدیل شود. ظاهراً جاي ديگري هم نیست. كسی که بگوید هنوز برای کتاب منتشر کردن زود است. به همین دلیل شاعران جوان ما از راه نرسيده آثار ضعيف‌شان را به ناشری معرفی می‌کنند تا او مجموعه آنها را در قبال دریافت پول منتشر کند. ناشران امروز هم عمدتاً در اين بازار كساد دنبال اين هستند كه به یک سود و منفعتی مختصر برسند تا بتوانند از عهده هزينه‌های جاری برآيند!

دلیل انتشار این آثار ضعیف چیست؟
دلایل زیادی دارد اما واقعا من و امثال من دیگر نسبت به این وضعيت بی‌‌تفاوت شده‌ایم؛ چراکه كاری از دست‌مان برنمی‌آيد به جز همين گفتن‌ها! متاسفانه برخی از شاعران این نسل با تأويل سطحی از هنر و ادبيات گروتسک، همه چیز را به شوخی و مسخره گرفته‌‌اند و همه را دست می‌اندازند. زبان، محتوا، ادبیات، فرهنگ، انسان و حتی خود شعر و نوشتن موضوع شوخی آنها شده است و در چنین شرایطی دل من برای درختانی که قطع می‌شوند تا تبدیل به کاغذ شود و این افراد روی آن شعر خود را منتشر کنند، می‌سوزد. به اعتقاد من فضای امروز ادبیات به تنها کسی که سود می‌رساند کاغذفروشان و ناشران غیرفرهنگی است که به دنبال سود و منفعت خود هستند.

در چنین وضعیتی راهکار چیست؟
من راهكاری ندارم به جز آن‌كه هركجا شاعر قدری يافتم با صدای بلند معرفی‌اش كنم و اين اخلاق والا را رواج بدهم كه ادبيات و شعر جای بده و بستان و كاسبی نيست‌؛ چراکه به اندازه كافی در بقيه ساخت‌های زندگی اجتماعی ما كاسبان مسلط شده‌اند. كمتر شاعر و منتقدی در این نسل هست كه بی‌چشمداشت به نقد و تعریف از شاعر دیگر بپردازد و بيشتر یکدیگر را نفی می‌کنند بيی چشمداشت! به اعتقاد من جایی که نفی وجود دارد رشد نیست؛ زیرا دیالوگ باعث رشد می‌شود. ما شاعران نسل دیالوگ بودیم ما با خود و نسل قبل‌مان صحبت می‌کردیم و کسی را نفی نمی‌کردیم؛ اما امروز همه همدیگر را می‌کوبند، به همین دلیل هرکس در قالب خودش شعر می‌گوید و زیبایی‌شناسی‌های شعری تک‌بعدی شده‌ است. وقتی شاعران در یک گروه یا جریان قرار می‌گیرند و تعداد این گروه‌ها بسیار زیاد می‌شود، شاگردان شروع به خط‌کشی می‌کنند و همین موضع باعث می‌شود که جهان فکری آنها کوچک شود و هرکس به زیباشناسی خود بچسبد.
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • الهه حسيني ۰۷:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۹
    چقدر اين گفت و گو شايسته است. واقعا فضاي شعر نو فضاي مناسبي رو نداره. و اي کاش همه مثل ايشون حقايق رو بيان ميکردن.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها