جمعه ۲۸ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۰
تبلیغات نصیحت گرانه به جای  ترویج کتابخوانی

سرانه مطالعه در ایران همواره یکی از دغدغه های مدیران فرهنگی دولت یازدهم و دوازدهم بوده است. علی اصغر سیدآبادی، نویسنده و پژوهشگر مطالعات فرهنگی در یادداشتی به وضعیت مخدوش مطالعه پرداخته است.


خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)_علی اصغر سیدآبادی: شاید باور نکنید، اما سرانه مطالعه در ایران بین ۲ تا ۷۵ دقیقه متغیر است. برخی از کار‌شناسان معتقدند ما ایرانیان به طور میانگین دو دقیقه در روز مطالعه می‌کنیم و برخی دیگر می‌گویند ۷۵ دقیقه. هر دوی این‌ها لابد متکی به مطالعاتی است، اما آیا همین فاصله عجیب و غریب دلیل محکمی بر بی‌اعتباری مجموعه این مطالعات نیست؟ 

هر نوع برنامه ریزی در کشور در زمینه کتابخوانی نیازمند آگاهی از وضعیت موجود است، اما تصویر ما از وضعیت موجود در این زمینه مخدوش است. همه حرف و حدیث‌ها درباره آمارهای هشت سال دوره قبلی بر آمارهای فرهنگی نیز صدق می‌کند، با این تفاوت که پژوهش و مطالعه در این حوزه تقریبا متوقف بوده است و از معدود کارهایی که صورت گرفته است، نهاد معتبری دفاع نمی‌کند و حتی برخی از مجریانش نیز به آن نقد دارند. 

دفتر طرح‌های ملی که متکفل پیمایش‌ها و مطالعات ملی در سه حوزه «ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان»، «مصرف فرهنگی» و «فضاهای فرهنگی» بود، با روی کار آمدن دولت نهم به محاق تعطیل رفت. تعطیلی این دفتر باعث شد که تصویر تقریبا روشنی که از جامعه به خصوص در حوزه مسایل فرهنگی وجود داشت، مخدوش شود. 
خوشبختانه موج چهارم پيمايش ارزشها و نگرشهاي ايرانيان سال ١٣٩٤ انجام شد، اما هنوز برای دریافت تصویری روشن‌تر در حوزه‌های مختلف کماکان به آن پیمایش‌ها رجوع می‌کنند، اما زمانه تغییر کرده است و تحولاتی در این سال‌ها رخ داده است که در آن دوره وجود نداشت تا سنجیده شود. با گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی، اینترنت و به تبع آن شبکه‌های اجتماعی و تحولات بسیار دیگر که محصول سال‌های اخیر است، نتایج آن پیمایش‌ها تغییر کرده و دیگر کافی نیست. 

همین تحولات در حوزه کتاب و کتابخوانی نیز تاثیر گذاشته است. گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی و به تبع آن شبکه‌های اجتماعی در نگاه برخی کار‌شناسان به عنوان رقیب کتاب و کتابخوانی دیده می‌شود و در نگاه برخی امکان و ظرفیتی که می‌تواند به کتاب کمک کند. 

با همه این بحث‌ها با ارزیابی برخی از شاخص‌های دیگر مانند شمارگان کتاب، میزان مراجعه و امانت گیری به کتابخانه‌ها و اقتصاد کتابفروشی‌ها می‌توانیم به این نتیجه برسیم که وضعیت کتابخوانی در ایران رضایت بخش نیست. 

برخی از مطالعات بین المللی مانند پرلز نیز نشان می‌دهد که کتابخوانی در میان دست کم کودکان و نوجوانان ایرانی پایین‌تر از میانگین جهانی است. 

ما اگر از منظر صرفا فرهنگی به موضوع نگاه کنیم، هرنوع برنامه ریزی در حوزه کتاب باید مبتنی بر افزایش "خواندن کتاب" باشد، اما اگر همزمان به اقتصاد نشر نیز توجه داریم باید"خریدن کتاب"و"خواندن کتاب" را مبنا قرار بدهیم و تلاش کنیم تا این دو شاخص را افزایش دهیم، اما پیش از آن باید به این پرسش پاسخ بدهیم که چرا علیرغم اینکه ما درباره ارزش کتابخوانی بیش از دیگران حرف می‌زنیم، اما این قدر" کم خوان" هستیم؟ 

مطالعه‌ای اجمالی نشان می‌دهد در کشورهای دیگر به جای حرف زدن درباره ارزش خواندن، فعالیت‌های ترویجی در حوزه کتابخوانی بسیار زیاد است. به طور مثال حتی نویسندگان متوسطشان بار‌ها و بار‌ها برای معرفی کتابشان به مدارس و مراکز عمومی می‌روند. شما با مراجعه به پایگاه اطلاع رسانی آنان با بخشی رو به رو می‌شوید به اسم» دیدار‌ها و بازدید‌ها «که گاهی برنامه‌هایشان از شش ماه پیش روشن است و حتی یکی از راه‌های درآمد آنان همین دید و بازدیدهاست. 

به نظر می‌رسد"نهاد ترویج کتابخوانی " در ایران ضعیف است و جایش را نوعی "تبلیغات نصیحت گرانه درباره کتاب" گرفته است.  بیشتر تبلیغات رسانه‌های رسمی از این سنخند که مدام تکرار می‌کنند کتابخوانی خوب است و با ارزش است دولت نمی‌تواند این نهاد را ایجاد کند، اما می‌تواند در تقویت آن موثر باشد. این نهاد باید آرام آرام و بر بستر فرهنگ مردمی شکل بگیرد. 

شاید نخستین گام به رسمیت شناختن ترویج کتابخوانی به عنوان بخشی از صنعت نشر ایران توسط نهادهای غیردولتی و دولتی باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها