سه‌شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۷
«وارث» داستان شاهزاده‌ «ایدلین» را بیان می‌کند

چهارمین جلد مجموعه «انتخاب» اثر کیارا کاس با عنوان «وارث» با ترجمه مهسا شفیعی راهی بازار کتاب شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «وارث» اثر کیارا کاس چهارمین جلد مجموعه «انتخاب» است که با ترجمه مهسا شفیعی از سوی انتشارات آذرباد برای نوجوانان منتشر شده است.
 
مهسا شفیعی در مقدمه، درباره ترجمه این مجموعه می‌نویسد: «ترجمه مجموعه «انتخاب» برای من تجربه بی‌نظیری بود. هم از این بابت که می‌دانستم کتابی که در دست دارم کتابی جهانی و محبوب است و هم اینکه به مخاطبین ایرانی آن ارتباط مستقیم داشتم و از نزدیک برخوردها و عکس‌العمل‌های آن‌ها را نسبت به هر اتفاقی که در داستان می‌افتاد، می‌دیدم. این موضوع از طرفی باعث انگیزه‌ بیشتر من می‌شد و از طرف دیگر حساسیت کار را بالا می‌برد؛ چون اصلا دوست نداشتم ترجمه‌ای ناقص یا بی‌کیفیت به دست مخاطبینی برسانم که تا این حد مشتاقانه و وفادارانه برای هر کتاب انتظار می‌کشیدند.

یکی از سختی‌های کار که حالا به خاطره‌ای بامزه تبدیل شده، روش ترجمه اسامی داستان بود. خودتان بهتر می‌دانید که نویسنده خوش ذوق ما استعداد عجیبی در ساختن اسم‌های منحصر به فرد دارد و ما مترجم‌ها هم انگار سرمان درد می‌کند برای همین چالش‌ها. تیوزدی کیپر را یادتان می‌آید؟ فکرش را کنید دختری خوش قد و بالا جلوی مکسون ظاهر می‌شد که اسمش نگهبان سه‌شنبه بود! حالا بماند که آخر کار مکسون با آمریکای آوازخوان ازدواج کرد!‌»
 
در جلد نخست این مجموعه با عنوان «انتخاب» داستان انتخاب همسری برای شاهزاده مکسون مطرح می‌شود. برای سی‌وپنج دختر، انتخاب فرصتی برای یک جهش مادام‌العمر است. مجالی برای رهایی از زندگی‌ای که سرنوشت از بدو تولد برایشان رقم‌زده است. جهشی به دنیای لباس‌های درخشان و جواهرات گرانبها. اقامت در قصری باشکوه و رقابت بر سر قلب شاهزاده مکسون جذاب. اما برای امریکا سینگر، انتخاب‌شدن کابوسی وحشتناک است که او را وادار می‌کند از عشق پنهانش به اسپن، پسری یک طبقه پایین‌تر از خود دست بکشد.

و بدتر از آن، منتخب بودن برای امریکا به معنای ترک خانه و ورود به رقابتی بی‌رحم‌وخشن برای تاج‌وتختی ا‌ست که او نمی‌خواهد. علاوه بر همه‌ این مصیبت‌ها، زندگی در قصر نیز آن‌قدرها آرام‌ودلنشین به‌نظر نمی‌رسد؛ چرا که شورشیان با حملات خشونت‌بار و بی‌امان خود سلطنت را تهدید به سرنگونی می‌کنند. سپس امریکا با شاهزاده مکسون آشنا می‌شود. به تدریج نقشه‌هایی که برای خود و زندگی‌اش داشت به چالش کشیده می‌شوند و متوجه می‌شود زندگی‌ای که رؤیایش را در سر می‌پروراند، با آینده‌ای که حتی در تصورش نمی‌گنجد، قابل قیاس نیست.
 
در جلد دوم با عنوان «برگزیده» رقابت انتخاب با حضور سی و پنج دختر شروع می‌شود. اکنون با گروه شش‌نفره‌ دختران برگزیده، نبرد برای فتح قلب شاهزاده مکسون خصمانه‌تر از قبل است؛ و امریکا هنوز در تلاش است تا تصمیم بگیرد قلبش به‌درستی از آنِ چه کسی است؟ آیا متعلق به مکسون است؟ که می‌تواند زندگی‌ امریکا را به یک افسانه تبدیل کند یا به اولین عشقش، اسپن؟ امریکا بیشتر مواقع درمانده و مأیوس است ولی دختران برگزیده‌ دیگر دقیقاً می‌دانند خواسته‌شان چیست؛ فرصت امریکا برای انتخاب بین آن دو نفر رو به اتمام است.
 
در کتاب سوم با عنوان «شاهدخت» زمان آن فرا رسیده است که برنده‌ رقابت تاج‌گذاری کند. وقتی امریکا سینگر برای شرکت در رقابت انتخاب شد، حتی رؤیای نزدیک شدن به تاج‌وتخت- و یا حتی قلب شاهزاده مکسون- را در سر نمی‌پروراند؛ ولی هر چقدر رقابت به پایان خود نزدیک‌تر و تهدیدهای آن‌سوی دیوارهای قصر شدیدتر می‌شود، امریکا به این واقعیت پی می‌برد که فاصله‌ای با بازنده شدن ندارد و برای به ‌دست ‌آوردن آینده‌ای که می‌خواهد، باید به‌سختی تلاش کند.
 
کیارا کاس در جلد چهارم با عنوان «وارث» در قالب 33 فصل به هم پیوسته داستان شاهزاده‌ «ایدلین» را بیان می‌کند. شاهزاده ایدلین در میان داستان‌های بسیاری از عشق و ازدواج والدینش بزرگ شده است. بیست سال قبل، امریکا سینگروارد در مسابقات انتخاب شد و قلب شاهزاده مکسون را به دست آورد. آن‌ها سال‌ها به‌خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند. ایدلین همیشه این داستان پریان را رمانتیک و جذاب یافته؛ اما خود تمایلی به تکرار آن نداشت.

اگر تصمیم‌گیری را به عهده‌ خودش می‌گذاشتند، تا جایی که می‌توانست آن را عقب می‌انداخت. اما زندگی یک شاهدخت هیچ‌گاه تماماً به خود او تعلق ندارد و ایدلین هرچقدر مصرانه اعتراض می‌کند، راه گریزی از مراسم انتخابی که برایش در نظر گرفته‌اند نمی‌یابد. ایدلین هرگز انتظار ندارد داستان زندگی‌اش به پایانی عاشقانه ختم شود؛ اما با شروع رقابت‌های انتخاب، ممکن است یکی از خواستگارها قلب او را تسخیر کرده، تمام احتمالات پیش رویش را به او نشان دهد. و به او ثابت کند خوشبختی تا پایان عمر آن‌قدرها که او همیشه فکر می‌کرد ناممکن نیست.
 
داستان این‌گونه آغاز می‌شود: «من نمی‌توانستم هفت دقیقه بیشتر نفسم را نگه دارم، حتی یک دقیقه هم نمی‌توانستم. یک بار شنیدم که ورزشکاری توانسته مسافت یک مایل را در عرض چهار دقیقه طی کند، سعی کردم در هفت دقیقه یک مایل کامل بدوم؛ اما وقتی در میانه راه پایم گیر کرد، شکست مفتضحانه‌ای رقم خورد. با این حال، یک کار بود که در هفت دقیقه موفق به انجامش شده بودم، کاری که نتیجه‌ی مختصر و مفیدش این بود: من ملکه می‌شدم.

به خاطر هفت دقیقه‌ ناقابل، برادرم آنرن را در مسابقه ورود به این دنیا شکست دادم، در نتیجه تاج و تختی که قرار بود متعلق به او باشد، به من رسید. اگر یک نسل زودتر متولد شده بودم،‌ اهمیتی نداشت. آرن مرد بود پس او ولیعهد می‌شد. حیف که پدر و مادرم نمی‌توانستند تحمل کنند اولین فرزندشان به‌خاطر اینکه مونث آفریده شده از عنوان و حقش محروم شود. برای همین قوانین را تغییر دادند و با این کار مردم را به وجد آوردند؛ و به این ترتیب روز به روز تحت تعلیم قرار گرفتم تا حکمران بعدی ایلیان شوم.

چیزی که آن‌ها نمی‌توانستند درک کنند این بود که تلاش‌هایشان برای عادلانه کردن زندگی‌ام به نظر خودم بیشتر ناعادلانه می‌آمد. سعی می‌کردم شکایت نکنم. به هرحال خودم هم می‌دانستم چقدر خوش اقبال بوده‌ام؛ اما روزهایی در زندگی‌ام وجود داشت یا گاهی ماه‌هایی که احساس می‌کردم کار خیلی زیادی روی سرم ریخته شده است. واقعاً، برای یک نفر این حجم از مسئولیت بیش از حد زیاد بود.»

انتشارات آذرباد کتاب «وارث» را در قالب 330 صفحه با شمارگان 500 نسخه و قیمت 210 هزار ریال منتشر کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها